کتایون مقبوله یک بیزینس وومن موفق و آگاه و یک چهره دلسوز ومسئول دربرابر پدرو مادرها درباره دو خانه
QUEENصS HOME و امکانات رفاهی و بهداشتی، پزشکی آنها حرف میزند
و قصه ترانههای بیادماندنی اش…
درشهرمیشن ویه هو، دو تا خانه زیبا، با صفا، پرازگل، درست مثل تابلوهای نقاشی، جای پدرومادرهای بزرگسال است، که دلشان می خواهد روز وشب شان را زیرسقفی بگذرانند، که بوی خانه بدهد، هنوز احساس کنند صدای خنده و شادی فرزندان شان زیرسقف آن پیچیده است.
اکتایون مقبولهب یک خانم تحصیلکرده و یک بیزینس وومن موفق و آگاه، بدلیل عشق به پدر ومادرها، این دو مرکز را زیرعنوان Queenصs Home دایرکرده است، بظاهرخانه سالمندان است ولی درواقع خانه جوان های دیروز و پریروز است، که می خواهند سالهای بازنشستگی خود را بدون زحمت فرزندان خود درمحیطی آرام و امن و دلپذیربگذرانند.
کتایون مقبوله می گوید از در و دیواراین خانه ها عشق می ریزد، عشقی که به این پدر ومادرها امید به سالهای باقیمانده عمرشان می دهد.
دراین دو خانه، من شخصا خودم با پرستاران و کارکنان دلسوزو مسئول، از صبح تا شب، در خدمت این پدرومادرها هستیم، ما خوب می دانیم که آنها چه طلب می کنند، ما نه تنها فضای پراز آرامش برای آنها ساخته ایم بلکه خیال فرزندان شان را هم راحت کرده ایم. فرزندانی که دراین روزگار با مشغله فراوان، کار سخت، روزگارسخت تر، از صبح زود سر کار میروند وغروب بر می گردند، آنها در برابر پدر و مادران سالمند خود، احساس مسئولیت می کنند، نگران شان هستند و اینکه مبادا زمین بخورند، مبادا غذایشان دیر شود، مبادا قرص ها و داروهای ضروری اشان فراموش شود، آنها با سپردن پدر و مادرهایشان به ما، با راحتی خیال سر کار میروند، به فرزندان خود میرسند و در عین حال مرتب به این پدر ومادرها سر میزنند وقتی می بینند ما از صبح آنها را بیدار می کنیم، به حمام می فرستیم، صورت مردها را اصلاح می کنیم، موهای خانم ها را شانه میزنیم، آنها را به سرمیز صبحانه ای می بریم، همه چیز حتی خانگی است. بوی دلپذیر چای و قهوه و املت به مشام شان می رسد و با اشتها سرمیز صبحانه می نشینند، مراقب هستیم تا هرچه می خواهند آماده باشد.
خودشان هم به خودشان میرسند، تعارفت می کنند به احترام هم صندلی جابجا می کنند، دربشقاب هم غذا می گذارند و به شوخی فنجان چای را به سلامتی هم می نوشند.
برایشان داروهای ضروری را آماده می کنیم، سرساعت در دسترس شان می گذاریم، بعد به تماشای تلویزیون می نشینند و یا در اتاق های خود با بازیهای مختلف سرگرم میشوند، پرستاران و کارکنان هر دو خانه با آنها همراه میشوند، تا زمان ناهار، برایشان میوه و شیرینی و هرچه طلب کنند تهیه می بینند. آنها که اهل مطالعه هستند روزنامه و مجله دراختیارشان می گذاریم کتاب برایشان می آوریم با آنها برنامه های دلخواه تلویزیونی شان را تماشا می کنیم.
دوباره ناهار دور هم جمع می شویم، مثل خانه، مثل گردهمایی فامیلی، بوی غذاها، آنها را به اشتها می آورد، چون ما همه غذاها را در آشپزخانه خود می پزیم، غذای آماده از فست فودها نمی آوریم، صدای خنده شان و گفتگویشان را می شنویم و لذت می بریم آنان که فرزندان شان به دیدارشان می آیند با دیدن چهره خندان و پراز رضایت آنها، اشک به چشم شان می آید.
همه اتاق مستقل خود را دارند، بیشترشان حمام و دستشویی مستقل دارند، همه مبلمان اتاقها شیک و تمیز است. ملافه ها، حوله ها و وسایل حمام مرتب عوض میشود، در فاصله میان روز، برخی خانم ها را پرستاران آرایش می کنند ناخن هایشان را لاک می زنند، قشنگ ترین لباس هایشان را تن شان می کنند.
بیشترشان تا میکاپ نکنند، تا سرو صورت آرایش شده و موهای مرتب نداشته باشند سر میز ناهار و شام نمی آیند، برای کسانی که بدلیلی خوردن گوشت قدغن است غذاهایی با سبزیجات و حبوبات آماده می کنیم.
بعد از شام با آنها به اتاق شان میرویم، داروهایشان را میدهیم، همه چیز را آماده می کنیم تا به خواب راحتی فرو بروند در طی روز، مرتب فشار خون، قند، قلب، نفس شان را چک می کنیم ، دستگاههای فیزیکال تراپی و وسیله های مخصوص راه یافتن دارند، درحیاط با صفای خانه ها، میتوانند هرچه دلشان می خواهد راه بروند، دسر بخورند، چای و قهوه بنوشند با هم به بازیهای مختلف بپردازند.
همه خدمات و سرویس ها زیرنظر بازرسین دولتی است، چون آنها مرتب سر میزنند، از جهت تمیزی، بهداشتی، پزشکی کنترل می کنند. بعضی پدر ومادرها که شبها بدلیل نیاز بیک پرستار نگهبان و مراقبت دارند، دچار آلزایمر و یا پارکینسون هستند ضمن اینکه همه شان زنگ و آلارم الکترونیکی دارند تا هرمشکل و ناراحتی که داشته باشند ما را خبرمی کند و ما بلافاصله به سراغ شان میرویم.
درزمان محدودیت های کرونا، فرزندان شان، امکان تماس نزدیک نداشتند ولی ازطریق فیس تایم و از پشت پنجره ها، تلفن دستی با آنها در تماس بودند، من شخصا مرتب از آنها طی روز فیلم می گیرم و برای فرزندان شان ایمیل می کنم تا آنها در جریان همه رویدادهای روزانه پدر ومادرهایشان باشند.
اگر بعضی هایشان مبلمان شخصی خود را دوست دارند، آن مبلمان ها را به اتاق شان می آوریم ترتیبی می دهیم تا اتاق هایشان با عکس های خاطره انگیزشان، فرزندان و نوه ها تزئین شود.
برخلاف خیلی از خانه های سالمندان، ما درهرخانه بیش از 6 نفر نمی پذیریم، چون می خواهیم همه شان راحت باشند احساس کنند درخانه های خود هستند.
این امکان راهم بوجود آوردیم تا خانواده ها بتوانند آخر هفته ها پدر ومادرها را با خود به منزل یا به رستوران، مهمانی و سینما ببرند و در طی 5 سال گذشته که این دو مرکز شروع بکار کردند، آوازه خانگی بودن، با صفا بودن، آرامش و امن بودن آنها همه پیچیده است و ما همه ماهه گروهی را در لیست انتظار داریم و امیدواریم مراکز جدیدی داشته باشیم.
همه پدر ومادرها در این دو خانه احساس می کنند فرزندان واقعی شان شب و روز پرستارشان هستند، چون به دستهای مهربان، لبخند همیشگی همه کارکنان ما روبرو هستند.
ما دراین دو خانه شاهد شکوفایی عشق میان همین پدر ومادرها بوده ایم. ما در این دو مرکز بیمه نمی پذیریم، چون هردو خانه حالت خصوصی و ویژه دارند.