يك ديدگاه
چرچیل سیاستمدار نامی و فیلسوف 1345-108بزرگ انگلستان در برخی از محافل سیاسی وقت به دوستان خود می گفت که جهان بسویی حرکت می کند که انگلستان بشکل کنونی آن دیگر امپراتوری نخواهد بود و بسیاری ازمستعمرات استقلال خواهند یافت اما جانشین این امپراتوری باید نظامی باشد که دارای درایت و سیاست مدیریت اقتصادی و سیاسی و این توانایی را باید کسب کند که از اموری که دول دیگر به آن می اندیشند و می خواهند در طرح و برنامه های کشوری خود به اجرا در آرند با خبر باشد لذا داشتن یک سازمان امنیت و اطلاعات قدرتمند الزامی است و نباید زیاد بفکر آن باشیم که خرج های متفرقه یک چنین تشکیلات را زیاد زیر سئوال ببریم- چه در بلند مدت بهره ای که از این خرج ها بدست خواهیم آورد بسیار ارزشمند خواهد بود- چرچیل یکی از نخستین کسانی  بودکه در بنیاد M15 سازمان امنیت داخلی انگلستان نقش اصلی را ایفا کرد و از همان ابتدا با کارمندان و مدیران ارشد سازمان های امنیتی داخلی و خارجی انگلستان روابط بسیار حسنه برقرار کرد – حتی در دورانی  که خود بعنوان خبرنگار در هند و کوبا بود نکته هایی را که حساس و امنیتی می دانست به بخش اطلاعات وزارت خارجه انگلستان گزارش می داد- در سال 1939 چرچیل در کابینه نویل چمبرلین نخست وزیر انگلستان وزیر کابینه بود و یکسال پیش از آن از لُرد هالیفاکس که او هم عضو همان کابینه بود محرمانه درخواست کرده بود که 50 نفر از افراد ارشد در امور سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان نازی را شناسایی کند و نقاط ضعف و قدرت این افراد را در رابطه با هیتلر و شرایطی که احتمالا جنگ آینده می بود در اداره چرخ سیاسی و نظامی آلمان گزارشی تهیه و به خود چرچیل بدهد- در این گزارش مشخص شده بود که هیتلر به هیچکدام از این افراد اعتماد کامل ندارد و بیشتر نظامیان نیز هدایای گران و پول کلان سالانه در برخی موارد 250 هزار رایش مارک (برابر 500 هزار دلار امروزی) دریافت می کردند و از نظر «سیاسی و عقیدتی» اعتباری به نظام نازی نمی دادند بلکه افراد درجه دوم و سوم شیفته شخص هیتلر بودند و او را ناجی ملت آریا و غیره می پنداشتند- یکسال پس از آغاز جنگ کار نخست وزیری چمبرلین بپایان رسید و چرچیل بعنوان نخست وزیر دوران جنگ انتخاب گردید- چرچیل در اتاق شماره 40 که پناهگاه زیرزمینی او نیز بود ارتباط مستقیم با مدیران ادارات امنیتی ارتش ودولت داشت و خود تمام گزارشات را می خواهند و اگر سئوالی بود مستقیم با مسئولان در میان می گذاشت- در همان دورانی که هنوز نخست وزیر نشده بود از طریق یکی از دوستانش «آلن گارت» با برخی از ژنرال های اسپانیا در دستگاه و ستاد جنگ فرانکو ارتباط برقرار کرد و هر ماه پول های کلان به چند ژنرال ارشد پرداخت می کرد در نتیجه هنگامی که جنگ دوم جهانی  آغاز شد این ژنرال ها فرانکو رهبر دیکتاتور اسپانیا را قانع کردند که بهتر است وارد جنگ نشود درواقع مبالغ پرداختی چرچیل از طریق فرد و رابط الن گارت باعث شد که یک جبهه بزرگ که می توانست خرج بزرگی از نظر نظامی واقتصادی برای انگلستان و یاران او در جنگ باشد بدلیل درست شناسی چرچیل و هزینه درست در وضع «برزخ» نگهداری شود- مورد دیگر که باز ابتکار و نبوغ چرچیل محسوب می شود زمانی بود که در روزهایی که لهستان مورد حمله نیروهای نازی قرار گرفت سازمان امنیت و اداره دوم ارتش لهستان توانستند ماشین رمز یاب آلمان را بنام «اینگما» را تحویل انگلستان بدهند- این ماشین یک میلیون کلید رمز داشت چرچیل وجود چنین ماشینی را انکار کرد و تنها 39 نفر رمزیاب  از چنین ماشینی با خبر بودند اما در دوران جنگ هرگاه رمزی شکسته می شد و متفقین در جبهه ها موفق می شدند انگلستان اعلام می کرد که اطلاعات از وزارت جنگ یا وزارت خارجه آلمان به آنها رسیده و عکس العمل آلمان ها غربال ادارات یاد شده بود و چند نفر بیگناه اما افراد رده بالا را مجرم شناسایی می کردند و به دادگاه های نظامی می سپردند در عمل چرچیل از این طریق افراد رده بالای نظامی و سیاسی آلمان را نابود می کرد پس از اعدام 30 نفر آلمان ها متوجه شدند در چه دامی قرار گرفته اند، اما شاید بزرگترین موفقیت چرچیل در بازی جهانی این بود که توانست امریکا را وارد جنگ کند و جبهه ای را باز کرد که پیروزی انگلستان تائید شد مورد دیگر هنگامی بودکه چرچیل روابط نزدیک دو دیکتاتور بزرگ اروپا یعنی هیتلر و استالین را که با یکدیگر هم پیمان بودند وحتی لهستان را بین خود تقسیم کرده بودند توانست بهم بزند و حتی وادار به جنگ کند و هنگامی  که نیروهای آلمان به فرماندهی ژنرال هاینز گودریان و پاولوس به روسیه حمله کردند و پس از مدتی که به دروازه های استالین گراد و مسکو رسیدند چرچیل امریکا را راضی کرد که 7 هزار هواپیما، 5 هزارتانک، 51 میلیون جفت کفش نظامی و تعدادی کشتی به روسیه بدهد بدین طریق دو دیکتاتور به جان هم افتادند و نهایتا هر دو ضعیف شدند و هر دو روش سیاسی و نظامی خود را عوض کردند و این مهم تنها با دوراندیشی چرچیل صورت گرفت – چرچیل عادت  نداشت در مسایل سیاسی شعار بدهد و آنچه می خواست «مردم بدانند» با آنها در میان می گذاشت- چرچیل هنگامی  که به نظامیان ارتش اعتماد می کرد می دانست که آنها بدون دخالت سیاست مداران باید عملیات و طرح های خود را اجرا کنند- در افریقا هنگامی که چرچیل در برخی از مسایل نظامی خواست دخالت کند ژنرال مونتمگری و الکساندر هر دو به چرچیل گفتند امور نظامی به ما مربوط است و شما در شناخت مسایل نظامی به ما باید اعتماد کنید چون ما متخصص این امور هستیم و دیدیم که پیروزی «ال العمین» نتیجه همین اعتماد بود- هنگامی که آلمان به روز سیاه افتاده بود ادارات «عقیدتی و سیاسی» دولت وارتش آلمان رایش هزارساله را فراموش کردند و هر کدام به دنبال رهایی از کلاف ای بودند که خود بی جهت و بی مورد آن را تافته بودند- امروز بسیاری از کشورهای دیکتاتور جهان ارتش های خود را برای اموری آموزش می دهند که به مسایل «عقیدتی» هیچ ارتباط ندارد و از لحاظ «سیاسی» نیز فاقد اعتبار وارزش است- دول بزرگتر که در گیر مسایل جهانی هستند مشغول امور انرژی، آب نوشیدنی، فضای تنفسی، بهداشت جهانی، خاک کشاورزی، آموزش عمومی، مسکن و مسایلی مشابه می پردازند و به دیکتاتورها کمتر می پردازند. تردیدی هم  نیست که بدلیل نبودن چهره های قدرتمندی چون چرچیل در صحنه جهانی که سوای دوراندیشی سیاسی فیلسوف قرن باید نامیده شود ضعیف عمل می کنند هنگامی که آلمان نازی صلح و هم پیمانی با انگلستان را به چرچیل پیشنهاد کرد بسیاری از سیاستمداران زمان فکر کردند که برای جلوگیری از جنگ وهم پیمان بودن با آلمان صنعتی و نظامی  پرقدرت برای انگلستان و چرچیل فرصتی  است عالی که نامش در تاریخ بعنوان مرد قدرتمند انگلستان وشریک آلمان نازی باقی خواهد ماند.
چرچیل به دوستان  خود گفت، ضمیر ناخودآگاه انسان همیشه سپری دارد که از خاطره ها و زمانه ها نگهداری می کند ارزش های حقیقی و تصمیمات درست از هر مقام و منزلتی که موقتی و خوش آیند باشد برتر است، اگر امروز ما با آلمان نازی همکاری کنیم و حتی از این طریق از جنگ خودداری کنیم دیگر درخاطره ها سپری نخواهیم داشت که از ارزش های انسانی محافظت کنیم، پس از این بیانات چرچیل دستورداد که ارتش انگلستان ده گردان سرباز بفوریت به فرانسه  برود و ازآزاد زیستی وآزاداندیشی فرانسویان که بدلیل حمله آلمان از آن محروم بودند به کمک رسانی بپردازد- امروز نیز می بینیم هنگامی که ابرقدرت های جهان که بدنبال بهانه هستند که هیچگونه درگیری در سوریه نداشته باشند  تنها انگلستان و فرانسه هستند که می خواهند مخالفان دولت اسد را کمک نظامی کنند- در مورد بسیاری از کشورهای دیگر نیز مسئله صادق است، سرو صدا کردن های بی جا و شعارهای تو خالی شاید مصرف داخلی داشته باشد اما کشورهایی که افرادی چون چرچیل به دنیا داده اند می دانند شعار کدام است و حقیقت چیست- در روزهای پیش از پیروزی جنگ ال – العمین چند نفری نامه به چرچیل نوشتند که میمون های جبل الطارق تعدادشان کم شده و محلی ها می پندارند که این نشانه بدی است.. چرچیل دستور داد از مراکش تعدادی میمون به جبل الطارق آورند تا ایمان مردم محلی خدشه دار نشود- در نصایح چرچیل به مردان سیاسی انگلستان نکته ای حساس است که همیشه سیاستمداران انگلستان به آن توجه خاص دارند چرچیل می گوید بزرگترین درس در زندگی در آن است که بدانیم حتی افراد نادان نیز برخی اوقات «درست» هستند، – میگویند سیاستمداران انگلستان همیشه این  آمادگی  را دارند که بیاموزند هر چند دوست ندارند که به آنها درس داده شود. در ماه های آینده انتخابات ایران است گرداندن چرخش های سیاسی تفاوت بسیار دارد که کسی به این چرخ ها روغن بزند تا صدای ناهنجار نداشته باشد- هشیار باشیم.
***
•قبرس به مرز ورشکستگی رسیده دولت به بانک های قبرس دستور داد که دیگر فعالیت نکنند تا دولت بتواند راه چاره ای برای نجات اقتصادی آن کشور پیدا کند.
•سازمان القاعده هم چنان مراکز شیعیان در عراق و پاکستان را بمب گذاری می کند و به روش و سنت تروریست ها کشتار مردم بیگناه را مبارزه برای آزادی می خواند.
•پاپ جدید گفتند که کلیسای کاتولیک باید به فقرا کمک کند- ظریفی می گفت لابد پیش از این کلیسای کاتولیک به پولدارها کمک می کرده است.
•ادمیرال ویکتور چیرکو به خبرنگاران گفت از این پس روسیه 5 یا 6 ناو نظامی درمدیترانه خواهد داشت تا از منافع روسیه در منطقه دریای مدیترانه حفاظت کنند.
•امریکا تصمیم دارد چتر دفاع موشکی اروپا را منحل کند این کار به ایران اجازه خواهد  داد تا موشک های قاره پیمای  ایران در صورت حمله به اروپا و اسرائیل برسند- این تصمیم که از سخنگوی وزارت دفاع و وزیر دفاع «چک هکل» به مطبوعات ارائه شد می تواند سیاست دفاعی اروپا و اسرائیل را کاملا عوض کند و یک همکاری نظامی جدید بین اسرائیل و چند کشور اروپای غربی را آغاز کند.
•رئیس جمهور افغانستان که هر هفته سخنانی می گوید که مسئله ساز است هفته گذشته گفته بود امریکا با طالبان همکاری دارد بعدا گفت منظورم را خوب توضیح نداده ام این هفته  هم گفته است  امریکا به افغانستان نیامده که بازگردد، که مطمئاً هفته آینده این را هم تکذیب خواهد کرد.
•موشه یعلون وزیر دفاع جدید اسرائیل شد- یعلون سابقه طولانی در مسایل نظامی مخصوصا اطلاعاتی دارد و مدتی نیز رئیس ستاد ارتش دفاعی اسرائیل IDF بوده است متولد 1950  است و از در واحدهای ویژه سیارات مدخل، واحد هوابُرد وارتش دفاعی نیروی زمینی  خدمت کرده است در سال 1995 رئیس اداره اطلاعات ارتش شد و چند سال در کانونهای فکری و استراتژیک در امریکا تدریس می کرده است موشه یعلون با ایران و مسئله هسته ای ایران بخوبی آشنا می باشد.
•زدوخورد میان مسیحیان و مسلمانان پاکستان به خاطر آتش زدن 150 خانه مسیحی در لاهور آغاز شد و پلیس کمترین دخالت ها را کرد تنش میان مسیحیان و مسلمانان پاکستان رو به افزایش است.
•در دیدار رئیس جمهور امریکا از اسرائیل احتمالا چند موضوع درالویت گفتگوها قرار دارد، نخست میزان کمک های احتمالی نظامی امریکا در صورت جنگ بین اسرائیل و ایران، مسئله فلسطین و حمایت امریکا و میزان ا ین حمایت از دیدگاه وزاویه سیاسی فلسطینی ها، روش کلی و هماهنگی سیاسی بین امریکا و اسرائیل در مسایل خاورمیانه- ظاهرا آقای اوباما و آقای ناتان یاهو در هر کدام از این موارد یاد شده دیدگاهی دارند که در کلیات قابل گفتگو است اما در جزئیات با هم تفاوت های بسیار دارند.
•در هفته گذشته صنایع نظامی ایران یک کشتی «ساخت ایران» را بنام  جماران 2 در دریای خزر به آب انداختند- وجود چنین کشتی تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان را بیشتر خواهد کرد- جماران 1 چند سال پیش در خلیج فارس به آب انداخته شد- آذربایجان 5 کشتی جنگی در دریای خزر دارد.
•یک ژنرال ارشد ارتش سوریه بهمراه فرزند و اعضاء دیگر خانواده و 20 سرباز سوری به لبنان پناهنده شد این ژنرال که «خلوف» نام دارد در بخش تدارکات خدمت می کرد و نقش حساسی در ارتش سوریه نداشت اما فرار او ضربه ای به روحیه ستاد ارتش سوریه می باشد- خلوف مدتی بود با مخالفان اسد همکاری می کرد.