آندرانیک آهنگساز و تنظیم کننده توانا، چون همه زندگیش، اینروزها شجاعانه با سرطان می جنگد و به فرداهای روشن می اندیشد. آندرانیک با آهنگهای جاودانه خود چون «جشن دلتنگی» با صدای داریوش با ترانه ایرج جنتی عطایی و تنظیم خودش و آهنگساز و تنظیم «هم غصه» با صدای داریوش و شعر: جنتی عطایی ، «پرسه» ترانه ایرج جنتی عطایی و حریق دریا (شهیار قنبری) «نفس» با صدای گوگوش، خانه سرخ، منوببخش با ترانه های اردلان سرفراز با صدای «ابی» ، افسانه هستی، شیون، سوگند، قصه من با ترانه های هما میرافشار با صدای هایده، «هوا» با ترانه شهیار قنبری با صدای ستار، «نازک» شهیار قنبری با صدای عارف وصدها تنظیم زیبا و فراموش نشدنی، کارنامه درخشانی دارد که این تنظیم ها آثار معروف ترین آهنگسازان را در بر می گیرد. آندرانیک که در تمام سالهای کوچ همچنان آهنگ ساخته و آثاری را تنظیم کرده، در بسیاری کنسرت های بزرگ نهضت مقاومت به رهبری پرداخته است.
آندرانیک حتی در بستر بیماری هم خلق می کند، آخرین کار او آهنگی است که برای همسفر همیشه وفادار و یار یاورش آیدا ساخته که با شعری از مسعود بهزادیان شاعر جوان و توانا همراه است.
آرزو داریم، دعا می کنیم، بزودی آندرانیک عزیز را سرپا و پرانرژی روی صحنه ببینیم و شاهد خلق آثار جاودانه دیگری از او باشیم.
بروی این ترانه با احساس، آندرانیک آهنگی پراحساس برای همراه همیشگی خود ساخته است.
احساس
مسعود بهزادیان
چه حس قشنگی همین لحظه دارم
ببین از نگاهت چقدر بیقرارم
آخه درنگاه تو آتشفشانه
من این حس گرمو فقط از تو دارم
نگاه کن مرا ای تو که آشنایی
تو تصویر رویای افسانه هایی
نگاه کن مرا ای صمیمی تر از من
تو که هم پر بال پروانه هایی
چه احساس خوبی، چه حس قشنگی
تو نقاش رویای شهر فرنگی
بکش روی بومت، یه تصویری از عشق
تو رنگین کمونی، تو آفتابی رنگی
ببین با خیالت شبم شاعرانه س
نگاه ستاره چقدر عاشقانه س
تو معنی هر شعر و گل واژه هستی
تو عطر تنت فاتح این ترانه س
تو اهل کدوم جای مشرق زمینی؟
که از هر ستاره توعاشق ترینی
تو تعبیر خواب کدوم لحظه هستی؟
که هر ثانیه با دلم هم نشینی
چه احساس خوب، چه حس قشنگی
تونقاش رویای شهر فرنگی

1442-67