در بخشی از گفتگو با تاشا نیکول تهرانی، تاشا گفته بود، که برادرخوانده هایم وقتی من از مدرسه باز می گشتم دستم را می کشیدند و بعد با تفنگ بادی به من شلیک می کردند که جای زخم این ضربه ها را هنوز بعد از سالها احساس می کنم و یادآوری آن تنم را می لرزاند، من که فرزند خوانده بودم و خود نمی دانستم. متاسفانه دراین بخش است که نام ناپدری و نامادریش آمده بود که ضمن تصحیح پوزش می طلبیم.
در ضمن طی دو هفته گذشته، تلفن های بسیاری همراه با ایمیل از سوی خانواده ها و حتی جوانها داشتیم که با خواندن قصه مقاومت تاشا و زندگی پرفراز و نشیب اش، او را ستوده اند و او را یک الگوی خوب برای نسل جوان دانستند، که چگونه از سختی ها و دردها و رنج ها برای خود جاده ای از موفقیت ساخته است ، دختری که سالها زیر شکنجه برادرخوانده های خود و بی مهری خانواده بوده، تا مقام قهرمانی، تا نمایندگی و سفیر صلح سازمان ملل تا برپایی دو بنیاد جهانی در مسیر کودکان جهان پیش رفته است.
همه آن دخترها و پسرها، که در کوران زندگی پر فراز ونشیب دربرابر ستم ها، از پای می افتند، با خواندن قصه زندگی تاشا، نیرو می گیرند، قد بر می افرازند و خود را چون او به قله های پیروزی می رسانند.
تاشا بعنوان مدل بهترین بود، بعنوان قهرمان و مربی فوتبال، بالاترین بود، بعنوان سفیر صلح سازمان ملل پرافتخارترین و سرانجام بعنوان یک الگوی کامل و ایده ال برای نسل جوان بهترین بود.

1516-47