دوهفته پیش درباره لادن همایون صفت، یک نابغه ورزشی نوشتیم، که از زورخانه پدرش در پامنار آغاز کرده و با گذر از سرزمین های مختلف، با پیروزی درمسابقات جهانی تکواندو و شمشیربازی و دریافت مدال ها و تقدیرنامه ها، سرانجام به باشگاه ورزشی خود در رابرتسون بورلی هیلز رسیده است و با غرور خاصی 3 گرند مسترجهانی خود را به زنان مبارز و مقاوم ایران تقدیم می کند.
لادن برای رسیدن به چنین مرحله ای، از بسیاری ازفرازونشیب ها گذشته، بسیار درپیچ و خم جوامع مختلف ازایران گرفته، تا اروپا تا آمریکا جنگیده است وهمیشه هم پیروز بیرون آمده است.
با لادن که حرف میزنیم، او را پراز انرژی، حرکت و امید و عشق به انسانها، به زندگی به کار مورد علاقه اش می بینیم. او می گوید هربار که یک نوجوان، جوان، میانسال و حتی یک انسان 96 ساله سرحال و پرانرژی وسالم باشگاه را ترک می کند، من احساس می کنم یک مدال تازه گرفته ام که درخشان تراز همه مدال هاست.

• می پرسم ازچه سالی و با چه هدفی درآمریکا شروع کردی؟
می گوید از سال 2013 آغاز کردم، درواقع تخصص من در علم کامپیوتر و مهندسی این رشته بود، ولی من بخاطر پسر 5 ساله ام، شغل مستقلی داشتم، باید فرصت نگهداری و مراقبت و تربیت او را داشتم، باید زمان گرفتاری، بیماری پسرم یا خودم، امکان توقف کارم را داشتم و همین ها مرا به سوی عشق بزرگ زندگیم دایر کردن باشگاه ورزشی برد و می دانستم بعنوان یک زن تنها و مجرد با کلی دردسر و مشکل روبروهستم، می دانستم فشارهای شغلی، مالی، اجتماعی، احساسی به سراغم می آید ولی بخود قبولاندم که آمده ام بجنگم و پیروز بشوم و بمانم و بدلیل پسرم ازهمان آغاز شاگردان 3 ساله و بخاطر پدرم تا 96 سالگی را پذیرفتم، از همان آغاز با کلی دشمنی، حسادت و سنگ دور ساخت درحالیکه خیلی ها به پدر من توهین می کردند، که در زورخانه ورزش می کرده، چون معنای زورخانه را نمی دانستند، معنای معرفت انسانی و خداشناسی را نمی فهمیدند.
• می پرسم چه کسانی به باشگاه شما مراجعه می کنند؟
– می گوید همه نوع شاگرد داریم، کسانی که از تنهایی رنج می بردند، بدنبال لاغرشدن و خوش اندام شدن بودند. کسانی که کمردرد دارند، سکته کرده اند، پارکینسون دارند MS دارند، بچه هایی که دچار فلج مغزی شده اند، همه اینها می آمدند تا در این مرکز توان بخشی، اسپورت تراپی به زندگی سالم برگردند.

من با بررسی سوابق درمانی شان، دردهایشان، سرگشتگی هایشان، مراجعات شان به پزشک و بیمارستان، اینکه چرا دچار مشکل شده اند یا چرا چاق شده اند؟ چرا پارکینسون به سراغ شان آمده، بعد برنامه های خود را آغاز می کنم و تا نتیجه دلخواه را نگیریم، آنها را رها نمی کنم.
من به آنها می گویم و به همه انسانها می گویم، باشگاه ما، باشگاه اخلاق پهلوانی است ما در اینجا پهلوان اخلاق تعلیم می دهیم تا زندگی را از دریچه انسانی، عشق و دوستی نگاه کنند. درباشگاه ما، شاید باور نکنید حدود 70 درصد آمریکایی و غیرایرانی هستند، همه شان به مرور با شیوه اخلاقی ما آشنا شدند. درروزهای اول که من بخاطر درد دیگران اشک می ریختم می گفتند چرا؟ می گفتم ما تابع خط مشی انسانی خود ابنی آدم اعضای یکدیگرندب هستیم و روزی میرسید که همان ها، همین شعار را می دادند و می گفتند ما دلمان برای دیگران می تپد، درواقع همه شان بمرور پهلوان اخلاق می شدند.
من با همه آنها که به باشگاه می آیند خیلی زودترازآنچه تصور میرود صمیمی میشوم، احساس می کنم همه خانواده من هستند، و خیلی ها را هم بعد از دو جلسه توصیه می کنم بدنبال کلاس های دیگری بروند چون منش شان با این کلاسها هماهنگی ندارد.
شاید باورنکنید که 60 درصد از شاگردان کلاس از چهره های معروف هالیوودی، از موزیک آمریکایی از تلویزیون ها هستند، من اگر اجازه داشتم حداقل نام 50 نفرشان را می بردم ولی بدلیل ملاحظات کاری شان، شما فقط آنها را در باشگاه می بینید که چون آدم های عادی رفت و آمد دارند. بسیاری ازاین چهره ها مشکل چاقی دارند، برخی مشکل برخوردهای اجتماعی دارند، برخی دردهای پنهان دارند، که من به آنها امکان داده ام حتی درسفرهایشان، نقاط دور جهان حتی در نیمه شب به من زنگ بزنند و با من حرف بزنند. من با فرمول خاص خود آنها را آرام می کنم و با انرژی به کارشان برمی گردانم همانطور که توضیح دادم، من شاگردان را با توجه به اخلاق شان، منش انسانی شان می پذیرم و آنها خوب می دانند قبل از ورود به باشگاه باید هرنوع اندیشه ای درمورد حسادت، بغض، کینه، توطئه را باید پشت در بگذارند و بدرون بیایند و خود بخود بعد از ساعاتی وقتی برمی گردند، آن شیوه ها را با خود به خانه نمی برند.
• می پرسم درطی این سالها مدالها و تقدیرنامه های بسیاری دریافت کردی، این اندوخته افتخارآمیز چقدر برایت ارزش دارد؟
می گوید: من برای بدست آوردن این مدال ها که شامل مدال قهرمانی اروپا سال 2000 با یک نقره، مدال قهرمانی جهان با یک نقره و یک برنز، مدال قهرمانی آمریکا با یک مدال طلا و مدال طلای قهرمانی جهان در سال 2006 ، که با یک مدال نقره برای شمشیربازی همراه است.
من 3 تا گرند مستردان هفت در تکواندو در پلیس مارشال آرت فدریش و دو گرند مستر دیگر گرفتم، که همه را به زنان مبارز و قهرمان ایران تقدیم می کنم.
