1404-29

رای آنهایی که می خواهند آخرین بازی «پال واکر» بازیگری که چندی پیش درحادثه اتومبیلرانی جان باخت را ببینند بهرحال فیلم دیدنی است، چون قهرمان شان در فیلم، حادثه می آفریند و چهره دلپذیری دارد، ولی بعنوان فیلمی که بتواند برکارنامه پال واکر امتیازی بیافزاید، امیدوارکننده نیست.
قصه فیلم بر مبنای دیترویت آینده است که شهر در تسخیر قاچاقچیان مواد مخدر است. گرد مرگ ونابودی بر دیوارها و ساختمان های شهر نشسته است. مسئولان شهر از جمله شهردار شخصیت مرموز و مشکوکی دارد، سلطان شهر ترمین یک رهبر پرقدرت و خشن قاچاقچیان و گنگ های شهر است، که نقش اش را خواننده معروف راک RZA بازی میکند.
«کالیر» که نقش اش پال واکر به عهده دارد، بعنوان یک پلیس مخفی درجهت مبارزه با قاچاقچیان تا قلب آنها گام برداشته و در کنار او «لینو» (دیوید بلی) یک قهرمان کاراته و مبارز شهری، از سوی دیگری با قاچاقچیان در افتاده،که سرانجام ایندو به یک نقطه مشترک میرسند و جنگ را مشترک ادامه میدهند.

1404-30

فیلمنامه را لوک بسون سناریست معروف با برداشت از فیلم فرانسوی Banlieue در سال 2004 دوباره نوشته و پرداخت کرده و به کارگردان فیلم کامیل دلامار سپرده است. ولی در مجموع نسخه جدید فیلم، هیچ امتیاز تازه و درخشانی نسبت به فیلم فرانسوی ندارد.
فیلم برای دوستداران فیلم های اکشن بقولی بزن بزن و کاراته ای دیدنی است، چون از همان آغاز تا پایان، این صحنه ها ادامه دارد چون دیویدبلی خود قهرمان همین عملیات است. ولی اگر پال واکر زنده بود، از بازی در این فیلم زیاد هم راضی نبود، چون بعد از سری فیلم های پرفروش Fast and Furious این فیلم درحد فیلم های کم هزینه و بقولی جهان سومی است، هیچ نشانه ای از پیام ویژه وتکنیک های جدید، و فیلمبرداری درخشان نیست.
شهردار فاسد و مامورین پلیس و حتی ارتش فاسد در آن شهر، در آینده نزدیک، جای خود را خیلی زود به رهبران قاچاقچی ها که بمرور از خود چهره انسانی نشان می دهند، وا می گذارند. در پایان فیلم نیز پوسترهای بزرگ کاندیدای شهرداری دیده میشود. پوستر ترمین رهبر قاچاقچیان! انگار همه جنایات و عملیات مواد مخدر و آسیب های ناشی از او فراموش شده است.

1404-31

سری فیلم های اسپایدرمن، در مجموع فیلم های سرگرم کننده و تین ایج پسند است. چه آن زمان که «تابی مک کوایر» نقش پیتر (اسپایدرمن) را بازی می کرد چه این سالهای اخیر که آندرو گارفیلد جوانتر، در این قالب ظاهر میشود فیلم بقولی نمایی از سوپرمن است در لباس اسپایدر!
چند نکته در مورد این فیلم قابل ذکر است، اولا لباس اسپایدرمن که در فیلم های اولیه، چسبان تر و طبیعی تر وواقعی تر بود، اخیرا همان حالت پارچه ای را دارد و بقولی بر چهره و اندام اسپایدرمن، گریه می کند!
دومین مورد ضد قهرمانان فیلم است،که خیلی زود ازنفس می افتد و چون گذشته حادثه آفرین نیستند، نمونه اش شخصیت الکترو(جیمی فاکس) که شخصیت سرگردانی است، خیلی زود هم در قالب هری ازبورن (دین دیهام) فرو میرود و بکلی محو میشود. دومین شخصیت ضد قهرمان فیلم یک غول روسی است که نقش او را پال جیاماتی بازی می کند، که ورود هولناک و پرهیجانی دارد، ولی در آخرین لحظات فیلم ناتمام می ماند.
سومین مورد فیلم، در نهایت احساسی بودن صحنه های پیترواستیسی (اندروگارفیلد و اما استون) رابطه شان بدون دلایل محکم و مورد قبول، از هم می پاشد و استیسی، تماشاگر را دچار بلاتکلیفی می کند، که براستی او مرده؟ دیگر در فیلم نقشی نخواهد داشت؟ پس تکلیف رابطه داغ و عاشقانه پشت صحنه اندروگارفیلد و اما استون چه میشود؟ اگر چنین است این رابطه هم پایان می گیرد، از سویی تماشاگر از خود می پرسد چرا این چنین سریع ستاره اول فیلم از صحنه خارج میشود.
این فیلم چارچوب محکمی ندارد، بازیها درخشان نیست، جیمی فاکس بدلیل فرو رفتن در آن قالب آهنی امکان بازیگری نمی یابد. از کریس کوپر درست بهره گرفته نشده، تنها سالی فیلد فرصت می یابد بازی خوبی نشان بدهد، راستش بازیگران خوبی در  فیلم حضور دارند، ولی امکان نشان دادن هنر خود را ندارند.
این فیلم راضی کننده نیست و اگر چنین پیش برود، دربرابر فیلم های سوپر هیرویی،کم می آورد و چون سوپرمن، یا باید مرتب بازیگر عوض کند و یا هر 10 سال یکبار ساخته شود.