با استاد محمدرضا شجریان که نکات و دیدگاههای ارزشمند همراه است
قسمت دوم
آیا کارگاه شما به دنبال همان مجموعه است؟
بله؛وقتی اینها تمام شد، هنرجو دورههای متعددی پیش رو دارد، باید جامعهشناسی بداند،با ادبیات آشنا باشد تا بیاموزد که شعر را در کجا بخواند و همینطور خیلی چیزهایی که خواننده آواز به آن نیاز دارد. خواننده تصنیف به اینها نیاز ندارد، فقط باید ریتم را بشناسد و تکنیکی داشته باشد و نیازی به معلومات آنچنانی نیست.
در مورد بحث کارگاه آوازی حضرتعالی نکتهای مورد سؤال است.امروزه بسیاری از افرادی که در کارگاه شما حاضر میشوند، خود رااشاگرد استاد شجریانبمیدانند؛در حالی که مفهوماشاگرد استادیبدر هنر چیز دیگری است و کسی که سالهای متمادی از محضر یک استاد بهره برده، میتواند خود را شاگرد بنامد. همین مسئله باعث میشود اگر این شاگردان کارگاه آواز کاری انجام میدهند، اینطور تصور شود که مورد تأیید شماست.لطفا نظر خودتان را در این مورد بفرمایید.
شاید این شاگرد حق دارد خودش را شاگرد من بداند!دروغ هم نگفته است.اما وقتی خودش را شاگرد من معرفی میکند، باید از عهدهاش هم بربیاید و نشان دهد که در آواز چه کار میکند. باید خودش را یک طوری توجیه کند و بگوید در ابتدا شاگرد من بوده.نه این که حرفهای نادرستی بزند مثل این که استاد من را بهعنوان بهترین شاگرد پذیرفته است.اگر قرار باشد از اسم من برای توجیه و مطرحکردن خودش سوءاستفاده کند، خیلی زود از جامعه تودهنی میخورد.
آیا جامعه این تشخیص را خواهد داد؟
تشخیص جامعه در درازمدت درست است ولی بعضی از نزدیکان در کار خوانندگی گاهی اوقات حرفهای عجیبوغریبی میزنند که آدم فکر میکند این افراد حسادت میکنند. ولی به هر حال در هر کلاسی مثلا در دانشگاه پزشکی هم که بروید، دانشجویان از سال دوم همدیگر را دکتر خطاب میکنند؛ در حالی که چند سال مانده تا دکتر شوند.در کلاس من هم این افراد زحمت کشیدهاند و خودشان خوب میدانند که چقدر تغییر کردهاند. زمان زیادی را باید صرف کنند تا بخواهند روی پای خودشان بایستند و تولیدکننده باشند. تا دوره عالی را تمام نکنند، نمیتوانند تولیدکننده باشند.فعلا باید همیشه چیزی را از بَرکنند و از این و آن سرهم کنند و بخوانند و این طور آوازخواندن نمیشود. این افراد در حال حاضر در این اندازهاند که با همه استعدادی که دارند، باز هم استعدادشان از من بیشتر نیست. من میدانم که یک جای کار میلنگد و هنوز نمیتوانند روی پای خودشان باشند. وقتی سه، چهار کار
بیرون بدهند، کفگیرشان ته دیگ میخورد و معلوم است کارشان تمام شده است.
پس باید دوره عالی را ببیند، تا من خلاقیتشان را به کار بیندازم و دهها نکته در کار آواز را تعلیم دهم، تمرینشان دهم و وادارشان کنم که فکر کنند.
بعد از چند سال میتوانند بگویند خوانندهای هستند که تولیدکننده هستند ۱۰ جور برنامه میدهند که دوتای آن هم مثل یکدیگر نیست. اما الان هیچکدام در جایگاهی نیستند که ادعا کنند که شاگرد شما هستند و به همین دلیل باید همه آنها قبول کنند.
دروغ هم نمیگویند،شاگرد من هستند و چهار عکس هم در کنار من گرفتهاند ولی باید صبر کنند بعد از دوره عالی.همه اینها هم نمیتوانند دوره عالی را ببینند.
در دوره عالی خلاقیت اینها را به کار میاندازم که تولیدکننده باشند، یعنی طراحی و آهنگسازی انجام دهند. یک خواننده آواز باید در این حد باشد. برخی از بچههای ما ادعاهای خیلی بیربطی میکنند که هنوز در آن جایگاه نیستند.
آینده آواز کمی مبهم به نظر میرسد.
ولی شما قبلا گفته بودید جای نگرانی نیست.
جای نگرانی از این نظر نیست که نمونه خوب آواز در دستشان هست مگر این که
جامعه آواز را نخواهد. مگر این که جامعه نخواهد با شعر حافظ، سعدی و مولانا ارتباط داشته باشد چون ما باید زبان همین شاعران را با آواز بیان کنیم. البته شعر نو هم آمده و آن جای خود..با آن هم میشود کارهایی ارائه کرد. تکنولوژی و عوضشدن زندگی مردم، بسیار در موسیقی و نوع آهنگها تأثیر دارد. مثلا اگر بخواهیم در آمریکا آواز ایرانی بخوانیم نمیتوان این کار را به کیفیت اینجا انجام داد.چون شرایط آنجا طوری است که به درد آواز اصیل ایرانی نمیخورد.باید در همین مملکت باشیم و کمبودها و مشکلات را ببینیم تا آواز حس و حال مخصوص خود را داشته باشد. این آواز زاییده فرهنگ همین جغرافیاست. اگر فرهنگ جغرافیا عوض شود یقین بدانید که نوع آوازها هم کمکم بدون اینکه متوجه شویم عوض میشود.
شما به اقتضای این اتفاقات در آن طرف مرزها هماهنگ میشوید؟
نه،من کار خودم را میکنم و پیام اینجا را به آن طرف میبریم.
واکنش آنها چیست؟
به هر حال تعداد کم است.به اندازه موسیقی پاپ نیست.البته من فرق دارم و
سالنهایم پر میشود ولی خیلیها اینطور نیستند.
شما تا چه حد به شانس اعتقاد دارید؟یعنی اگر خوانندهای بخواهد در آینده پا جای پای شما بگذارد،آیا باید شانس هم داشته باشد؟
خیر،با شانس که نمیشود.شانس تنها مربوط به بلیت بختآزمایی است.
اینها که دوره عالی را میبینند هم نمیتوانند به شما برسند.در این سالها و چند
دهه دیدیم که کسی به شما هم نزدیک نشده است.
باید بروند تلاش کنند و خودشان را برسانند. این شانس نیست.اگر به من نزدیک نشدهاند برای این است که کار نکردهاند.آنطور که در حد دوره عالی باشد کار نکردهاند.
آیا همایون فرزندتان در حال حاضر از نظر آواز و طراحی آن به شما متکی است؟
همایون از روزی که خوانندگی را شروع کرد روی پای خودش بود.تمام کارهایش را خودش انجام میدهد و از من هیچ کمکی نمیگیرد.از روز اول هم من گفتم خودت کارت را بکن هر جا نیاز داشتی نظری میدهم اما در نهایت بگذار کار برود در جامعه و نقد شود.
اما به هر حال که به همایون تعلیم دادهاید؟
بله؛البته که تعلیم دیده از ۱۰، ۱2سالگی تعلیم آواز همایون شروع شد و با او تکنیک آواز کار کردم.صداسازی را با همایون تجربه کردم که خیلی هم جواب داد و الان مثل تکنیک من میخواند. خیلی از بچههای گروه من هم به همین تکنیک میخوانند.
شاگردی هم سطح همایون دارید؟
هیچ دو نفری را با هم مقایسه نمیکنم.البته تکنیکهای خوبی در آنها هست اما خوانندگی،تیزهوشی و اعتمادبهنفسی میخواهد که باید آن را داشته باشند تا
بتوانند از چیزی که دارند استفاده درست کنند. من نمیخواهم به عنوان پدر از همایون تعریف کنم ولی الحق چون تیزهوش است میتواند خودش را بهویژه در صحنه خوب ارائه کند.هنوز این بچهها نمیتوانند در صحنه خوب کار کنند،هر وقت توانستند این کار را بکنند آن وقت میتوان آنها را با همایون مقایسه کرد.
شما همایون را نقد هم میکنید؟
اگر لازم باشد گاهی اوقات نقدش میکنم. مثلا میگویم اگر خواسته باشد با یک فرد دائم کار کند خیلی یکنواخت میشود. گاهی صحبتهایی با هم داریم.
درباره آوازش چطور؟
درباره آواز باید بیشتر روی بداههخوانیاش کار کنم. وقتی تصمیم بگیرد بخواند، کارش را میکند اما هر چه در کار هنر بیشتر کار کند، بیشتر به دردش میخورد.جای دارد همایون بیشتر کار کند.
آیا میتوانیم بگوییم همایون ادامه طبیعی مسیر شماست؟
ج-بگذاریم راه خودش را برود تا ببینیم تا کجا میرود.
خیلیها دوست دارند بدانند شما ایشان را تأیید میکنید؟
ج-فعلا همایون را گذاشتهام به عهده خودش تا تصمیم بگیرد. هیچ کاری به کارش ندارم. خودش تصمیم میگیرد.
ممکن است راهنمایی نیاز باشد؟
اگر بخواهد من راهنمایی میکنم، فعلا آزادش گذاشتهام تا خودش تصمیم بگیرد.به هر حال او خوانندگی را خوب بلد است، ولی این که آواز را چقدر دنبال کند، بستگی به علاقهاش به آواز دارد درحالیکه شرایطش را دارد.کسانی هستند که طبیعتا و به طور ذاتی و خدادادی صدای خوبی دارند.
چقدر این مسئله دارای ارزش است؟
صدا یک وسیله فیزیکی اولیه است که در آواز باید وجود داشته باشد، ولی باید تربیت شود تا تربیت نشود راه به جایی نمیبرد.
شما در مراسم بزرگداشت آقای خواجهامیری (ایرج) درباره ایشان صحبت کردید و نظری دادید.
درباره صدا و چهچههها نظر دادم.ببینید موارد مختلفی در کار خوانندگی وجود دارد.اهزار نکته در این کار و بار دلداریستبو من فقط دو نکته آن را گفتم،سعی هم کردم این دو نکته درست را بگویم.
این صدا و چهچهه اکتسابی است؟
هم ذاتی است و هم بخشی از آن تمرینی و بهدستآوردنی است.باید تارهای صوتی مناسب هم داشت.این که چه چیزی ارائه میکند و دیدگاهش چیست،یک بحث دیگر است.من در آن مراسم در مورد دو اصل مهمی که وجود دارد و مشهود است صحبت کردم.
این دو نکته چقدر ارزشمند است؟
خیلی ارزش دارد و باعث میشود همه را به طرف خودش بکشد.اگر آن دو نکته
صدا و چهچهههااوجود نداشته باشد، کسی دیگر به بقیه آواز گوش نمیکند. آن دو نکته باید باشد،بعد باید ببینیم با آن دو، چه چیزی میخواهیم بیان کنیم و این نکتهای دیگر است.اینکه چه چیزی ارائه میکنید،عطر صدا چگونه است، شخصیت چگونه است، مسائلی جدا از تکنیک تحریر و چهچهه است.من درباره دو بخشی صحبت کردم که همه به آن اذعان دارند.
این که شما را به کجا میبرد؟
آن یک بحث دیگر است. این که بگوییم صدا و تکنیک در خدمت چه چیزی است،آن هدف چیز دیگر است. برخی اینطور میگویند که وقتی آن صدای بسیار خوب و ارزنده در خدمت یک چیز درست و حسابی نیست، ارزش ندارد. شاید هم حرفشان درست باشد؛ این بحث از نظر فرهنگی است. به هر حال اگر هم این توانایی در کنار نکات دیگر باشد، تأثیر آواز خیلی زیاد میشود.
اگر این مسئله تشریح شود،خیلیها جواب سؤالشان را میگیرند.
بله متوجه میشوند.وقتی درباره جنس صدا و تکنیک و چهچهه صحبت میکنم
همه میدانند درست میگویم.برخی دوست ندارند و برخی هم دوست دارند که آن انتخاب جامعه و فرهنگ است که چه چیزی دوست داشته باشد.من در کار و زندگیام سعی کردم که همه اینها در خدمت هدف خیلی بالا باشد و جامعیت را در نظر گرفتم و دنیای دیگری برای خودم داشتم و آن را دنبال کردم. ولی وقتی از من میخواهند درباره یک شخص صحبت کنم، بهدنبال کاستیها و عیب آدمها نمیگردم. نکات خوب و مثبتش را در نظر میگیرم و آنها را بیان میکنم.برای خیلیها سنگین بود که فلانی
چنین حرفی را زد اما این وظیفه من بود که این نکات مثبت را بگویم.منتهی این مردم باهوش هستند و میفهمند که ما تا کجایش گفتهایم.افکار بسته طور دیگری فکر میکنند. انسان باید فکرش را باز کند و همه جوانب را در نظر بگیرد و درباره هر چیزی سر جای خودش صحبت کند.
شما همیشه به آینده موسیقی خوشبین بودید.
نسبت به دیدگاه جامعه به موسیقی خوشبین هستم.الان.و حتی تکنولوژی
مشکلاتی ایجاد کرده است.مثلا امروز M.P.3همه آثار را به یغما میبرد و هیچچیز برای تهیه کنندهها و هنرمندان باقی نمیگذارد. این یک خطر است که هنر موسیقی را تهدید میکند، چون از نظر مالی تأمین نمیشود.
ادامه دارد
