دکتر عسگری روزنامه نویس قدیمی و معروف، وقتی شنید سیمین بهبهانی شاعره نامدار در شرکت کتاب لس آنجلس جلسه امضای کتاب دارد، از راه دور خودش را به وست وود رساند تا مجموعه شعر سیمین را بخرد و امضاء او را هم زیر کتاب داشته باشد.
سیمین بهبهانی با دیدن دکتر عسگری همه خاطرات گذشته برایش زنده شد، او را به آغوش کشید وبا جمله زیبایی کتاب را به او هدیه داد.
15 سال پیش که زنده یاد آغاسی برای اجرای برنامه به لس آنجلس آمده بود، هنرمندان حسابی دورش را گرفتند و کلی به او عزت گذاشتند و در کنسرت هایش با او همصدا شدند.
درعکس ها: آغاسی، آنتونی شیی، جمال وفایی، همکار قدیمی ما سونیا دیشو.
در عکس دوم: مظفر بابایی، آقای روشن و سوزان روشن، آغاسی، مادر سوزان و شهرام شهرابی دیده میشوند.
خوب به چهره های شادشان نگاه کنید، انگار همین دیروز بود، که بمناسبت نوروز جشن تلویزیونی برپا داشته بودند. داود بهبودی با گیتار می زد و میخواند، طوفان هنوز زنده و سرحال بود. پیروز دست در دست جمال وفایی داشت، ستار آماده می شد تا آهنگ نوروزی خود را بخواند و علیرضا امیرقاسمی مراقب دوربین بود، تا زوایای خوبی را انتخاب کند. چقدر خوب بود، زمان در همان لحظه برای سالهای سال متوقف می شد، یاران همچنان کنار هم می ماندند و هیچگاه گذر زمان برچهره شان اثری نمی گذاشت و طوفان هنوز می خواند.
سوسن خواننده مردمی که زمان ورود به لس آنجلس همه آینده خوبی را برایش پیش بینی می کردند، متاسفانه بدلیل عدم آشنایی با محیط، نداشتن یک مدیر برنامه حرفه ای، از صحنه کنسرت های بزرگ دور ماند و در کاباره ها و کافه ها، روی صحنه رفت.
سوسن بدلیل صدای گرم ودلنشین و متفاوت و شخصیت ساده وبراستی مردمی، جای این را داشت که از پرکارترین و پردرآمدترین خوانندگان باشد ولی متاسفانه رقابت ها از سویی، سادگی و بی خبری خود سوسن از سوی دیگر، او را از موفقیت ممتازش دور کرد. او در شرایط روحی نه چندان مناسبی به مشروب پناه بردو همین مشروب بود که او را از پای در آورد، چون دیگر روی صحنه توان ایستادن نداشت صدایش می لرزید ولی مردم همچنان دوستش داشتند تا حسین موفق به خارج آمد تا کنسرت هایی اجرا کند و به سوسن گفت من ازسوی دوستان آمده ام تا تو را با خود به ایران برگردانم و قول میدهم هنوز در ایران درعروسی ها و جشن ها، برای تو درآمد و موفقیت خوبی وجوددارد. ولی سوسن که خاطره خوبی از دستگیری های بعد از انقلاب نداشت ترجیح داد همین جا بماند و مظلومانه برود.