روياي آمريكاي واهيك پيرحمزه اي، و ارتباط آن با عمورافائل، استيون اسپيلبرگ و …گوگوش
بـيـش از 12 سـال پـيـش وقـتـي گـوگوش، مـحـبوبترين خواننده تاريخ موسيقي پاپ ايران، سكوت 21 ساله اش كه با جريان انقلاب در ايران آغاز شده بود را شكست و با آلبوم تازه خود راهي كانادا و بعد آمريكا شد، واهيك پـيـرحمزهاي نويسنده، كارگردان و بازيگر جواني بود كه در آن زمان با ساختن موزيك ويـديـوهـاي ابـتكاري چون “راهي” براي داريوش، “لحظه ها” براي معين و “بلوار ميرداماد” براي شهرزاد سپانلو، ناگهان شهرت و اعتبار چشمگيري در صحنه اين هنر به دست آورده بود.
امروز واهيك به عنوان نويسنده، يكي از تهيه كنندگان و بازيگر نقش اصلي، اولين ستاره ايراني يك فيلم كمدي هاليوودي به نام “عموي مـن رافـائـل” است كه در كنار جمعي از هنرپيشههاي حرفه اي وشناخته شده آمريكايي ايفاي نقش ميكند.
فيلم كمدي”عموي من رافائل” كه در روز 21 سپتامبر در لس آنجلس، اورنج كاونتي، سن ديگو و هم زمان درشهرهاي ديگر آمريكا و كانادا از جمله نيويورك و تورنتو اكران خواهد شد ساخته “مارك فوسكو”، كارگرداني است كه بيش از شش سال به عنوان دستياركارگردان با استيون اسپيلبرگ همكاري كرده است.
“عموي من رافائل”، براي نخستين بار جنبههاي تازه و مثبتي از”سينماي هاليوود” را در رابطه با مهاجران ايراني به نمايش گذاشته است.
شخصيت “عمو رافائل” با بازي چشمگير “واهيك پيرحمزه اي”، ماجراي پيرمرد 71 ساله مهاجري است كه به طور اتفاقي ارزشهاي ايراني – ارمني خود را به هاليوود ميبرد تا از طريق آن و با شركت دريك “رياليتي شو” جلوي طلاق و از هم پاشيدن يك خانواده آمريكايي را بگيرد.
“واهيك پيرحمزه اي” كه در نوجواني به دنبال “روياي آمريكايي” خود ايران را به مقصد هاليوود ترك كرد، از كودكي از طريق تماشاي وسترنهاي قديمي گلن فورد و هنري فوندا با سينماي هاليوود آشنا شد. وسترن هايي كه بعدها با حضور كلينت ايستوود جنبههاي تازهاي به خود گرفت. واهيك به فيلمهاي كـمدي نورمن ويزدوم و جري لوئيس هم همانقدر علاقمند بود كه به فيلمهاي طنز تاريك وودي آلـن و بـعـدهـا تحت تاثيربازيهاي درامـاتـيك بازيگراني چون داستين هافمن درفيلم “كريمرعليه كريمر” و آل پاچينو در فـيلم “بعد از ظهرسگي”، در دونمايشنامه دبيرستاني بازي كرد.
او ميگويد: ” من با بازيگري در نقشهاي درام، جدي بودن در كار را آموختم. همين باعث شد كه امروز بتوانم توازن لازم را بين بخش هنري و تجاري كارهايم ايجاد كنم.”
با پايان تحصيلات متوسطه در تهران، واهيك خيلي زود متوجه شد كه به عنوان عضو يك اقليت مذهبي شانس زيادي براي موفقيت در سينماي ايران بعد از انقلاب ندارد و درنهايت آرزوهايش براي بازيگري و فيلمسازي بايستي در كار درمغازه قنادي كوچك پدرش در محله نارمك خلاصه شود. اما او مصمم بود كه به هرطريقي از مملك خارج شده وخودش را به آمريكا و هاليوود برساند.
واهيك خيلي زود درلس آنجلس به كار بازي در تئاترهاي ايراني و ساختن سريالهاي كمدي تلويزيوني پرداخت. او ميگويد: ” بيست و يكسالم بود كه براي نخستين بار درنقش اول نمايش پرويزخطيبي هنرمند پيشكسوتي با 55 سال سابقه كار بازي كردم. اين واقعه به من اعتماد به نفس داد و بعدها كار با هنرمند ديگري چون نصرت الله وحدت به من كمك كرد كه به استعدادهايم پي ببرم و آنها را به كار بگيرم.”
بعدها گوگوش كه در لس آنجلس از طريق دست اندركاران تهيه آلبوم تازه خود “آخرين خبر” با “واهيك” آشنا شده بود به اين هنرمند جوان فرصتي داد تا نامش در كنار نام پرطنين او قرار بگيرد. با پيشنهاد “واهيك” و توافق گوگوش دو ترانه “باهم” و “دلكوك” را براي ساختن ويديوهاي اين آلبوم تازه انتخاب شد. واهيك ميگويد: “شخصيت گوگوش به شدت مرا تحت تاثير قرار داده بود و احساس ميكردم شعر “باهم” ميتواند آن احساس واقعي گوگوش كه هميشه با مردم بوده است را يك بار ديگر به نمايش بگذارد و” دلكوك” هم ازطريق سفري تصويري، گوگوش امروز، گوگوشي خبره و ماهر و تجربهاندوخته را به ما نشان ميداد. وخوب البته خانم گوگوش كه يك هنرمند به مفهوم واقعي كلمه حرفه اي است هم از اين فكر استقبال كرد و اين فرصت به من داده شد.”
موفقيت كم نظير اين نخستين تجربه كاري باعث شد تا گوگوش يك بار ديگر براي طرح و تهيه دو ويديو از آلبوم تازه خود، “اعجاز” و ترانه ديگري به نام “بدرود” از همين آلبوم از واهيك كه بتازگي كارفيلمنامه نويسي، تهيه كنندگي و بازي در دو نقش مختلف فيلم “عموي من رافائل” را تمام كرده بود دعوت به همكاري كند. “واهيك” ميگويد: “با وجود همه كارهايي كه براي برنامه ريزي اكران فيلم تازه دردست داشتم، كار روي پروژه “اعجاز” را به دست گرفتم و ازهمكاري دوباره با هنرمند حرفه اي چون گوگوش به شدت استقبال كردم. از همان ابتداي كار هم ميدانستم اين يك كار متفاوت خواهد بود.”
واهيك در دو ويديوي آلبوم، اعجاز مهارتهاي كم نظير بازيگري گوگوش را يك بار ديگر به شكل تازهاي به نمايش گذاشته است. گوگوش در اين مورد ميگويد: “دلم ميخواست براي ويديوهاي اين آلبوم تازه يك بار ديگر با دوست هنرمندم واهيك پيرحمزهاي همكاري كنيم. خوشبختانه با سابقه خوبي كه از كار با واهيك داشتم و اصولا شيوه كار او كه به صورتي حرفه اي با سناريو و سكانس بندي انجام ميشه، اين كار خيلي راحتتر بوده. ءكته جالب اينجاست كه بعد از سالها واهيك از من خواست بجز خواندن ترانه خودم هم جزو بازيگران اين ويديو باشم. من فكر ميكنم كارخيلي موفق از آب درآمده است. “
گوگوش درباره كار كارگرداني واهيك در ويديوي اعجاز ميگويد: ” با اينكه اين ترانهها خيلي كوتاه و چهاردقيقه بيشتر نيستند اما واهيك انگار با هريك از اونها يك فيلم سينمايي كوتاه و كامل ساخته است.”
واهيك كه نميخواهد بيشتر از اين درباره دو ويديوي آلبوم اعجاز صحبت كند ميگويد: “فقط به صورت سرپوشيده بگويم كه اين يكي از تصويريترين ويديوهاي خانم گوگوش است كه قدرت بازيگري حيرت انگيز اين هنرمند كم نظير را يك بار ديگر به بهترين نحو به نمايش گذاشته است. درضمن اين ويديو به خاطر پوسترهاي سينمايي آن، هنوز پخش نشده نقل محافل شده است و همه جا صحبت از اعجاز گوگوش است.”
امروز بيش از 20 سال از مهاجرت “واهيك پيرحمزه اي” به آمريكا ميگذرد و او درحالي كه آماده تهيه مقدمات اكران فيلم هاليوودي خود “عموي من رافائل” و شاهد به حقيقت پيوستن روياي آمريكايي خود است ميگويد: “بله . حقيقت دارد. اتفاق ميافتد. گوگوش، هاليوود، دستيار استيون اسپيلبرگ، من و عمو رافائل”!