• از دکتر بیداری درباره سالها خدمت بعنوان دادستان دادگاهها و نتیجه درخشان آن پرسیدیم؟
– می گوید: وقتی من دانشگاه حقوق را تمام کردم هم تجربه داشتم چون برای یک وکیل دادستانی کار کرده بودم و هم برای یک دفتر حقوقی و هم برای یک قاضی و وقتی که فارغ التحصیل شدم چند پیشنهاد خیلی خوب از دفاتر حقوقی بزرگ دریافت کردم که خیلی مشتاق بودم و دوست داشتم این شغل ها را بگیرم ولی هدف اصلی من این بود که تجربه ی خوبی از دادگاه ها بدست آورم و می دیدم که وکالت خیلی وقت ها بیشترش کار دادگاهی نیست، کار دفتری است و کار پرونده است ولی خیلی کم وکلا این توان و اراده را دارند که بروند جلوی هیئت ژوری و با قوانین و مدارک بتوانند با این ها کار کنند و بتوانند حق موکل خود را از ژوری بگیرند. من متوجه شدم اگر بتوانم هر پرونده شکایت را تا انتها برسانم و جانانه دفاع کنم با این توان حتما به یک نتیجه مطلوب میرسیم و همانگونه که موکل انتظار دارد و به خاطر همین رفتم دنبال کار دولتی تا 16-15 سال گذشته واقعا می توانم بگویم که من هر روز دادگاه بودم.
• من فکر می کنم شما می توانستید در این 16-15 سال گذشته درآمد بسیار بالائی داشته باشید و مثل خیلی وکلای دیگر چندین دفتر باز کنید ولی شما الان درواقع با تجربیات خود مانند نیروهای سه گانه نیروی هوایی، زمینی، دریایی، با یک تجربه بسیار ارزشمند درخدمت مردم هستید.
– درحقیقت این هدف من بوده و خوشحالم که این مراحل را طی کردم.
• برای جامعه ی ایرانی این یک فرصت مغتنم است که با چنین تجربه ای وارد میدان شدید براستی در دورانی که شما به عنوان دادستان و استاد دانشگاه بودید چگونه گذشت؟ وچه مواردی برای شما پیش آمد که به خاطرتان مانده؟
– اولین شغل من دادستانی دولت بود، کسانی که به بچه ها تجاوزکرده بودند من دادستانی می کردم و شغل خیلی سختی بود. من خدا را شکر می کردم از یک خانواده ی صادق و اصیل و آگاه هستم و نمی دانستم چه جرم هایی می تواند در اجتماع ما باشد و بعد از مدرسه رفتم و شروع کردم به کار که کار آسانی نبود که من باید پرونده ها را می خواندم و عکس ها را نگاه می کردم و بعضی مواقع متاسفانه بچه ها براثر این اعمال خشونت آمیز فوت کرده بودند و من باید این ریپورت ها را می خواندم. در آن زمان من وهمسرم صاحب پسری شده بودیم. برایم بسیار سخت بود که صبح بروم دادگاه و این نوع پرونده ها را بخوانم و شب برگردم خانه و بدون فکر پرونده ها بتوانم با پسر کوچکم برخورد کنم.
• مسلما تاثیر عمیقی روی شما می گذاشت.
– واقعا زندگی مرا عوض کرد و باید هزار بار شکر کنیم که این نوع جرایم در خانواده و اطراف ما نیست. اگر هم وجود دارد خیلی کم است. من درجمع اطرافیان خود کسانی را می شناسم که ازکودکی مورد سوء استفاده و آزار قرار گرفته اند. متاسفانه این موارد وجود دارد و مهم این است که به بچه هایمان بفهمانیم که چگونه صادق باشند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که ما داریم نمی خواهیم در مورد تجاوز با بچه صحبت کنیم حالا یا برایمان سخت است یا نمی خواهیم قبول کنیم.
همینطور که ما با بچه هایمان در مورد خیلی چیزهای دیگر حرف می زنیم، یکی از چیزها این مورد است که باید بگوئیم بله آدم هایی هستند که این کار را می کنند و شما باید چه کارکنید و چگونه دفاع کنید، چگونه خبر بدهید و اگر بچه ها ندانند برایشان خیلی مبهم و خیلی سخت است و نمی دانند  به چه کسی بگویند و چه کار کنند و باید درخانه حداقل یک نفری باشد که بچه با او خیلی راحت باشد و بتواند حرف بزند. البته در خانواده ی من، همسرم این کار را انجام می دهد و پسرم می تواند راحت با او حرف بزند و برعکس من، همسرم خیلی خونسرد اجازه می دهد تا پسرم تنها حرفش را بزند. باید اجازه بدهید بچه حرفش را تا آخر بزند و اگر شما چیزی بگوئید شاید بچه فکر بکند حرف اشتباهی می زند و سکوت کند و برای همین هم خیلی مهم است خونسرد بمانید و حرفها را خوب گوش دهید و ازآنجا تصمیم درست را بگیرید.
• من فکر میکنم شما به جز این مورد در موارد دیگری هم دادستانی کرده اید در این مدت مورد ایرانی هم برایتان پیش آمد؟
– بله، چند تا پرونده داشتم که در مورد ملک بود. چون بعد از کار بچه ها، ماموریت کاری من تغییر کرد بیشتر کار من شد بیزینس هایی در ملک و زمین خود، خطاها و اشتباهات قانونی می کنند و یا بیرینس هایی که استفاده غیرقانونی از زمینشان می کنند و در ملک و زمین خود اشتباهات غیر قانونی می کنند و می گویند آلودگی زمین است که خیلی درامریکا مسئله مهمی است ولی در آنجا چند تا پرونده داشتم که صاحب ملک ایرانی بودند.
• همه ی اینها از نظر قانون جرم بود؟
– بله مثلا من یک پرونده داشتم که چند کشاورز بودند که یکی از کشاورزها همه آبی که زیر زمین بود برای کشاورزی خودش استفاده می کرد و بقیه نمی توانستند استفاده کنند.
• ایرانیها در مورد آزار و سوء استفاده و تجاوز بچه ها موردی نداشتند؟
– نه خدا را شکر، من فکر میکنم که چند موردی که دیدم البته ایرانی نبودند و خانواده های خاورمیانه ای بودند وخانواده هایی که پدر، مادر ظاهرا دلیل خوبی برای اقدام شان داشتند ولی قانونی نبود چون بچه ها را کتک می زدند ولی تجاوز جنسی نمی کردند، که همین عمل جرم است.
من چند تا پرونده داشتم که دختر 14 – 15 ساله دوست پسر داشت که پدرش دوست نداشت و پدر آنقدر دختر را کتک زده بود که متاسفانه 2 تا از انگشت های دختر شکسته بود واین نوع پرونده ها چندتایی داشتیم که ایرانی نبودند.

1411-63

• سئوال دیگری که برایم پیش آمد. اینکه شما به عنوان استاد در دانشگاه های مختلف تدریس می کردید و تقدیرنامه های بسیاری گرفته اید و در مورد آن دوره تدریس و گرفتن جایزه برایمان توضیح دهید؟
– وقتی من درریورساید تدریس می کردم که خیلی تصادفی نبود چون یکی از همکارانم آنجا تدریس می کرد و یکبار پرسید یکی از پروفسورهای دوره تابستانی نمی تواند تدریس کند، شما میتوانی بیایی و به جایش درس بدهی؟ من هم دوست داشتم این کار را برای دوستم انجام دادم که دانشگاه مرا بلافاصله استخدام کرد و آنقدر دانشگاه محیط خوبی داشت که برای 6 سال آنجا ماندم که پروفسور قانون و پرولیگال بودم.
• جوایز را به چه مناسبت هایی گرفتید؟
– من در دانشگاه روی آن سوژه ها بالاترین نمره را گرفتم و در حدود 4 بار این اتفاق افتاد و من شاگرد اول کلاسم شدم.
• پس شما در همه ی زمینه ها رکورد دارید. شما زمانی که به عنوان دادستان کار میکردید معمولا در مورد هیئت ژوری در دادگاه ها شما هیچ گونه نظر و دیدگاهی در مورد انتخاب شان داشتید؟
– من تخصصم این بود و واقعا این 15 سال گذشته هر روز در دادگاه بودم و با ژوری و قاضی کار می کردم. انتخاب ژوری یکی از مهمترین اصل پرونده های دادگاه است و شما می توانید بهترین پرونده را داشته باشید ولی وقتی شما بروید جلوی کسی که نژادپرست باشد و یا قبل از اینکه هدف ما را بشنود و تصمیم بگیرد روند کار بهم میخورد برای همین من قبل از اینکه بروم دادگاه بزرگترین کارم انتخاب ژوری بود چون ترجیح می دهم کسی که موکل مرا قضاوت کند آدم صادقی باشد.
• از کجا انتخاب می کنید و با توجه به سوابق انتخاب می کنید؟
– دادگاه 40-50 و گاهی 100 نفر را دارد و یا فقط 12 نفر اول را معرفی می کنیم. و وکلا سئوالاتی می پرسند واین البته فقط در دادگاه ایالتی است. و در دادگاه فدرال فقط قاضی حق دارد که از آنها سئوال کند. در دادگاه ایالتی شما می توانید سئوال کنید از سوابق و تجربه افراد. ولی راستش را بگویم این مسئله خیلی مهم نیست چون خیلی وقتها کسانی که در ژوری هستند دوست دارند وکلا را گول بزنند. ابتدا نشان میدهند طرف تو هستند ولی آخر سر نقشه دارند که برعلیه ما رأی بدهد و این خیلی مهم است که شما بتوانید آنها را شناسایی کنید من نه تنها دوست دارم سئوال بکنم دوست دارم حس ششم به من کمک کند و ببینم این کسی که مورد سئوال من است راستش را می گوید یا دروغ؟
• معمولا هیئت ژوری که در دادگاه هستند آیا از طرف مجرم یا خانواده آنها شناسایی می شوند و آیا خطری آنها را تهدید نمی کند؟
– در دادگاه های جنایی ما حق نداریم ژوری را با اسم صدا کنیم ما می توانیم بگوئیم ژوری شماره 5 و هیچوقت مجرم نمی فهمد اسم ژوری و گاه شاهد چیست. البته او را می بیند ولی اسمش را نمی داند.
• آیا رفت وآمد هیئت ژوری تحت شرایطی است که نزدیکان مجرم اینها را نبیند چون اینها مسائل حساسی است در دادگاه بحساب می آید؟
– من می دانم سئوال شما در مورد هیئت ژوری بود ولی برای خود من 15-10 بار نامه تهدیدآمیز نوشتند، تلفن کردند و به خودم گفتند که سعی میکنیم تو را بکشیم. از دیدگاه یک وکیل ما باید عادت کنیم به این نوع تهدیدها و قاضی این امکان وقدرت را دارد که هم شاهد و هم هیئت ژوری را حمایت بکند.
• وقتی در بین هیئت ژوری Death lock پیش می آید و یک عضورأی مخالف میدهد، آیا فکر می کنید آن شخص تحت تاثیر است چون گاهی سبب میشود آدمی  که گناهکار است آزاد شود نظر شما چی است؟
– البته در دادگاه مدنی اگر از 9 تا از 12 رأی به نفع شما باشد شما می برید و در دادگاه های دیگر 12 تا باید رأی دهندکه آن مجرم محکوم شود ولی موضوع Death lock خیلی زیاد پیش می آید و سخت است و باید از اول دادگاه را شروع کنیم ولی نه این جوری بلکه یک گونه ی تازه، من همیشه به دوستانم میگویم هیئت ژوری باید طوری انتخاب شود که به حرف منطقی و درست گوش بدهد.
• آیا انتخاب ژوری را یکی از طرفین می تواند لغو کند؟
– سه بار این کار را می توانیم انجام دهیم بدون هیچ دلیل در کالیفرنیا در فدرال شما این حق را دارید که این ژوری را نمی خواهم و بعد از سومین بار باید یک دلیل خوب بیاورید. و بعد از آن به قضاوت قاضی است ولی به این آسانی نیست و باید مراقب بود که اگر اولی را رد کنم چه کسی می خواهد به جایش بنشیند.
• من فکر میکنم شما به خاطر سالها سابقه دادستانی و بعد به عنوان استاد دانشگاه الان مثل کسی هستید که به جنگ می روید و کاملا آمادگی دارید و در هر دادگاهی که بروید هم دادستان را سردرگم کنید و هم وکیل مقابل را سردرگم کنید و هم هیئت ژوری را به طرف خودتان جذب کنید و به شما نظر مثبت دهند و این به کار شما بسیار بسیار کمک کرده و کسانی که می خواهند به شما مراجعه کنند و از شما به عنوان وکیل کمک بگیرند و شما همه ی این مراحل را طی کردید و همه اینها را به عنوان یک وسیله که حالت دفاعی دارد به کار می برید.
– خیلی ممنون من سعی کردم همه ی زوایای اینکار را یاد بگیرم هم به دادستان کمک کردم  هم خودم وکیل دادستان بودم و هم برای قاضی کار کردم وهم برای وکیل دفاع جنایی و حالا بعد از 10 سال دفتر خودم را باز کردم درخدمت ایرانی های عزیز هستم ولی اگر یک وکیل کارش را بلد باشد و برود جلوی ژوری این فقط 50% وکیل است وآن 50% بقیه همکاری است و اینکه یک وکیل هیچوقت مسایل خودش را نباید در نظر بگیرد و این را من وقتی یاد گرفتم که کار بچه های آزاردیده را انجام می دادم باخودم می گفتم که این پرونده درباره ی من نیست و من هر کمبودی و ناراحتی و مشکلی دارم از نظر یک وکیل باید بگذارم پشت در دادگاه و سعی نکنم این مسائل را در یک بچه یا موکل یا دادگاه خالی کنم. یاد گرفتم تمرکزم باید روی موکلم باشد و تمام مشکلات را حل کنم تا موکلم برود دادگاه و باید تا جایی همکاری کنم که پرونده موکل من به خوبی حل و فصل شود. اگر حل نشد باید برگردد و من باید خودم را حاضر کنم. برای هیئت ژوری اصلا یک وکیل هم باید جنگ بکند و هم صلح بکند.
• شما موقعی که دادستان بودید هیچ موقع شد که در موردی شما را تحت تاثیر قرار بدهد و با وجود اینکه می دانستید شخص گناهکار است ولی دلتان نمی آمد که آخرین رأی را صادر کنید؟
– به ما یاد دادند که فقط با فکر و مغزمان جلو برویم این کار آسانی نیست ولی خیلی مهم است و برای قاضی سخت تر هم می شود چون قاضی باید تصمیم بگیرد و حتی اگر دلش بسوزد باید احساس را کنار بگذارد و با قانون جلو برود.
• هیچوقت در دادگاه احساس کردید که وکیل و مجرم همه دروغ می گویند؟
– می دانید این موضوع دروغ گفتن موضوع حساسی است و من در این سالها یاد گرفتم که همیشه نمی توان به آسانی گفت کسی راست گفت یا دروغ؟ و این دید آدم هاست که فرق می کند و شاید دروغ نمی گویند فقط دیدگاهشان فرق می کند. ولی اگر بفهمم کسی دروغ می گوید من اولین شخصی هستم که نشان می دهم دروغ می گوید.
• آیا تا بحال اتفاق افتاده که با آمدن یک وکیل پرقدرت در روبرویتان احساس کنید که یک جنگ بزرگی در پیش دارید؟
– برای من یک بار در اوایل این اتفاق افتاد و یک وکیل آمد گفت می دانی چقدر دفتر من بزرگ است؟ یعنی خواست مرا بترساند و بعدا متوجه شدم که واقعا برعکس است. این تجربه من است و معمولا کسانی که با قدرت نمایی جلو می آیند اغلب توخالی هستند. 
• دکتر بیداری عزیز برای علاقمندان، لطفا شماره تلفن و ایمیل خود را اعلام کنید.
– دفتر من در اورنج کانتی است.

 Tel: 714-525-5570
[email protected]

• با سپاس و به امید گفتگو در هفته های آینده.
– خیلی ممنون.