بعد از چند هفته، بنا به خواسته خوانندگان مجله جوانان بخش هایی از نامه های

آنها را از نظرتان می گذرانیم، آنها که گروهی لات و بی فرهنگ و بی ریشه

را مردود شناخته اند و در نقدنویسی ما را تشویق کرده اند

در طی چند هفته گذشته، درباره شروع مطالب انتقادی و تهیه گزارشات پشت صحنه، نوشتیم و در ضمن شاهد بودیم که معدود انگشت شماری به تحریک بعضی ها، شروع به تهدید مجله جوانان و نویسندگان آن کردند، که البته بجز دو سه نفرشان، بقیه شان از قمه کشان داخل ایران بودند، که در پشت نام های ساختگی پنهان شده بودند و کار تهدید به شلیک گلوله و آتش زدن و لت و پار کردن نویسنده و گزارشگر هم کشانده بودند. همین چند نفر آنقدر بی ریشه و بی خانواده بی اخلاق و بدون منش انسانی بودند که حتی بچه های درون ایران به اعتراض برخاسته و طی ایمیل ها و تکس و فیس بوک ها، آنها را مشتی بی فرهنگ و غریبه با اخلاق و منش هموطنان داخل داشتند و گفتند این چند نفر را به حساب ایرانیان داخل نگذارید، چون آنها همان قمه کشان بی ریشه و بدون خانواده و بدون سواد و آگاهی هستند که در داخل ایران هم، گاه دست به اقدامات غیر انسانی می زنند و حتی مقامات قضایی و پلیس داخل ایران هم آنها را گروهی خودسر بی پایه و ریشه می شناسند ضمن اینکه ما در مجله جوانان توضیح دادیم که با منش مردم درون و جوانان و خانواده ها که براستی پر از جوانمردی، مهربانی، صفا هستند آشنا هستیم.
در ضمن چند نفری هم در امریکا دست به تهدید زدند، حرف از آتش زدن، گلوله باران کردن زدند، که خوشبختانه از طریق وکلای مجله جوانان آنها را دنبال کرده و تقریبا بیشترشان را شناسایی کردیم و آبشخورشان هم پیدا کردیم که از سوی چه کسانی تحریک می شوند. مسلما در آینده نزدیک هم چند تن شرور داخل ایران و چند نفر مزاحم خارج از ایران را از طریق مقامات قضایی داخل و خارج معرفی می کنیم و پیگیر اقدامات قانونی هم هستیم، ما در همان روزها هم گفتیم که ما با معین دوستی 30 ساله داریم، حرفهای ما حرفهای دلسوزانه بود، منطقی بود، نقد ملایم بود نباید معین و یا حتی احمد مسعود که با هم دوستی قدیمی داریم به گروهی لات اجازه بدهند بنام آنها و به بهانه حمایت از آنها دست به این اقدامات بزنند. چون اینروزها هرگونه تهدیدی، یک اقدام تروریستی بحساب می آید. بهرصورت با توجه به توصیه وکلای جوانان، از این پس هر حادثه ای، ضربه ای، مزاحمتی از سوی کسانی به مجله به کارکنان مجله وارد آید، می دانیم به سراغ چه کسانی برویم.
اما ما در طی چند هفته سعی کردیم نظرات مردم درون و بیرون که به حمایت از جوانان آمدند سکوت نگهداریم ولی بدلیل اصرار آنها این هفته بخشی از آن دیدگاه ها را از نظرتان می گذرانیم.

شاندیز محمدی از ایران
من ماجرای مطالب بدون رتوش و تریبون آزاد را دنبال کردم، شما نباید این گروه بی ادب، بدون خانواده، ناجوانمرد را بحساب بچه های داخل ایران بگذارید چون ما هم در ایران این گروه ها را مردود، لات، بی شخصیت می شناسیم.

پریچهر اعتصامی از لندن
من درحیرتم که پس چه زمانی هنرمندان ما برای انتقاد آماده میشوند، شما به نشریات، رادیو تلویزیون های امریکایی و اروپایی نگاه کنید پر از انتقاد است، و هنرمندان از این دیدگاه ها خوشحال می شوند و به اصلاح خود دست می زنند. معین باید خوشحال باشد که کارش قابل انتقاد است که رسانه ها توجه و دلسوزی و مسئولیت نشان میدهند.

1492-46

شوکتی از لس آنجلس
من هنوز از خواندن بعضی فیس بوک ها دچار شوک هستم، من باورم نمی شود بعضی جوانهای داخل ایران تا این حد بی ادب، بی نزاکت، بی اخلاق باشند، این چند تا آدم سیاه چهره از کجا آمدند؟ از کدام خانواده و قبیله هستند؟ اینها طرفداران خوانندگان ما هستند؟ بسی تاسف اگر طرفداران هنرمندان از این قماش باشند.

محمدعلی پیگرد از ترکیه
من مرتب مطالب مجله جوانان را از طریق مجلات شما که به ترکیه میرسد می خوانم، گاه بروی آن لاین می بینم، براستی خجالت کشیدم وقتی دیدگاه چند نفر را به نفع معین در فیس بوک دیدم، من مطمئن هستم، معین خودش چنین طرفدارانی را قبول ندارد آنها را یک مشت بی سر و پا می داند.

مهین کمالی فر- تورنتو
خواندن مطالبی درباره نقد مجله جوانان درباره معین، بروی فیس بوک، مرا تکان داد، واقعا گروهی از جوانان ما تا این حد سقوط اخلاقی کرده اند؟ هنوز نمی توانم باور کنم با آن همه جوانان تحصیلکرده داخل ایران این گروه انگشت شمار، از کجا سر در آوردند؟ اینها یک مشت بیسواد و بدون منش ایرانی بودند. ترا بخدا شما به کار ادامه بدهید و با این چند نفر، چند آدم خود گم کرده مسیر حرفه ای خود را تغییر ندهید.

نوشین از سن دیه گو
با شناختی که من از معین دارم، چند برخورد که با احمد مسعود داشتم، مطمئن هستم ایندو هم از چنین طرفدارانی احساس خوبی ندارند. چون من در هر دوی این دو چهره آشنا، ادب و نزاکت و احترام دیدم، ضمن اینکه مجله جوانان چه کارها برای معین طی 30 سال نکرده؟ چه کارها، چه نوشته ها، چه تشویق ها از احمد مسعود نکرده؟ من بارها خواندم که در مجله جوانان از خوانندگان برجسته خواسته شده به خانه اصلی خودکاباره تهران بیایند و برنامه اجرا کنند و یادشان نرود که از کجا شروع کردند، چقدر از زحمات احمد مسعود در طی سالها مقالات خواندم، یعنی احمد مسعود این ها را فراموش کرده؟ آیا معین بهترین گزارشات کنسرت هایش را در مجله جوانان از یادش برده؟ مسلما نه، آنها خوب می دانند که با چه نشریه مسئولی روبرو هستند.

حمید از ونکوور
من سالها در لس آنجلس زندگی کردم، من دیده ام که مجله جوانان چگونه با رسانه های باجگیر و زورگو مبارزه کرده، چگونه به هنرمندان یاد داده در برابر آنها بایستند، من خودم موزیسین هستم که بارها دیدم که مهدی ذکایی چگونه بدون هیچ چشمداشتی از هنرمندان حمایت کرد. این شوخی نیست که 30 سال به جامعه هنری خدمت کرد و توقع نداشت، پس باید گفت انتقاد مجله جوانان جنبه مادی ندارد وگرنه بسرعت طلب هایش را وصول می کرد.
من خودم چند مشتری کاباره را با چند شکایت به دفتر مجله بردم، از گرانی از غذا، از برنامه حرف بزنند ولی مجله جوانان با مهر و صفای خاص به آنها گفت چرا فکر نمی کنید که این پایگاه 35 سال است با همه مرارتش روی پای ایستاده و یک کم وکاستی کوچک نباید بزرگ شود.

سابرینا از نیویورک
یادم هست وقتی معین با هزینه نیم میلیونی ازدواج کرد، خیلی ها اعتراض کردند، من خودم نامه پر از اعتراضی به مجله جوانان نوشتم یا خیلی رویدادهای پشت پرده زندگی معین و دیگر هنرمندان، که من بعنوان یک آدم کنجکاو می نوشتم و می فرستادم، ولی همین آقای ذکایی به من گفت هنرمندان ما مظلوم ترین قشر جامعه هستند، باید به فکر تعالی کارشان، اصلاح کارشان، بهبودی کارشان باشیم تا بتوانند سالها روی پا بمانند نه اینکه با این اعتراضات، کمرشان را بشکنیم و دیدم که اولین نقدها چگونه به آنها برخورد!