هما پرتوي را در مجلسي ديدم دارد با خانمي به زبان ناشنوايان Sign Language صحبت ميكند. البته نه بسرعت آن خانم ولي حرف همديگر را ميفهميدند!
پرسش كردم گفت: هميشه دلم ميخواست عالم وسيع و پر از سكوت اين دسته از ياران را بهتر بشنايم و آنرا حس كنم… ياد گرفتم…تمرين ندارم… فراموش ميكنم ولي گليم خودم را از آب در ميآورم… مهم اين است كه : با وجود نداشتن اين مشكل ناشنوايي دلم را با آنها يكي ميكنم. من الفباي نابينايان را هم ياد گرفتهام، البته نه به سرعت آنها، ولي چشمم را ميبندم، سفر ميكنم به عالم تاريك و پرعظمت آنها و خودم را با آنها همسان ميبينم… باور كنيد يا نكنيد خلق پاره اي از آثار نقاشي ام را از لابلاي تاريكي اين روشندلان يافته ام…. هما پرتوي راست ميگويد درلابلاي شخصيت زلال ولي هنوز كامل كشف نشده او، دريچه هاي تازه اي به سوي انسانيت و همساني با همه طبقات ستم كشيده گشاده ميبينيم.
اگر خواستيد با هما پرتوي تماس داشته باشيد و نظر خودتان را با او در ميان بگذاريد…ميتوانيد با وب سايت او تماس بگيريد.