درحال نوشتن خاطرات روزنامه نگاری خود هستم، ولی بسیار وقت می برد تا با تهیه عکس ها و تطابق تاریخ و نشانه وپرهیزاز هرگونه اشتباهی به صورت کتاب منتشرشود، ولی بدلیل تلفن های بسیار خوانندگان جوانان و با تشویق همکار قدیمی خود هوشنگ حسینی که درایران، خاطرات خود را بروی سوشیال میدیا می نویسد، به گوشه هایی ازاین خاطرات می پردازم.
ساموئل خاچیکیان برخلاف فیلم هایش، بسیار آرام و خونسرد بود، بعد از فیلم کوسه جنوب درسال 1356 با این کارگردان صاحب سبک گفتگو کردم.
• پرسیدم شما همیشه فیلم های جنایی ساخته اید، آیا فیلم احساسی عاشقانه هم ساختید؟
می گوید: شما خبردارید ولی میدانم که این سئوال را ازجانب خوانندگان مجله جوانان می کنید. بله من فیلم های پراحساس هم داشتم، ازجمله خداحافظ تهران که در نوع خود متفاوت و پراحساس بود و با استقبال زیادی ازسوی مردم روبرو شد.
• خیلی ها شما را با فیلم شب نشینی درجهنم شناختند، فیلمی که مورد انتقاد و یا تائید طبفات مختلف بود.
- راستش فیلم شب نشینی درجهنم، یک فیلم مذهبی بود، با طنز مخصوص و گزنده ای همراه بود. خیلی ها می گفتند اگرقرار باشد جهنم چنین باشد، همه تشویق به گناه میشوند، عده ای می گفتند من به بهشت در فیلم زیاد پرداختم ولی من با نیت ساختن یک فیلم مذهبی اقدام نکردم، من می خواستم با طنز به این مقوله بپردازم و در ضمن به مردم بگویم که شب وداع با زندگی ترسناک نیست. البته من پیام هایم را در فیلم به تماشاگر دادم.
• شما درچه رشته ای تحصیل کردید؟ آیا در دانشکده ای، کالجی رشته سینما را خواندید؟
- من کارشناس تاریخ و باستان شناسی و علوم اجتماعی را گذراندم، البته در رشته توزیع و ادیت، فیلمبرداری دوره هایی را گذراندم و ازهمان نوجوانی عاشق سینما و ساختن فیلم بودم، وقتی فیلم اول خود ابازگشتب را ساختم زیر30 سال بودم و سال بعد فیلم دختری از شیراز را ساختم، که جزو پرفروش ترین فیلم ها شد.
• شما خیلی ازبازیگران معروف را با فیلم های خود معرفی کردید، آیا این بازیگران حق شناس بودند؟
- من درشناساندن بیشتر و شکوفایی هنر بازیگران نقش داشتم در معرفی بیشتر آنان با فیلم های معروف چون طوفان درشهرما، دلهره، چهارراه حوادث، که آرمان دارای یک شخصیت ثابت در سینما شد، یا بیک ایمانوردی، که در قالب خود در فیلم های من جا افتاد. بوتیمار که از کشف های من در سینما بود، پروین غفاری، ویدا قهرمانی، از جمله همین ستارگان بودند.
• همیشه می گویند خاچیکیان درواقع هیچکاک سینمای ایران است، آیا تحت تاثیر هیچکاک بودید؟ از او الگو برداشتید؟
- هیچکاک همیشه از ایده آل های من درسینما بوده، او یک نابغه سینمایی است، خوشحال میشوم ازچنین نابغه ای الگو بردارم، ولی اصولا شیوه کار من با هیچکاک تفاوت دارد من تکنیک را به سینمای ایران آوردم، من برای نخستین بار شیوه صحنه های دلهره آور را روی پرده زنده کردم و تماشاگر ایرانی دید که میتوان مثل هالیوود هیجان، حرکت، وحشت و اکشن آورد.
من فیلم های آوانگارد هم ساختم، فیلم فریاد نیمه شب با شرکت فردین، پروین غفاری، ویدا قهرمانی، آرمان و بیک ایمانوردی یک فیلم کاملا متفاوت با سوژه های استثنایی بود، بطوری که حتی درکشورهای همسایه پرفروش شد.
• شما جوایزی هم در فستیوال ها بدست آورده اید؟
- من اولین کارگردانی بودم که در سال 1348 (1968) با فیلم اببرمازندرانب در فستیوال تاشکند شرکت کردم و جایزه اول فستیوال را برای بهترین فیلم دریافت کردم.
جالب اینکه آنروزها مطبوعات ما زیاد این مسئله را جدی نگرفتند و برخلاف انتظارمن، تشویق و تائیدی درکار نبود و بجز مجله جوانان که گفتگوی کوتاهی با من داشت، این خلاقیت در سکوت گذشت.
• شما از ترساندن مردم در سالن سینماها چه احساسی دارید؟
- من قصد ترساندن مردم را ندارم، بلکه می خواهم آنها را دچار هیجان کنم و در ضمن آنها را عادت بدهم درشرایط دلهره، ترس، برخود مسلط باشند. البته از اینکه درسالن سینماها می نشستم و عکس العمل مردم را می دیدم لذت می بردم و یکی دو بار هم مردم مرا شناختند و یکی ازآنها گفت شما خودت آمدی فیلم ات را ببینی؟