1410-40

1410-42

اجرای فشن شوی بزرگ و موفق وجنجال آفرین شهلا درریز طراح بین المللی در  City Of Hope بعنوان یک فشن شوی رنگین از همه رنگهای انسانیت، عشق و یاری بعد از چند هفته، هنوز در محافل بین المللی مورد بحث است فشن شوی متفاوتی که بزرگترین کمپانی های امریکایی چون کوکاکولا و Zacky Farms اسپانسرهایش بودند و اجرای آنرا فلورنس هندرسن بازیگر سریال محبوب The Brady Bunch بعهده داشت و بیش از 100 چهره معروف هالیوود، موزیک وتلویزیون در آن حضور داشتند.
شهلا درریز که در طی سالهای اخیر، پسر هنرمندش الکساندر درریز فشن دیزاینر جوان و نوگرا را در کنار خود دارد، و باتفاق هم سه نسل را بخود جلب کرده اند و بقولی سلیقه های جهانی را برآورده اند، شهلا در اصل از سال 2000 فشن شوهای خیرخواهانه خود را با شهر امید و آرزو City Of Hope آغاز کرده، که بارها شاهد آن در دیسنی هتل بودیم و برای دومین بار در مرکز سیتی آو هوپ، آنرا اجرا کرده است.
دراین سالها برجسته ترین چهره های هالیوود در فشن شوهای شهلا درریز حضور داشتند وبروی صحنه رفته و طرح های او را باافتخار به تن کرده اند، از سیندی کرافورد سوپرمدل جهانی تا دهها سوپر استار دیگر که شهره آغداشلو سوپراستار ایرانی در هالیوود نیز در سال 2010، لباس معروف و بحث انگیز عروس سیاه را بتن کرد و هیاهویی براه انداخت.
شهلا درریز بجرات فروتن ترین فشن دیزاینر جهان است و همیشه بااصرار برگزارکنندگان فشن شوها، بروی صحنه می آید وهمچنان در برابر چشمان هزاران نفر، دست اندرکاران پشت صحنه، مدل های همیشگی شو و یاران خود را می ستاید.
امسال دربرابر بیش از هزارنفر، درحالیکه سالن از شدت هیجان و تشویق می لرزید، شهلا بروی صحنه ظاهرشد و الکساندر درریز نیز اورا حمایت کرد و حاضرین که همه چهره های معروف بودند، با طراح محبوب وفروتن و بسیار هنرمندی آشنا شدند که هیچگاه اصراری در نشان دادن خودندارد، گرچه طرح های شهلا خود از همه چیز سخن می گوید، از انسانی با قلب پر از انسانیت حرف میزنند، انسانی که هرجا پای انسانیت، کمک و یاری وعشق وآشتی درمیان باشد، پیشگام همه است.
شهلا درریز از کودکی، نوجوانی عاشق طراحی، عاشق پارچه سنتی بوده، تحصیلات خود را در دبستان ژاندارک و انستیتو مریم پایان داده و بعد به تشویق خانواده، راهی لوزان سویس شده ودر آنجا تحصیلات خود را دنبال کرده، پاریس شهررویائی او با تمام زیبائی هایش در فشن، جایگاه دیگری برای گذراندن یک دوره طراحی بوده، بعد سفری به ایران داشته و آنجا بود که این مجموعه نفیس و با ارزش اجداد خود را، همان پارچه های ارزشمند را به امریکا آورده است.
شهلا درامریکا هم تحصیلات خود را در FIDM در رشته کاستوم دیزاین Custom Design و طراحی پایان داده ودرواقع همه عمر آموخته است.
شهلا وقتی از کودکی اش حرف میزند، صورت مهربان اش گل می اندازد وبا همان احساس خاص می گوید:
از کودکی به دستان ظریف و هنرمند مادر ومادربزرگم کنجکاوانه خیره می شدم. حیران از اینکه چگونه با نخی بی جان، که با رنگهای طبیعی جانی دوباره گرفته، هنر ظریف و شگفت انگیزی را خلق می کنند، طرحی با گلدوزی مادرم مثل یک تابلوی نقاشی روی پارچه ای که مادربزرگم بافته بود، می درخشید و من مات آن می شدم. من در این خانواده هنرمند بزرگ شده ام، خانواده ای که به وجودشان افتخار می کردم و می کنم،گرچه دیگر در قید حیات نیستند. ولی همیشه در قلب و روح و ذهن من زنده هستند.

1410-43

• وقتی از شهلا درریز می پرسیم از اینکه می بینید در طی سالهای اخیر، صدها و شاید هزاران نفر درخارج وداخل ایران، از طرح های کلاسیک و مدرن شما کپی می کنند چه عکس العمل و احساسی دارید، آیا تا امروز این مقلدین از شما اجازه گرفته اند، چون همه آنها خوب می دانند که شما بعضی از این طرح ها را از سالهای آخر 90 و آغاز 2000 ارائه دادید و بروی جلد مجله جوانان  چاپ شده و خیلی ها در داخل وخارج آنها را ستودند و گفتند شهلا درریز با این طرح ها در خارج ما را شرمنده کرد او به قلب سنت ها سفر کرده و دوباره پارچه ها وطرح های خاک خورده را درخشان کرد.
-می گوید: این پارچه های با ارزش میراث خانوادگی من هستند، که با عشق و تمام وجودم از آنها نگهداری می کنم، پارچه های دستبافی که با رنگهای طبیعی رنگ آمیزی و با طلا بافته شده اند، قدمت این پارچه ها به 80تا 100 سال وحتی بعضی از آنها به 200 سال هم میرسد. خوشحالم این افتخار را دارم، که اینگونه از این گنجینه های با ارزش و باورنکردنی، این چنین نگهداری می کنم. پارچه هایی که بجرات می توانم بگویم روح در آنها دمیده شده، این آثار تکرار نشدنی بدست هنرمندانی خلق شده که دیگر تکرار نمیشوند.
سال 1996 که مادرم را از دست دادم تصمیم گرفتم با این آثار نفیس، مجموعه طرحهایم را شروع کنم، که یک نمونه آنرا روی مجله جوانان چاپ کردم و در سال 98 در یک فشن شو در نیویورک این آثار را بعنوان لباس هایی با خطاطی رومی و لباس های قدیمی ایرانی به نمایش گذاشتم و بیاد می آورم که زمان تحصیل در پاریس در رشته طراحی، یک فشن شو با طرح ها و پارچه های ایرانی ترتیب دادم، که مورد توجه بسیار قرار گرفت.
من احساس غرور می کنم که هنرمندان جوان درایران کارم را تائید می کنند، ولی بجرات بگویم، خیلی از طراحانی که طرح های مرا کپی کرده و می کنند، ممکن است نام مرا نشنیده باشند، ارزش واقعی این طرح  ها را ندانند، فقط بعنوان تجارت، از آن کپی کرده و به بازار می دهند، کارهایی که روح ندارد وهمین قلب مردم را به درد می آورد، چون این طرح ها، شناسنامه پارسی ما ایرانیان است من این طرح ها را به ثبت رسانده ام، ولی براستی من چه می توانم با گروهی تاجر بکنم؟

1410-44