فیلم مستند ناصر اویسی با تصورات رنگی را سهراب اخوان، با همان مهارت های خاص همیشگی ساخته، فیلمی که چون یک اثر سینمایی، تماشاگر را به دنبال خود می کشد و برای نخستین بار به عمق هنرهای سرشار، و شاید پنهان و ناگفته ناصر اویسی سفر می کند.
سهراب اخوان با کارنامه درخشان سریال های معروف قبل از انقلاب چون خانه قمرخانم و 300 ساعت برنامه های دراماتیک و مستند، و در خارج با مستندهای: پرویز یاشار، کامران خاورانی، ماه مهر گلستانه وعلیرضا اسپهبد، یک فیلمساز تثبیت شده است.
اخوان ما را با ناصر اویسی و آثارش از زمان تولدش در سال 1313 همراهی می کند، کودکی اش را با همبازی اش دیوید پسر دکتر صورتگر معروف طی می کند و برای نخستین بار با اسباب بازیهای مدرن، درخت کریسمس، موزه عروسک و موزیک مدرن آشنا می شود. و ساختار تازه اویسی در همان سالها پایه میگیرد و درحالیکه با تابلوهای زیبا و پر از پیام و رنگ اویسی همراه هستیم، با او به اروپا سفر می کنیم، به اسپانیا می رویم، که درواقع تحول بزرگ زندگی اویسی رخ میدهد، آشنایی و همراهی با پیکاسو، شاگال و سالوادور دالی، اویسی را در مسیر جهانی شدن می برد او در نهایت جوانی با آثار خود هم شانه و هم پایه بزرگان هنر نقاشی، به نمایشگاه های جهانی ونیز، پاریس، سائوپولو، لندن و مراکش، سویس راه می یابد و منتقدان و صاحب نظران درباره آثار او نظر میدهند و او را با همان بزرگان مقایسه می کنند و سهراب اخوان در فیلم مستند خود ثابت می کند که اویسی نه تنها هیچ کم و کسری از آنها ندارد بلکه در خیلی از زوایا، سبک و شیوه ای دگرگون ارائه میدهد.
پرداختن و الهام گرفتن از رباعیات خیام، همراه با تصاویر زنان در قالب مدرن وسنتی، با چشمانی که همیشه زیبا ولی پر از اشک است، اسبانی که شیهه می کشند و در نهایت قدرت در چشمان نجیب شان اندوه موج میزند و زنانی که در تصاویر اویسی نیمه هستند و کنایه ای از نیمه بودن زن در جامعه مذهبی است و اخوان همه این پیچ وخم ها و فراز و نشیب ها، همه این پیام های تلخ و گزنده و شیرین و دلچسب را چنان کنار هم جای داده است که در نهایت رنگین بودن تابلوها، شما سیاه و سفید بودن دنیای آنها را حس می کنید.
سهراب اخوان می گوید ناصر اویسی راهگشای هنرمدرن است، ولی با ظرافت اشاره دارد که او هرگز از قالب سنتی و وفاداری به هنر شرق دور نمیشود، او بیشتر عمر خود را در اروپا، فرانسه و اسپانیا می گذراند ولی فراموش نمی کندغصه درونی زن در ایران اعتراض بی صدای اسب ها در هر نقطه جهان و خون بیگناهی گاوها در اسپانیا را در لابلای تابلوهایش حک کند. در بعضی تابلوها اندوه مرگ گاوباز قهرمان را تصویر می کند ولی بلافاصله خون رنگین و ماسیده گاوها را به رخ می کشد، اینکه هر دو برای سرگرم کردن مردم، توریست ها، یا شاید فقط یک سنت قدیمی نه چندان دلچسب قربانی می شوند و با خالی شدن میدان ها، گاو و گاوباز فراموش می شوند.
سهراب اخوان با مهارت این مراحل را طی می کند و چهره ای بسیار هنرمند، پر قدرت، صاحب سبک و جهانی از ناصر اویسی ارائه میدهد. فیلم سهراب اخوان باید از سوی بنیادها، سازمان ها، در سالن های بزرگ، و در دانشگاهها به نمایش در آید و در یک دی وی دی خلاصه نشود.