گفتگوی متفاوت وبسیار زیبایی داشتیم با حافظ ناظری عزیز که در رادیو جوانان در سراسر جهان پخش می شود.
• حافظ عزیز من بعنوان یک ژورنالیست به شما افتخار می کنم برای این کار زیبا و بزرگی که انجام دادید و به عقیده من این موفقیت شما اصلا شخصی نیست بلکه افتخاری برای مردم وجامعه هنر ایران- شما به عنوان آهنگساز، نوازنده و خواننده در جامعه مطرح هستید. سالهاست در نیویورک درحال تحصیل هستید مسئله مهم این روزها آلبومی است که به تازگی به بازار ارائه کردید که در صدر جدول موزیک کلاسیک جهان قرار گرفته که اتفاق ساده ای نیست بلکه بسیار هم حائز اهمیت است.
حافظ: در ابتدا خیلی از توجه و لطف شما ممنونم. اگر بخواهم راجع به این آلبوم صحبت کنم یک جلد کتاب میشود ولی سعی میکنم خلاصه در باره سوابق خودم توضیح بدهم که من در یک خانواده متفاوت موسیقی بدنیا آمدم، خانواده ای که در اصل یک نگرش و یک نوع گرایش خاصی به موسیقی داشت و سعادت این را داشتم که در کنار بزرگترین هنرمندان ایران چون پدرم پرورش پیدا کنم و همه این زحمات واین نوع طرز تفکر به من کمک کرده بود که همیشه خواهان این باشم که صدا و به قولی سبک ومکتب و بینش خودم را داشته باشم و نه اینکه شبیه پدرم و یا دیگر پیشکسوتان باشم. در هر صورت من با این نوع طرز تفکر که فکر می کنم ذاتی است بزرگ شدم. در ایران با پدر فعالیت می کردم و بعد فکر کردم که این موفقیت ها در ایران برای من کم است و فکر می کردم که هنوز خیلی تجربه ها بایستی پیدا کنم و خیلی چیزها در دنیا باید یاد بگیرم که به این امید و با یک آرزویی بزرگ به امریکا آمدم که شاید روزی بتوانم قدمی برای موسیقی ایران بردارم چون همانطور که شما سالهاست در امریکا زندگی میکنید و می دانید که متاسفانه فرهنگ ما و موسیقی ما نتوانسته یک جایگاه جهانی پیدا کند. با وجود اینکه در این 35 سال تمام موسیقیدانان بزرگ ایران دائم به خارج سفر می کنند ولی موسیقی ایرانی مختص قوم ایران باقیمانده که این خودش خیلی معضلات دارد که شاید درحوصله این مصاحبه نگنجد.
من با این امید به امریکا آمدم. دوست داشتم که درس موسیقی کلاسیک بخوانم و با فرهنگ موسیقی جهانی آشنا بشوم. در عین حال که طبیعتا ریشه وجودی من روی موسیقی ملی و موسیقی سنتی و ایرانی بوده که پرورش پیدا کردم. دوستانی که با من کار کردند می دانند که من شخصیت کمال گرایی دارم وهمیشه بهترین را می خواهم، حاضرم فداکاریهای زیادی انجام بدهم برای اینکه به نقطه کمال برسم. در این مدت که در امریکا بودم چند سالی را درس خواندم و زمانی هم که پروژه سمفونی را معرفی کردم آرزوی من این بود که بتوانم آن را با کمک معتبرترین کمپانی موسیقی دنیا آنرا ارائه بدهم که البته خیلی دور از دسترس و دور از واقعیت بود. اتفاقی را که در تاریخ نیفتاده وقتی شما بخواهید آن را انجام بدهید بایستی خیلی کارها، خیلی عناصر را در نظر بگیرید و از موانع عبور کنید. ولی بالاخره خدا خواست و من هم خیلی برای آن زحمت کشیدم. کنسرتی که ما در کارنگی هال در سال 2009 انجام دادیم و بسیار موفق بود بعد از تقریبا 7 سال رفت وآمد و تماس، بالاخره کمپانی سونی این ریسک را پذیرفت که یک اثری را از خاورمیانه منتشر بکند. همزمان، تمام رسانه های جهانی در رابطه با آن کنسرت نوشتند و صحبت کردند و خوب سونی هم این استقبال را دید و تحت تاثیر قرار گرفته بود.
درسال 2009 من برای بوجود آوردن این اثر وارد استودیو شدم و قرار بر این بود که این کار در شهریور 2010 منتشر بشود، همانطور که میدانید تا مارچ 2014 منتشر نشد. بدلیل اینکه وقتی من وارد استودیو می شدم گویی همه چیز به من الهام می شد و برنامه ای که برای این پروژه داشتیم بکلی تغییر کرد. وقتی من دیدم که یک چنین فرصت استثنایی بدست آمده و یکبار اتفاق افتاده که کمپانی سونی این کار را قبول کرده، خواستم که سنگ تمام بگذارم که شاید تحولی صورت بگیرد واین بود که خواستم که ستاره های موسیقی دنیا را دعوت کنم که در این کار شرکت کنند. همانطوری که اطلاع دارید برنده گان بیش از 38 جایزه اسکار موسیقی و (Grammy) در این آلبوم همکاری کردند که این خود یک رکورد برای موسیقی جهانی است. همه این هنرمندان را دور هم جمع کردیم و این کار را که بایستی دولت و حکومت یک کشور پشت آن باشد انجام دادیم، چون متاسفانه ما هیچگونه حمایتی از هیچ طرفی نداشتیم مجبور بودیم که خودمان با همه سختی ها این کار را طی چهارسال تولید کنیم و خلاصه این کار تولید شد و در مارچ 2014 به بازار آمد.
برای اولین بار هم در هفته اول اپریل یک اثر از خاورمیانه به صدر موسیقی کلاسیک از لحاظ فروش رسید که هیچ کس، حتی خود من، انتظار چنین استقبالی را نداشت، که توانستیم قدم کوچکی برای موسیقی ایران برداریم و همین الان که من با شما هم صحبت می کنم این آلبوم در صدر موسیقی کلاسیک است که باعث افتخار همه ماست والبته من خودم را کوچکترین عضو این مجموعه می دانم و فکر می کنم که قدمت و تاریخ و فرهنگ ایران است که باعث شده این کار جلوه ای این چنین داشته باشد و همین طور حضور این اسطوره های موسیقی که به من کمک کردند که بتوانم این پیام را به جهانیان به بهترین نحوبرسانم.
• ما سالها در اینجا زندگی کردیم و می دانیم که خیلی ها تلاش کردند و در آرزوی این بودند که این قدم را بردارند. ولی شما با توجه به تلاشی که کردید و با توجه به توانایی ها و تربیت و تعلیمی که که دیدید، یک دروازه بزرگ دیگری را به روی جامعه ایرانی باز کردید که در تاریخ موسیقی ما ثبت شده و همه خواهند فهمید که «حافظ ناظری» چه کار مهمی را انجام داده.
در لیست هنرمندانی که با شما همکاری کردند چهره های سرشناس جهان را دیدم، شما چگونه توانستید که همه این چهره ها را کنار هم قرار بدهید؟
– تمام کسانی که در این کار همکاری کردند خود ستارگانی هستند. معمولا سخت است که شما از ستاره ای درخواست همکاری در کاری را بکنید که اصلا خود او ستاره سهمی مهم ندارد و قرار است کس دیگری ستاره باشد. و اتفاقا این چیزی است که ما ایرانی ها بایستی از آن یاد بگیریم که هرچقدر آدم ها بزرگترند بدون اینکه از آنها کم شود، جوانی را که استعدادی دارد حمایت می کنند و اینکه آلبوم به اسم شرکت سونی به بازار ارائه می شد خوب همه ستارگان افتخار می کردند که با سونی کلاسیک که همانطور که میدانید مهمترین آثار کلاسیک جهان را ارائه می دهند کار کنند. این دوستان آمدند و به من لطف کردند که در این کار شرکت کردند، همانطور پدرم استاد شهرام ناظری که من خودم واقعا از ایشان یاد گرفتم که با همه بزرگی وعظمت قبول کردند و با این ستارگان همراه شوند و جوانی را حمایت کنند و این هم برای من یک درس بود و بزرگی ایشان سخاوتمندی ایشان را چون دیگر اساتید که در این کار هستند نشان می داد، اگرچه که این اساتید بزرگ اگر ببینند یک جایی یک نور امیدی است ، یک فردی که به نحوی کارمتفاوتی می کند قدم جلو می گذارند و به نظرم واقعه این درس بسیار خوب و مهمی است برای ما ایرانی ها که خیلی زود به قول معروف استاد می شویم و کس دیگری را قبول نداریم در صورتی متاسفانه یکی از بزرگترین نقطه ضعف های ایرانیان امروز اینست که متحد نیستیم برعکس ملتهای دیگر که همه دست به دست هم میدهند، این اتفاق در ملت ما نمی افتد و فرهنگ ما با 7-8 هزار قدمت تاریخی نتوانسته آنطور که باید خودش را به جهانیان معرفی کند. امیدوارم که ما قدمهای اینچنین برای نسل جوان و آینده سازان بتوانیم نام ایران را در جهان به صورت بزرگتری معرفی کنیم.
• با توجه به این موفقیت و صدرنشینی این آلبوم در جامعه جهانی، حدس شما در باره عکس العمل جامعه ایرانی چگونه بود؟
همانطور که می دانید متاسفانه انرژی ما ایرانیها از هم جداست. همانطور که از ابتدا هم مطرح کردم در امریکا شاید ایرانیها یکی از موفق ترین جوامع هستند ولی متاسفانه اتفاقی که می بایستی بیافتد، نمی افتد من خودم توقعی ندارم چون کاری که کردم برای قلبم کردم و اصلا انتظاری هم نداشتم چرا که خوب اگرغیر از این بود بایستی از ابتدا با بنیادها صحبت می کردیم و از آنها کمک می خواستیم ولی من بدون هیچگونه حمایتی از هیچ دولت و یا شخصی کارم را به پایان رساندم. البته کمی غمناک است که گاه توجه قوم ایرانی متاسفانه روی مسائل غیر مهم دیده می شود . من زیاد نمی توانم راجع به این مسئله نظری بدهم چون در این سفر چند ماهه که در امریکا داشتیم کسانی بودندکه آمدند، 200 سی دی (CD) خریدند و در اختیار جوانها قرار دادند و کسان دیگری بودند که آمدند و سئوال کردند که چرا اصلا ما این کار را بزرگ کردیم.
نکته غمناک دیگر راجع به آماری است که اعلام شده 98% فروش این CD از طرف غیر ایرانی ها بوده و 2% از ایرانیها فقط خریداری کردند. البته من نمی خواهم راجع به این قضیه خیلی تاکید کنم شاید این مسئله پیش آید که من برای سود خودم می گویم ولی بایستی این را توضیح بدهم که حتی اگر ده میلیون نسخه از این CD درجهان بفروش برسد اصلا با خرجی که برای این کار شده برابر نخواهد شد- مسائلی که ما می بینیم راجع به جامعه ایرانی بطور مثال اینکه می بینیم ایرانی ها روی حساسیت ها و راجع به جام جهانی صحبت می کنند ولی وقتی یک قدم اینچنینی برای جامعه ایرانی برداشته می شود گویی همه خوابند و اصلا مهم نبوده در حالیکه درحقیقت افتخار یک ملت و فرهنگ آن کشور است. به قول پدرم ما که در ایران نمی توانیم با تولید سفینه فضایی دنیا را تحت تاثیر قرار بدهیم یا اختراع یک کامپیوتر تازه… بلکه این فرهنگ ما هست که میتواند دنیا را تحت تاثیر قرار بدهد قدمت تاریخی ما است که جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. ولی باز هم من سپاسگزارم از همان 2% که در این شرایط لطف کردند و این کار راحمایت کردند.
یکی از روزنامه های ایران با من تماس گرفتند و گفتند وقتی در وب سایت ها راجع به این اثر می خوانند خیلی نکات منفی راجع به آن نوشته شده و حتی اول شدن فروش این آلبوم را انکار کردند و می گفتند که ما هیچ عکس العملی از شما ندیدیم و من گفتم که برای من اصولا فرقی نمی کند به قول فروغ « پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است» من دیگر در این داستان مهم نیستم بلکه این یک اثر ملی شده و فردی نیست و تمامی سازمانها بایستی دست به دست هم بدهند و از کارهای اینچنین حمایت کنند چرا که اگر فرهنگ ما را هم از ما بگیرند هویتمان هم از بین خواهد رفت.
• آقای ناظری وقتی من به این آلبوم گوش می کنم صدای شما را یک صدای متفاوت می بینم که گویی با این سازها آمیخته شده و خود یک سازی است در میان این سازها. چگونه این اتفاق افتاد؟
– من از بچگی روی آواز خیلی کار کردم و آواز شاید یکی از مقوله هایی باشد که در سی و پنج سال گذشته در ایران آوازه خوانی که از یک در دیگری از یک پنجره دیگری آواز بخواند نداشتیم. و چون دید و نظر من جهانی شدن بود وارتباط با جهانیان، یکی از کارهایی که در اثر Untold کردم اصلا یک آواز جدید معرفی کردم که همانطور که گفتید بصورت ساز در آمده یعنی از صدا مثل یک ساز استفاده شده و در هر قسمتی که خودم می خوانم از شعر استفاده نکردم به جای آن از تحریر استفاده کردم من آمدم این تحریر را گرفتم و از آن به صورت یک ساز اجرا می کنم که نه تنها به قول معروف حفظ سنت و ریشه آواز ایرانی را درخود داراست بلکه از یک نظرگاه و از یک فضای تازه ای برخوردار هست و با پدرم همیشه صحبت می شود که بایستی من مهر خودم را روی آثارم داشته باشم نه اینکه شبیه کس دیگری بخوانم. همینطور من از گذشته با آواز اساتید آواز ایران آشنا بودم و همیشه سعی می کردم از تکنیک های آواز آن ها استفاده کنم چرا که آواز ایرانی در طی این 50 سال گذشته خیلی صاف و یکدست شده و تمام بالا و پائین ها از بین رفته و شاید برای همین وقتی به خیلی از کنسرت های موسیقی سنتی ایرانی می روید خوابتان می گیرد چون آن حرکت از بین رفته است.
می دانم که خیلی ها به این روش انتقاد می کنند ولی فکر میکنم که طی زمان درک درست تری راجع به این نکات آوازی پیدا می شود و خوشحالم که شما این نکته را اشاره کردید.
• آمیخته شدن صدا و ساز شما کار جدیدی بود که از طرف نسل جوان مورد توجه قرار گرفت. چرا که انگار این موسیقی برعکس آثار سنتی دیگر حرکتی و ریتمی را ایجاد می کند. مسئله مهم دیگری که توجه مرا جلب کرد آمیختگی موسیقی شرق وغرب که با زیبائی و مهارت خاص بود، رگه هایی از موسیقی هندی و غربی را دیدم که برای اولین خود را نشان می داد که شاید تا به امروز امکان پذیر نبوده.
– خیلی خوشحالم از نکته بینی شما. دقیقا صحبتی که گفتید درست است و من خوشحالم که این کار توانسته با جوانها هم ارتباط برقرار کند. من درامریکا توانستم که از تمامی فرهنگ ها در این کار استفاده کنم و این باعث شد که این اثر جهانی باشد که شاید همه انتشار آلبوم از طریق سونی را دلیل اینکار می دانند که البته تا حدی درست است اما در ماه گذشته سونی 9 آلبوم دیگر را به بازار ارائه کرده که هیچکدام نتوانستند صدرنشین بشوند و حتما دلیلی داشته که این آلبوم در دوماه گذشته دوبار شماره یک بوده و دو هفته شماره 2. این نکاتی که شما مطرح کردید دلایلی بودند برای موفقیت این کار.
• درواقع شما یک نوگرایی وسنت شکنی کردید ودیوارهایی را که شاید خیلی ها جرات شکستن آن ها را نداشتند شکستید. چون دست زدن به ترکیب موسیقی سنتی ایران کمی جسارت و آگاهی می خواهد وکسی که این کار را انجام می دهد می بایستی با توجه به سوابق وتجربیات عمل کند و شما این کار را کردید و از شما هم توقع این کار می رفت چرا که تحصیلات وسابقه خانوادگی و توانایی هایی که دارید این انتظار را بدنبال داشت. من با نظر شما موافق هستم که در سی سال گذشته موسیقی سنتی ما دچار یک حرکت کند شده بود و اینک کار شما شاید راه را برای استعدادهای جدیدی که تازه به میدان وارد می شوند باز کند. وتمام استعدادها به سمت موسیقی پاپ نرود.
– بله موسیقی سنتی ما خیلی دچار رکود شده، در صورتی که موسیقی اصیل ما یک موسیقی خلاق است. موسیقی ما واقعا یک جواهر است ولی چون برخورد درستی با ردیف ها و موسیقی نشده، متاسفانه درحال حاضر افراد وقتی چند کلاس آواز و ساز را می بینند سریع می خواهند خلاقیت به خرج دهند و بدون توجه به ردیف ها، آثار بدون ریشه به بازارارائه دهند. کسی که خلاقیت انجام می دهد بایستی سنت در وجودش ریشه عمیق داشته باشد.
پیکاسو یک شبه این نقاشی های سبک جدید را نکشیده اگر شما نقاشی های کلاسیک پیکاسو را ببینید، شاهکار هستند. بعد از آن نقاشی ها آمده تا به این زمان رسیده. برای خلاقیت ابتدا بایستی ریشه را آموخت. من عاشق ردیف ایرانی هستم و شیفته مکتب های موسیقی ایران هستم. این ها مثل یک چراغ هستند برای ورود به راه اصلی و برای باز کردن درها و پنجره های تازه ای که خلاقیت های حاضر در آینده تبدیل به سنت شود.
و واقعا بایستی نه تنها در حفظ موسیقی سنتی مان تلاش کنیم بلکه در مورد موسیقی ملی خودمان ، چرا که ما تنها ملتی هستیم که با سفر از شهری به شهر دیگر با موسیقی، لباس پوشیدن، آداب و رسوم متفاوتی برخورد می کنیم که ما بایستی این ها را بیاموزیم.
• این آلبوم شما به ایران هم سفر کرده. در آنجا چه اتفاقی افتاد ؟
– این آلبوم قرار بود در ایران منتشر شود. متاسفانه تاخیری بوجود آمد و تقلبی اش چاپ شد. علیرغم هزینه های سرسام آور این کار من نخواستم که به مردم فشار بیاید. این کار را به دوبخش تقسیم کردم. که یک بخش در سوپرمارکت ها پخش شد که شاید حتی گروهی که خیلی تمایلی به این نوع کارها ندارند که برای اولین بار با یک همچنین کارهایی مواجه بشوند و بتوانند این کار را تهیه کنند که به قیمت 3000 تومان (یک دلار) پخش شد که هدف اصلا مادی نبود بلکه من دوست داشتم که این کار به میان قشری که حتی اصلا اهل موسیقی و این نظرگاه نیستند، برود. طبیعتا این کار خیلی متفاوت است و از دوستان ایرانی توقع زیادی نداشتم چون این کار شاید یکی از تنها آثار تاریخ موسیقی باشد که شما در یک آلبوم خلاقیت در آهنگسازی، در نوازندگی و در خوانندگی یعنی سه قطب اصلی موسیقی می بینید. چون به قول معروف شعر وادبیات ما در ایران پرقدرت ترین قسمت فرهنگ ماست ومن این جسارت راکردم که اصلا شعر را در دو قسمت خواندنم حذف کردم و همینطور در قسمت ساز من یک ساز جدیدی را به نام «حافظ» درست کردم که ساز سه تار تکامل یافته ای است که دو سیم اضافه دارد، 17 پرده کروماتیو به سه تار اضافه کردم که از لحاظ تکنیکی و کوکی و ظاهر همه چیز سه تار را تغییر داده و یک تکنوازی خیلی متفاوت را در این کار انجام دادم.
خوب با تمام این تغییرات شما انتظار داریدکه خیلی در مقابل این اثر موضع گیری شود ولی در یک حدی موضع گیری هایی شده ولی تا به حال هیچ نقد علمی در مورد این کار نوشته نشده که چرا مخالف این کارهستند شاید از لحاظ احساسی انتقاداتی شده.
• به عنوان آخرین سئوال آیا شما برای Grammy هم آماده می شوید؟
– بله طبیعتا این کار هم به Grammy خواهد رفت وشاید اصلی ترین آرزوی من این است که اولین جایزه گرمی را برای ایران ببرم البته ارزش یک کار هنری به این جوایز نیست، بتهوون یا موتزارت هیچ کدام گرمی را نبردند ولی متاسفانه ما در یک جهان مادی زندگی می کنیم و شما برای اینکه درجهان بلندتر شنیده بشوید احتیاج به این جوایز دارید. برای من هم این سعادت اگر باشد که یک روز اگر من یا حتی هر کدام از عزیزان دیگر موسیقی ایران این اتفاق را تجربه کنند باعث سرافرازی همه ماست چون که همه ما جزو یک خانواده هستیم واین موفقیت برای همه خیلی عالی خواهد بود. چون که در آن زمان جهان به نوع دیگری به موسیقی ما نگاه خواهد کرد چرا که همین امروز جهان بدلیل شماره یک بودن این آلبوم به نوع دیگری به موسیقی ایران نگاه میکند و اگر این اتفاق نیافتاد من از همین جا به شما قول می دهم که تمام تلاش خودم را بکنم که این جایزه را به فرهنگ و موسیقی ایران بدهم، اگر که لیاقت آن را داشته باشم.