از بی بی سی فارسی
پسرک چکمه لاستیکی سیاه به پا داشت. روی لباس بافتنی قهوهایش یک کیسه پلاستیک راهراه آبی و سفید کشیده بود، مثل لباس تیم ملی فوتبال آرژانتین. روی کیسه با ماژیک آبی نوشته بود ۱۰، و بالایش “مسی”.
عکس پسرک یک شبه دنیا را برداشت. کسی نمیدانست کیست و کجاست. کاربری روی توییتر منتشرش کرده بود – کاربری که دیگر فعال نیست. بعضیها میگفتند عکس را از فیسبوک برداشته. اما کسی قطعی نمیدانست.
کاربری که اولین بار عکس را روی توییتر گذاشته بود، نوشته بود “مسی در کردستان” و “مسی در دهوک”، که شهری است کردنشین در شمال عراق. ولی کمی بعد خودش به بیبیسی گفت الکی نوشته بوده، صرفا برای اینکه یادی از شهر زادگاه پدر و مادرش کرده باشد. اما تا او بیاید اعتراف کند، خیلیها باور کرده بودند. به خصوص بعد از اینکه که خبرنگار و فیلمبردار خبرگزاری کردستان ۲۴ گفتند پسربچه را در دهوک پیدا کردهاند.
بلافاصله خبرگزاریها و رسانههای دیگر هم ادعای خبرگزاری کردستان ۲۴ را تکرار کردند. میگفتند عکس مال پسربچه هفتسالهای است به نام حمید که آن لباس پلاستیکی را دو سال پیش درست کرده بوده. در عکسهای جدید لباس تیم بارسلونا تنش بود – با شماره ۱۰. میگفتند دوستدار مسی است.
اما داستان مشکوک بود. حمید به پسربچه پلاستیکپوش شبیه بود، ولی نه آنقدر که بشود گفت همان است.
در بیبیسی ترندینگ رسانههای اجتماعی را شخم زدیم تا اینکه پیامی پیدا کردیم از شخصی که میگفت عموی پسربچه عکس معروف است. با او تماس گرفتیم ببینیم راست میگوید یا نه. نامش عظیم احمدی بود، و نام برادرزادهاش مرتضی احمدی.
مرتضی همان پسرک پلاستیکپوش بود. با خانوادهاش در ولایت غزنی در شرق افغانستان زندگی میکرد. عموی مرتضی ما را به عارف، پدر مرتضی، معرفی کرد. عارف میگفت: “این بچه عاشق فوتبال و مسی است. من یک کشاورز سادهام. وسعم نمیرسد برایش لباس فوتبال بخرم. بچههای دیگر با پلاستیک این لباس را برایش درست کردهاند.”
معما حل شد. اما تازه اول ماجرا بود.
مرتضی روی اینترنت معروف شد. میگفتند حتی مسی هم عکس را دیده و احتمالا با مرتضی دیدار میکند. فدراسیون فوتبال افغانستان با باشگاه بارسلونا تماس گرفت، اما از دیدار خبری نبود. مسی برای مرتضی لباس امضاء شده فرستاد.
توجه رسانهای کمی بعد فروکش کرد. توجهی که ظاهرا برای خانواده جز دردسر نداشت. ماه می گزارش رسید که خانواده احمدی ناچار شدهاند به پاکستان مهاجرت کنند. عارف احمدی به بیبیسی گفت: “چند روز پیش یکی از تبهکارهای محلی تلفن زد. فکر کرده بود چون مسی برای مرتضی لباس فرستاده، لابد پول هم بهمان دادهاند. میخواست باج بگیرد.” البته که پولی در کار نبود. پدر مرتضی میگفت آن شخص تهدید کرده مرتضی را بدزدد. بنابراین خانوادگی افغانستان را ترک کردند و به اسلام آباد، پایتخت پاکستان، رفتند. از آنجا هم به کویته.
چند ماه خبری از خانواده نبود. ما هم هرچه تلاش کردیم نتوانستیم با خانواده احمدی تماس بگیریم. اما بعدا معلوم شد پشت صحنه کسانی داشتهاند تلاش میکردهاند مرتضی را به مسی برسانند.
قرار بود در ماه دسامبر تیم فوتبال بارسلونا برای یک بازی دوستانه به قطر برود. مسئولان کمیته برنامهریزی و برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ قطر با خانواده احمدی تماس گرفته بودند و مرتضی را دعوت کرده بودند همزمان با مسابقه دوستانه به قطر برود.
قبل از بازی، مرتضی همراه مسی وارد زمین شد. معلوم بود گیج است. انگار باورش نمیشد با مسی و ستارههای دیگری مثل نیمار و سوارز وسط زمین فوتبال ایستاده. موقع شروع مسابقه توپ را روی دایره وسط زمین گذاشت، و آنقدر در زمین ماند تا داور مسابقه بغلش کرد و در میان خنده ستارههای بارسلونا از زمین بردش.
بعد از این دیدار عظیم احمدی، عموی مرتضی، به بیبیسی گفت برادرزادهاش “فقط میخواهد فوتبالیست بشود. هرگز فکر نمیکردیم مسی را از نزدیک ببیند. اتفاق فوقالعادهای بود.” یکی از نزدیکان لیونل مسی به بیبیسی ترندینگ گفت برای ستاره بارسلونا و کاپیتان تیم ملی آرژانتین هم تجربهای بهیادماندنی بوده.
پس از این دیدار مرتضی و خانوادهاش به افغانستان برگشتند. باید چند سالی منتظر بمانیم ببینیم مرتضی فوتبالیست برجستهای میشود یا نه.