دو عقيده متضاد در زير يك سقف!
من وشوهرم داراي دو عقيده كاملا متضاد هستيم كه سالهاست در زير يك سقف زندگي ميكنيم و مرتب نيز با هم درگيري داريم.
اين تضاد بيشتر روي تربيت بچه هاست و سبب سرگرداني و سرگشتگي آنها نيز شده و متاسفانه تلاش براي بهبود اين وضع نيز دير است.
شوهرم عقيده دارد دخترمان بايد بمجرد تعطيل مدرسه به خانه بيايد، تلويزيون تماشا نكند، مجله نخواند، به موزيك گوش ندهد، به كسي تلفن نزند و مستقيم برود در اطاقش و درس بخواند تا خوابش ببرد!
ولي پسرمان حق دارد دير به خانه بيايد، با پدرش مشروب بخورد، از فتوحات خود درباره به تور انداختن دخترهاي امريكايي بگويد و پدرش قهقهه بزند و به كلاس كاراته هم برود من اعتقاد دارم بايد فرقي بين دختر و پسر نباشد و هر دو از امتيازات برابري برخوردار بوده يا حداقل دخترم كمي امكان برقرار ي دوستي با هم سن و سالان خود را داشته باشد و گاه تلفن بزند، به سينمايي برود و يا به تماشاي تلويزيون بنشيند.
شوهرم ميگويد اين آزاديها دختر را فاسد ميكند! ميگويم پس پسرمان چي؟ ميگويد هرگونه خلافي براي مردها تجربه وبراي زنها سبب فساد است! بعد ادامه ميدهد كه تا بحال شنيده اي بگويند مرد بدكاره؟ ولي تا يك دختر و زن خلافي ميكند و كج ميرود اين مارك را برويش ميچسبانند!
من هفته گذشته جاي پاي دخترم را روي ديوار اتاقش ديدم و يك شب هم صداي بسته شدن پنجره اش را شنيدم فكر ميكنم فاجعه اي در راه است ولي شوهرم همچنان او را حبس كرده و در ظاهر همه وسوسه ها را از او دور ساخته است!
پريچهر.پ– لوس آنجلس
وقتي خانم با گربه هايش ميآيد!
يك خانواده را ما سالهاست از ايران ميشناسيم، اين خانواده البته در ايران حال و هواي ديگري داشتند و از وقتي به خارج آمدند دنياي تازه براي خود ساخته اند. از جمله اينكه خانم خانه 3 تا گربه دارد و همه جان و روحش به اين گربه ها بسته است. بدون آنها هيچ كجا نميرود.
ما بدليل همين گربه ها رفت وآمد خود را با آنها كم كرده ايم ولي آنها هر وقت دلشان بخواهد به خانه ما ميايند و چون گربه هاي خانم نيز بايد همراهش باشند هر بار ما با دردسرهايي روبروهستيم.
اولا هميشه اين گربه ها يا اسهال دارند يا استفراغ ميكنند! خود دانيد كه چه بلائي بر سر زندگي ما ميآيد!
يكي دو بار به خانم اعتراض كردم كه ما خيلي وسواسي هستيم و اين مسئله بكلي زندگي ما را از حالت عادي خارج ميكند و خانم گفت خيلي دلتان بخواهد! اين گربه ها مثل فرشته هستند، آب دهان شان مثل آب چشمه زمزم است!! من هر سه تا را روزي يكبار حمام ميكنم انواع عطر و ادوكلن را به تن شان ميمالم، مثل يك گل هستند.
باور كنيد هر وقت اين خانم به خانه ما ميآيد بچه هايم تا دو سه روزي مريض هستند، حتي يكبار دختر 4 ساله ام چشمانش دوباره سرخ شده بود و پزشك نظر داد بخاطر حساسيت است و من مطمئنم كه مربوط به گربه بود.
هفته قبل تصميم گرفتم بكلي مسئله را حل كنم، خانم زنگ زد كه يكشنبه به منزل ما ميآيند و من گفتم قدم شما و شوهرتان روي چشم ولي گربه ها را نياوريد!
ناگهان فرياد زد شما ضد حيوان هستيد، من به سازمان حمايت ازحيوانات گزارش ميدهم اين يك توهين است اين يك اقدام غير انساني است! فرياد زدم خانم جان! ما انسان نيستيم وگربه هاي شما را هم نميپذيريم خود دانيد! و همين تلفن رابطه ما را براي هميشه قطع كرد و جالب اينكه پسر 17 ساله ام وقتي اين گفتگوي تلفني را شنيد جيغي از شادي كشيد و گفت خدا را شكر… از شرشان راحت شديم… باور كنيد من ضد سگ و گربه نيستم ولي با توجه به توضيحات بالا خود قضاوت كنيد.
شيرين– ن– سانفرانسيسكو