رَندی عزیز، از زمین رفته ای اما نه از قلبهایمان
سه هفته ی غمبار از پرواز یار دیرینه مان،رسول اصفهانیان ” رَندی” گذشته است و ما هنوز ناباورانه به مرگ او می اندیشیم که چه بی هنگام بود. سه هفته است که نتوانسته ایم جای خالی او را بر زمینی ببینیم که هر هفته در آن جمع می شدیم و با حرارتی ناگفتنی بازی می کردیم.
سه هفته است که داغدار اوئیم، رفیقِ شفیقی که یکی از بهترین فوتبالیستها در این شهر بود و در همه حال چه در زمین بازی و چه در ساحت های دیگر زندگی، جای یگانه ای در قلبهایمان داشت.
از این رو، با دعوت از خویشان ، دوستان و یارانِ همیشگی اش در مراسم بزرگداشت و برگزاری بازیِ فوتبالی به یاد او، خاطره ی رَندی را گرامی می داریم.
ساعت 10 صبح روزشنبه 6 ژانویه 2018
Calabasas High School Stadium
یاران فوتبالِ ایرانیان لوس انجلس
وداع کامران نوزاد با تئاتر
١٧ دسامبر گراميداشتي بپاس ٦٠ سال بازيگري كامران نوزاد بر گزار شد. كامران در بيشتر از ٢٥ نمايش و فيلم سينمائي حضور موثري داشته و بازيگري را از جواني و با همه بزرگان صحنه شروع كرد. همسرش آذر فخر يكي از هنرمندان صاحب نام است .
كامران نوزاد كه از صداي او در كلاسهاي بازيگري مثال زده ميشود ديگر قادر به بازيگري نيست ، اما به همت گروه نمايشي محاكمه سينما ركس يكبار ديگر به صحنه آمدو در جمع ٩ بازيگران اين نمايش كه سي ساله شده بتماشاي فيلمي كه سي سال بازي كرده بود پرداخت.
گروه نمايش محاكمه سينما ركس آبادان به نويسندگي و كارگرداني پرويز صياد بعد از چند هفته تمرين، نمايش را براي يك اجرا آماده كردند وتمامي مخارج سفر و صحنه را نيز بعهده گرفتند. بازيگران مطرحي چون(به ترتیب حروف الفبا): شهرام بروخيم، علي پورتاش،هوشنگ توزيع، علي فخرالدين، ماشا منش، بهمراه دو بازيگر جوان محي چايچي و عرفان ملكوتي در كنار پرويز صياد و سالني پر از تماشاچي در شبي بياد ماندني و پر شور زندگي يك بازيگر را جشن گرفتند.
كامران نوزاد كهبه دلیل سن و سال بالا تا حدی دچار فراموشی شده، بعد از اجراي نمايش روي صحنه رفت و با إبراز شعف از تماشاچيان براي اينكه نتوانسته در صحنه حاضر شود عذر خواهي كرد، او در حاليكه اشك تحسين همسرش آذر فخر و اكثر حاضرين بي اختيار بود از صحنه تاتر خداحافظي كرد.
این خانم ایرانی مدیر بزرگترین
شرکت داروی ضد سرطان است
دکتر نازلی عظیمی 48 ساله، اینروزها بعنوان یک چهره افتخار آفرین ایرانی در امریکا بر صدر یک کمپانی تولید داروی ضد سرطان نشسته است.
دکتر نازلی عظیمی بعد از انقلاب با گذراندن دکترای داروسازی با ویزای دانشجویی به امریکا آمد و در رشته داروسازی در دانشگاه مریلند به تحصیل پرداخت سپس در انستیتوی بهداشت ملی امریکا “NIH ” فعالیت می کرد و سرانجام مدیر عامل کمپانی ساخت داروهای ضد سرطان و بیماری های سیستم ایمنی بدن (بایونیزتراپیوتیکز) Bioniz Therapeutics با بودجه 20 میلیون دلاری در ارواین کالیفرنیا شد که خود در سال 2010 راه انداخت و در گفتگوئی با نشریه فوربس بعنوان یک زن موفق گفت برای توسعه کمپانی خود نیاز به 300 میلیون دلار سرمایه دارد.
“مژده حبيبى در تدارك برگزارى نمايشگاه بزرگى از نقاشى هايش ١٠ و ١١ فوريه”
براى علاقمندان مژده حبيبى كه سالهاست در مقام گوينده، مجرى و نويسنده برنامه هاى راديو و تلويزيونى، فعاليت چشمگيرى داشته، اين روزها حضور كمتر او در رسانه ها و نشنيدن صداى او كه در بخش اخبار و برنامه هاى ادبى عاشقانه، محبوبيت بسيارى بدست آورده بود، سؤال برانگيز شده است.
اما خبر خوب اينكه مژده در طول اين مدت، تمركز فعاليتهايش را روى نقاشى كه در واقع رشته اصلى تحصيلى او بوده گذاشته و براى برگزارى نمايشگاه فوق العاده جالبى از آثارش كه قرار است روزهاى دهم و يازدهم فوريه در شهر سنتا مونيكا برگزار شود در حال آماده شدن است. مژده حبيبى سالها پيش در دانشكده هنر و معمارى در تهران در رشته نقاشى تحصيل كرده است.
اين نمايشگاه از چند جهت، كارى استثنايى و منحصر به فرد است كه در اين باره با مژده حبيبى در هفته هاى آينده، گفتگويى در مجله جوانان و راديو جوانان خواهيم داشت.
هومن شهبندی درتیاترکمدی در بلژیک روی صحنه رفت
هومن شهبندی خبرنگار آزاد مقیم اروپا به طور حرفه ای وارد صحنه تیاتر کمدی شد. شهبندی ضمن تماس با مجله جوانان درباره وجه مشترک میان خبرنگاری وکمدین بودن و بقولی شغل و حرفه خبرنگاری را به استندآپ کمدی واگذار کردن می گوید:
با سلام به خوانندگان گسترده مجله جوانان در سراسر جهان، من روحیه طنز همیشه داشتم، فکر می کنم وقتی دکتری که مرا بدنیا آورد، اولین کتکی که بمن زده، بجای گریه خندیدم. این اولین خنده من به روزگار بود. من در کلینکی بدنیا آمدم، که کامبیز قربانی و سحر دختر مهستی بدنیا آمدند. من در بلژیک خبرنگار عضو کانون خبرنگاران مستقل و آزاد هستم و سردبیر روزنامه طنز اینترنتی “آفتابه” که هر روز با یک خبر و کاریکاتور منتشر میشود.
عصری که ما در آن زندگی می کنیم کمی افسرده حال است، روابط اما کمی کمرنگ شده، من فکر می کنم خنده درمانی، بهترین داروی این معضل است.
به اصرار و خواسته دوست ورفیق و همکار خوبم آران کمانگر روی به کمدی آوردم، آران در واقع مرا کشف کرد و به این اصل معتقد است که وقتی نیم ساعت در کنار هومن هستیم، خنده قطع نمیشود. لحظات فراموش نشدنی را می آفریند پس می تواند روی صحنه هم اجرای خوبی داشت بهمین خاطر اولین اجرای کمدی ام در نوامبر که در کاخ هنرهای زیبای بلژیک انجام شد با استقبال خوبی روبرو گردید و کمتر از 3 هفته سولداوت شد. در شب های اجرا خنده قطع نمیشد. این برای ما بزرگترین انرژی بود. نمایشنامه “شبی که یک بز عاشق من شد” را خودم نوشتم چون در سال 1364 که از ایران از طریق کوه ها به ترکیه گریختم ناچار شدم یک شب را در طویله بگذرانم و در آن شب بود که یک بز عاشق من شد.
داستان غم انگیزی بود و من آنرا به طنز آورده ام و با تمام وجود علاقمندم آنرا بزودی در شهرهای ایرانی نشین امریکا روی صحنه ببرم.