لطفاً30 ثانيه نفس نکشيد.
متشکرم.
آيا هنوز زنده هستيد؟
همه ما مي دانيم که براي حفظ بقا و نياز به نمردن نياز داريم که نفس بکشيم. تصور کنيد اگر به جاي اين 30 ثانيه قرار بود دو دقيقه نفس نکشيم چطور مي شد؟!
غريزه زنده ماندن و حفظ بقاي بشر و نمردن، طبيعي است و ما را بر آن مي دارد که براي جلوگيري از «نمردن» نفس بکشيم.
اگر زندگي را به مانند خط افقي در نظر بگيريم، هر کدام از ما در اين خط افقي زنده ماني تا زندگاني در جايي ايستاده ايم که اگربخواهيم آن را به گروه هاي مختلف دسته بندي کنيم، در 7 گروه دسته بندي مي شوند:
• گروه اول
براي افراد اين گروه «نمردن» فعالترين حالت بقا مي باشد. نشانه بارزاين گروه اين است که وقتي حال چنين افرادي را مي پرسيد اغلب اينطور جواب مي دهند:
«هنوز نمردم» يا «همين روزها مي ميرم» يا «همين روزها زحمت را کم مي کنم».
• گروه دوم
اين دسته از افراد بين نمردن و راحت نمردن دست و پا مي زنند. وقتي حال اين گروه از افراد را مي پرسيد، در جواب مي گويند: «اي زنده ام»، «نفس مي کشم»، «هنوز زنده ام».
• گروه سوم
اين گروه مي جنگند که نميرند ولي نمي دانند چرا! کلاً هم از مرگ مي ترسند و هم از زندگي، يعني در کل طرفدار زندگي هم نيستند. اين گروه معمولاً حالت خودرا اينطور بيان مي کنند:
«چطور بايد باشم؟» «خوب دارم مي سازم»!
واقعيت اين است که اززندگاني لذتي نمي برند و فقط مي سازند.
• گروه چهارم
اين افراد راحت طلبند، نه مي جنگند نه زحمت زندگاني را به خود مي دهند. فقط هستند.
حرف آنها اين است: «داره مي گذره!، غم و درد نباشه…»
اين عده از هرنوع مشکل و هر نوع تنش گريزانند و به هر راحتي و آسايش گرايش دارند.
• گروه پنجم
اين گروه گمراهند!
مي خواهند زندگاني کنند ولي بلد نيستند و سمبل هاي زندگاني را مثل رقص، موزيک، ورزش، مراوده، و مديتيشن را با زندگاني کردن اشتباه مي گيرند.
آنها نيز هيجان و تحريک را با عشق و نزديکي اشتباه مي گيرند.
(Intensity Vs Intimacy)
(Adventure Vs Enlightenment)
آنها تعصب و دعا را با عبادت و تقدس اشتباه مي گيرند و لجاجت و ناداني را با معصوميت و عدم آگاهي.
اين عده علم را آگاهي، مدرک را سندِ فضل، پول را نشانه ثروت، و زور را نشانه قدرت مي دانند.
اين گروه هيچ چيز نمي دانند ولي فکر مي کنند همه چيز مي دانند، حتي زماني که تمامي شواهد نشان مي دهد که نمي دانند باز هم ادعا مي کنند که : «خودم بلدم»، «خودم حلش مي کنم». بيدار کردن اين عده از زندماني و متحول کردنشان به زندگاني بسيار سخت است.
آنها به سمبل هاي زندگاني دل خوش هستند و هيچوقت خودِ زندگاني را تجربه نخواهند کرد.
• گروه ششم
اين گروه مي دانند که زندگاني را نمي شناسند و نمي دانند چيست و مي خواهند بدانند، ولي خيلي از آنها فقط تا مچ پا در ردپاي زندگاني قدم مي گذارند و فکر مي کنند که کل دريا را تجربه کرده اند.
در حاليکه بايد شنا کردن را يادبگيرند و در آن مهارت پيدا کنند؛ ولي آنها با همين کم زندگاني کردن اکتفا مي کنند.
آنها بر اين باور هستند که نبايد زياد پيش رفت، چون خطرناک است.
يا اينکه آگاهيِ زياد خوب نيست، نبايد متوقع بود، بايد قانع بود و به همان مقدار که دارند راضي هستند و نمي خواهند آسايش بدست آمده را متزلزل کنند.
• گروه هفتم
اين گروه خرابکار هستند! لابد مي پرسيد چطور؟ چون ريسک مي کنند.
مرده بودند زنده شدند، از دست رفته اند و از نو يافته اند! اينها از مردگاني به زندماني و به زندگاني رسيده اند. هر روزِ آنها شکرگزاري است و هر لحظه عبادتِ مملو از عشق و شعف وشادي دارند.
زندگي آنها پر از ريسک، يادگيري و رشد است. باور آنها اين است: همه چيز برايِ خوبيِ من است. هر چقدر هم سخت، دردناک، ترسناک و خطرناک باشد.
اين عده هدفمند هستند، با اميد و پر انگيزه، بانشاط و شفاف هستند. هرجا که هستند، به آن لحظه تعلق دارند و صميمي هستند. زيرا، چيزي براي پنهان کردن ندارند. زندگي براي آنها بازي است، نه براي برد و نه براي باخت. آنها هستند «براي بازي کردن» و «تجربه زنده بودن در لحظه» و البته عشق مهمانِ تمام لحظاتشان هست.
اين گروه چيزي نمي دانند و هميشه در حال يادگرفتن هستند و به همين دليل معصومند، کنجکاو و از ته وجودشان شاد.
تمرين
1) روي يک کاغذ بنويسيد الان در کدام گروه هستيد؟
2) بنويسيد در آينده مي خواهيد در کدام گروه باشيد؟
3)براي رسيدن به گروهي که مي خواهيد عضو آن باشيد چه بايد بکنيد؟
(اگر نمي دانيد چه کار بايد بکنيد مي توانيد بنويسيد: بايد ياد بگيرم چکار بکنم.)
4)آيا در جواب دادن به سوال قبل شفاف بوديد يا تظاهر کرديد؟ آيا به خودتان هم دروغ مي گوييد؟ اگر گفتيد نمي خواهم خوب جلوه کنم واقعيت ندارد.
همه ما مي خواهيم خوب جلوه کنيم و خيلي وقت ها اين نياز و ترسِ خوب جلوه نکردن باعث مي شود ما يک عمر مردگاني و يا زندماني کنيم و هيچوقت زندگاني نکنيم.
زندماني يعني چه؟ از کجا مي دانيم؟ نشانه هاي آن چيست؟ زندماني يعني در ترس غرق بودن.
چند نفر از شما يکسري از ترس ها، زندگي شما را فلج کرده؟ ترس هايي مثل:
ترس از شکست – ترس از تغيير- ترس از مريضي – ترس از درد و رنج ترس از دست دادن عزيزان – ترس از رها شدن و تنها ماندن – ترس از آزادي و استقلال – ترس از ضعف و ناتواني – ترس از مسخره شدن – ترس از بي بند و باري – ترس از سکس – ترس از تجاوز – ترس از خشونت – ترس از آبرو – ترس از بي پولي – ترس از عدم کنترل – ترس از بي کسي – ترس از کنترل شدن – ترس از عدم امنيت مالي – ترس از محدوديت – ترس از تعهد – ترس از ارتقا – ترس از حيوانات – ترس از اشتباه – ترس از کثيفي – ترس از صحبت کردن در جمع – ترس و ترس و ترس و ترس…
ترس قسمتي اجتناب ناپذير از تجربه انسان بودن است زيرا انسان از مرگ و فناپذيريِ خود، آگاه است. بنابراين ما نمي توانيم ترس را از بين ببريم.
اما در بعضي مواقع، ترس بر ما و زندگي ما غلبه کرده، به گونه اي که زندگي ما پر شده از دست و پنجه نرم کردن با ترس هايمان.
اين زندگاني نيست! زندگاني يعني ترس را تجربه کردن و به آن غلبه کردن و راهيابي به شهامت. زندگاني يعني قدم برداشتن و کشف تازگي ها، ناشناخته ها و ندانسته ها. دانستن، اجرا و به عمل درآوردن، يادگرفتن، آموختن و ياد دادن به ديگران.
زندگاني يعني ريسک کردن، رشد کردن، ندانستن و خواستار يادگيري بودن.
انسان موجودي است که عمق وجودش بي انتهاست ولي اغلب نمي خواهد که چيز تازه اي در مورد خودش ياد بگيرد و از اين عدم آگاهي در مورد خودش شرم دارد و يا اينکه دانستن را خطرناک و يا ترسناک مي داند.
به تجربه من، هيچ چيز در اين دنيا به زيبايي و شکوه کشف دنياي ژرف درون انسان ها نيست.
هيچ چيز را نمي توان با عشق، شادي و شعفي که در کشف و شناختِ خود وجود دارد مقايسه کرد و اين را مي توانيد از چهره، هيکل، پوست و انرژي کساني که در رده گروه هفتم هستند بوضوح ببينيد.
هيج تجربه اي قابل مقايسه با حس تعلق و صميميت کساني که در اين راه با هم قدم بر مي دارند نيست. اندک کساني هستند که مي دانند که قدرت ما انسان ها بي انتهاست و اين قدرت بي انتها را تجربه کرده اند.
به راستي چه چيز مانع از اين مي شود که ما مردگاني يا زندماني را رها کنيم و زندگاني را با تمام وجود تجربه کنيم؟
براي جواب اين سوال و شرکت در سمينار از زنده ماني تا زندگاني به وبسايت زیر مراجعه بفرماييد.
www.embracegrowth.com
https://embracegrowth.com/product/from-survival-to-living-seminar-farsi/
دکتر آزيتا ساعيان
برگزار کننده سمينـار ها
و کارگاه هـاي آموزشي بانـوان،
آقايان و نوجوانان در سرتاسر دنيا
براي اطلاعات بيشتر، گرفتـن وقت
مشاوره خصوصي و تهيه محصولات
با دفتر ايشان تماس بگيريد:
310-460-2600