مروري بر فيلم: DJANGO UNCHAINED
نویسنده وکارگردان: کوئین تن تارانتینو
بازیگران: جیمی فاکس – کریستوفر والتز
لئوناردو دیکاپریو- ساموئل ال جکسون- کری واشنگتن
تماشاگر فیلم های «تارانتینو» توقع خاص خود را دارد، ضمن خشونت و اکشن، در پی مفهوم، معنا و پیام های ویژه اونیز خواهد بود. کارگردانی که از همان آغاز فیلمسازی اش، استانداردهای معمول در سینما را شکست، او زمانی فیلم تاریخی می سازدکه تا حدی عمرش پایان یافته، زمانی فیلم وسترن می سازد که تاحدی از ذهن ها رفته است، ولی هر بار هم دست به ساختن فیلمی می زند، گشایشی در آن زمینه در فیلم ها فراهم می سازد.
فیلم «جنگو» هم آغاز تازه ای برای فیلم های وسترن در هالیوود است، چون بمجرد روی پرده آمدن و موفق شدن آن، بیش از 5 پروژه ساخت فیلمهای وسترن آماده شده است.
تارانتینوبا فیلم جنگو، یک دوباره سازی تاریخی می کند، تاریخ برده داری را به شیوه تازه ای ورق می زند. هالیوود بندرت به ماجرای برده داری می پردازد، زمانی حتی از ساختن آن هم واهمه داشت تا فیلمسازان بزرگ، با فیلم های پرهزینه و پر هنرپیشه، این زخم تاریخی را شکافتند، از زمان فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می آید؟» تا فیلم پر سر وصدای اسپیلبرگ در سال 1997 Amistad روی پرده آمدو گوشه هایی از تاریخ برده داری را نشان داد، جامعه را متوجه این بخش تاریک تاریخ امریکا کرد،بعد از سالها یکی دو فیلم ساخته شد تا فیلم The Help آمد که به اسکار هم رسید و کلی احساسات را برانگیخت. ولی تارانتینو اینبار با فیلم خود، تیشه به ریشه نژادپرستان زده است با بهره از بازیگران خوب و سوژه ای متفاوت، به عمیق ترین دوره های تاریک برده داری سفر کرده و همه ظلمات این حس ضد انسانی را برخ کشیده است.
دکتر کینگ شولتز «کریستوف والتز» یک دندانپزشک آلمانی امریکایی، که در قالب یک بانتی هانتر شکارچی مجرمین، جنگو (جیمی فاکس) راکه یک برده فرار است می خرد تا در شناسایی چند مجرم فراری شناسایی کند.
انتخاب کریستوف والتزبرای این نقش، باتوجه به سابقه بازی درخشان او در نقش کلنل نازی در فیلم قبلی تارانتینو، که جایزه اسکار را هم برد، یک ریسک بود، ولی عجیب اینکه کریستوف از ایفای نقش با توانایی برآمده و ستاره درخشان فیلم، در اصل اوست، که بازی دیگران از جمله جیمی فاکس را هم تحت تاثیر قرار داده است.
البته تماشاگر با توجه به سابقه ذهنی که از این بازیگر و نقش های اخیرش دارد، تا پایان فیلم، در مورد مثبت بودن این نقش تردید دارد و همین تا حدی به نقش درخشان اوصدمه میزند.
در این میان جیمی فاکس در حد توان و قدرت خود می کوشد شانه به شانه کریستوف پیش برود.اما در مورد دیکاپریو، امیدی بچشم نمی خورد، چون از سویی کریستوف والتز، از سویی جیمز فاکس و از سویی ساموئل جکسون، او را محاصره کرده اند و نقش اش را گرفته اند. حالا چرا او در این نقش ظاهر شده مسلما هیچ چیزی جز احترام و دوستی به تارانتینونخواهد بود.
فراموش نکنیم طنز قوی و گزنده فیلم راکه از آغاز تا پایان موازی با پیام های دراماتیک فیلم پیش میرود و فیلم را در هر لحظه ای گرم می کند.
مروري بر فيلم: JACK REACHER
کارگردان: کریستوفر مک کواری
بازیگران: تام کروز- روزاموند پایک- رم شادوال- ریچارد جنکینز
فیلم Jack Reacher هنوز در لیست ده فیلم پرفروش سراسری است ولی نه مقام های بالا، مقامی که معمولا از فیلم های اکشن تام کروز انتظار میرود.
ظاهرا جک یک قهرمان تعلیم دیده در ارتش و همه فن حریف است، که در لحظات حساس و تنگناها، پیدایش میشود و بروایتی می آید تا حق مظلومان را بستاند و از سویی تحت تعقیب است، از سویی براحتی در دفتر دادستان حاضر میشود و دیدگاه های خود را در مورد یک پرونده می گوید، او درعین حال یک مامور تجسس ارتش بوده، سابقه درخشانی داشته ولی ناگهان در تاریکی وهم آلودگی فرو رفته است.
البته فیلم درست زمانی روی پرده آمد که حادثه خونبار مدرسه ای در کنتیکت رخ داده، آنهم در شرایطی که یک تیرانداز از یک نقطه کور،گروهی بیگناه را از پای در می آوردو همین سبب میشود خیلی ها فیلم را برای چنین روزهایی مناسب ببینند.
چه صاحبنظران و چه تماشاگران در مورد اینکه لباس قهرمانی این فیلم به تن تام کروز می نشیند یا نه، شک دارند. چون اندام و فیزیک تام کروز، با چنین قهرمانی،هماهنگی ندارد، چنین نقشی نیاز به بازیگری بلند قامت تر، قوی هیکل تر داشت. کریستوفر مک کوایر، قبلا فیلم The Way of the Gun در سال 2000 را ساخته که چهارچوب هماهنگ و ایده الی نداشته است.
از حق نگذریم کارکتر «جک ریچر» یک کارکتر قهرمانی وجذابی است. میتواند حتی یک سری فیلم را بدنبال بیاورد، ولی این لباس به تن تام کروز نمی آید. تام درون این قالب سرگردان است، گرچه همه سعی خود را کرده است، ولی اصولا کروز برای قهرمانی Mission Impossibleساخته شده و می تواند سالها در آن بدرخشد و نباید در نقش هایی شبیه فرو برود که آن نقش راهم کمرنگ کند.
جک ریچر در این فیلم وقتی خبر دستگیری همرزم خود «بار» (جوزف سیکور) را می شنود، با توجه به شناختی که از او دارد، می داند که او نمی تواند تیرانداز پشت دیوار تاریک باشد بیگناهان را بکشد، او خود چون یک مامور تجسس پا به میدان می گذارد و تا اثبات بی گناهی او پیش میرود.
فیلم از زاویه اکشن برای علاقمندان چنین فیلم هایی، دیدنی، سرگرم کننده است، بشرط اینکه در پی قالب گیری همان شخصیت های فیلم نباشند و انتظارمان فقط حادثه و پیروزی قهرمان باشد.
بازی های ریچارد جنکینز و رابرت دوال چون همیشه عالی است، روزاموند پایک سعی خودش را کرده است.