تهران،گمشده ای درغبار
مرتضی: این آهنگ یکی ازکارهای با احساس من است که شاید روزی چند بار گوش می کنم.
خاطرات یکی ازعواملی است که مثل سایه همراه ما هستن و ذهن ما همیشه اونها رو درشرایط خاصی مرور می کند. زندگی همه ما از خاطرات خوب و بد شکل گرفته . تا ما بتونیم با این تجربیات در مکانی باشیم که گذشته مون رو ارزیابی کنیم. ودرآینده نفس بکشیم.
چندی پیش به منزل مرتضی رفتم که در این روزها سخت کرونائی دیداری داشته باشیم خیلی مشغول بود و همش درتلاطم آهنگ جدیدش تهران بود منزلش پر از لوازم تهیه ویدیوی این آهنگ بود. احساس رضایت می کرد از خواندن این آهنگ. می گفت بعضی کارهارو آدم برای دل خودش می خونه و شناسنامه کاری ش رو با این کارها پرتر می کنه گفت دو کار اخیرا اجرا کردم که بسیار دوستشون دارم، یکی بنام اایرانمب ودیگری اتهرانب به نظرش کارهای خوب بعضی از بچه های داخل ایران خیلی ارزشمند شده.
معتقد بود که تاریخ صحیح رو میشه از لابلای هنر پیدا کرد چون هنرمندان درثبت وقایع نقش مهمی دارند کمااینکه شعرا بیشترین نقش رو داشتن و همچنین نقاشان و دست اندرکاران فیلم و موسیقی.
ازمرتضی خواستم که آهنگ تهران رو برام بگذاره تا گوش کنم.
گفت هنوز کسی نشنیده و هفته آینده ویدیوش رو فیلم برداری میکنیم برای تهیه ویدیو. از سیروس کردونی کمک گرفتم که کارهای خوبی رو درشناسنامه کاریش داره.
اجازه بده که آهنگ رو برات پخش کنم و خودت قضاوت کن و نوای آهنگ تهران در فضا طنین انداز شد.
عجب کاری! راستش کمی هم بغض کردم چشمهای مرتضی کمی خیس شد صداش طنین خاصی پیدا کرده.
یاد آهنگ جورجیا از ری چالز و نیویورک نیویورک فرانک سیناترا افتادم همه آهنگ هایی که برای شهرهای مختلف خوانده شده چه ایران و چه جاهای دیگه چون از دل برآمده و همیشه بر دل نشسته. هرچند که ویگن و رامش و احتمالا کسانی دیگه راجع به تهران خوانده بودند. ولی درشرایط خاص این روزهای ماتم زده میهن و مخصوصا تهران این آهنگ خیلی به دلم نشست.
چند لحظه خودم رو در تهران دیدم با همه جلوه هایی که برای ما داشت چقدر زود گذشت و برای چند دقیقه رفتم لاله زار که الان بجای کافه ها و سینماها و تاترها همه شده مغازه فروش لوازم الکتریکی .
دریک لحظه حس کردم درچاتانوگا نشستم و چند ثانیه بعد داشتم از پله های کوچینی پائین می رفتم که به صدای فرهاد گوش کنم.
از دور صدای الهه و بنان و دلکش رو می شنیدم که از برنامه گلهای رادیو پخش می شد. درخیالم به کافه شمیران و نادری هم سر زدم ویگن را روی صحنه دیدم. و درخیابان ها و کوچه های تهران قدم زدم که آهنگ به پایان رسید. برای چند لحظه هر دو سکوت کردیم و میدانستیم که چه خاطراتی درچند دقیقه برایمان زنده شد در همان سکوت برایم یک چای تازه آورد و ازش پرسیدم که چه کسانی دراین کار با تو یار بودند.
گفت همش بچه های ایران هستند و جالب اینکه تمامشون اصلا گذشته تهران رو ندیدن وهمه مال بعد از انقلاب هستن این بچه ها دوست دارن که صدایشون رو همه بشنوند و اینکه همه بدون اینکه در قبل از انقلاب بوده باشن با خاطرات رویایی و آنچه که شنیدن و در ذهنشون شکل گرفته زندگی می کنن. شاعر این کار رضا لسانی و آهنگسازش مرتضی لطفی و تنظیم این کار رو رضا احمدی به عهده داشته.
و وکال اتهرانب رو در استودیوی آرگامو هنرمند خوب ضبط کردم مرتضی جزو معدود خوانندگانی است که در دوران کرونا 3 آهنگ به بازار داد که هر سه تم میهنی داشتن و او معتقد بود که هرگز از آهنگهای شاد نباید دوری کرد چون مردم نیاز دارند و در تقویت روحیه اونها خیلی موثراست.
وقتی از کارهای جدیدش سئوال کردم گفت: چند کار شاد دارم که امیدوارم تا عید ویدیوهاش رو درست کنم و یک کار دارم به اسم اایرانمب که باز هم ازکارهای بچه های ایران است و سازنده این کار سنش حدود 25 سال است که بسیار با توانایی این کار رو درست کرده. دو تا موزیک ویدیوی دیگرم در دست دارم که ازکارهای قدیمم است آهنگ مرا ببوس رو با مسعود دلجو با سبکی جدید و جلوه های نو کامپیوتری در دست اجرا داریم و آهنگ راک اندرول که همه ازش خاطره دارن (دیشب که بارون اومد) آهنگی به اسم تبعید اجباری دارم که زندگی خودم و سرنوشت بعد از انقلاب است و امیدوارم بزودی کانال تصویری خودم را راه اندازی کنم که در این مورد به تفصیل صحبت خواهم کرد.
من که هنوز تحت تاثیرآهنگ تهران بودم از مرتضی خواستم قبل از رفتن یکبار دیگر آهنگ رو برام بگذاره تا گوش کنم.
و مطمئنم که این کار در شناسنامه کاری مرتضی ماندگارخواهد بود.
منتظرآهنگ تهران باشید. برای همه تهرانیها و غیرتهرانیها یک نوستالژی بسیارجالب خواهد بود.