محمد صالح علاء همچنان خلق می کند و می سراید
محمد صالح علاء یکی از نوادر هنر است، او را از سالهای قبل از انقلاب با نمایشات بسیار متفاوت تلویزیونی اش می شناسیم، کارش شبیه هیچکس نبوده و نیست و ترانه هایش نیز همه شنیدنی و ماندنی شدند.
صالح علاء بعد از انقلاب با ستاره نامدار سینما شورانگیز طباطبایی ازدواج کرد و صاحب فرزند هم شدند و زندگی شان آرام و خوشبخت و دور از هیاهو ادامه یافت.
محمد در طی سالهای گذشته در فیلم های بسیاری بازی کرده، کارگردانی کرده، نمایشنامه اجرا کرده، در رادیو و تلویزیون برنامه داشته و کتاب نوشته و همچنان سروده است.
آخرین سروده اش را می خوانیم:
سینه ام دکان عطاری است، دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
احله، آویشن، گل سرخ شورانگیز
سینه ام دکان عطاری است، دردت چیست؟
تو اگر جسمت بهاران است
اماجان تو پائیز
راه را گم کرده ای
عازم مسجد سلیمانی، ولیکن میرسی تبریز، عاشقی تو، عاشقی تو
من برای عاشق بی کس، برای عاشق بی چیز
راه رفتن، گریه کردن زیرباران می کنم تجویز
نازبوها، بوی نعنا، بوی یاس، پیرهن چاکی، درانیدن لباس
سینه ام دکان عطاری است، دردت چیست؟
انتشار آلبوم «گل برف» افشین خواننده قدیمی
بعد از 36 سال، آلبوم آهنگهای قدیمی افشین مفراضی (افشار) خواننده پرجنب و جوش سالهای 1350 در ایران، هفته قبل توسط نشر موسیقی نوفه در ایران به بازار آمد.
این آلبوم شامل منتخب ترانه های ماندگار دهه 50 افشین ملقب به افشین شاد است که از ساخته های محمود قراملکی است. افشین قبل از انقلاب بعنوان یک نوازنده ی خوب، خواننده و شومن شهرت داشت. افشین 72 ساله، قبل از انقلاب با ترانه سرایان نامدار کریم فکور، ایرج جنتی عطایی، بیژن سمندر، تورج نگهبان همکاری داشت.
افشین که با آهنگهایی چون بهونه، خیال تو، آواره، گل برف، عید مبارک، نیازمن، به شهرت رسید در طی سالهای گذشته از ایران خارج نشد.
بدنبال اعتراض و استعفای حسین علیزاده از خانه موسیقی این هفته محمدرضا شجریان رئیس شورای عالی خانه موسیقی پاسخ داد
محمدرضا شجریان رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران، درباره برخی ابهامات و نقدهای وارده و اینکه هنرمند نامدار حسین علیزاده به تازگی بصورت مکتوب از سمت دبیر و سخنگوی شورای عالی خانه موسیقی استعفا داده، گفت:
شورا از این اتفاق متاسف و متاثر است، اینکه چرا ایشان که نخستین مدیرعامل این خانه بوده و در این سالها نیز به عنوان سخنگو و دبیر فعالیت کرده به اینجا رسیده که استعفا بدهد، تاسف برانگیز است.
ضمن اینکه جلسات شورای عالی را می بایستی دبیر برگزار می کرد بهرحال به اقدام ایشان احترام می گذاریم ولی چرا این مسئله تا این زمان در سکوت گذشته شده؟ اگر خانه موسیقی اشتباهی انجام می داد، من قبل از هر کس دیگری اینجا را ترک می کردم. البته می گویند تا امروز ایراداتی مبنی بر غیر قانونی بودن شورا شده که صحت ندارد، اینجا همه چیز قانونی است و حقوقدانان نیز بر آن صحه گذاشته اند. بنظر می آید گاهی در طرح این مسائل برخی غرض ورزی های شخصی وجود دارد و بعضی با مطرح کردن نام شان در رسانه ها خود را بزرگ می کنند. ما تا زمانی حرمت هنرمندان را نگه می داریم که آبروی خودمان درخطر قرار نگیرد، خیلی ها مسائلی را مطرح می کنند که بی پایه و اساس است.
زندگی «داریوش رفیعی» درکتاب «افسونگر بم»
زندگی هنری و بخشی از زندگی خصوصی داریوش رفیعی تا کنون در قالب دو کتاب منتشر شده، ولی این بار همزمان با سالگرد درگذشت اش، کتاب «افسونگر بم» نوشته فرزاد فدوی منتشر میشود.
نویسنده کتاب می گوید: 11 سال است که همزمان با سالروز درگذشت داریوش رفیعی به بهانه مراسم بزرگداشت، با حضور هنرمندان وخانواده ودوستان او خاطره هایش زنده میشود و امسال هم برمزار او گرد می آیند.
این بار بزرگداشت داریوش رفیعی همزمان با انتشار کتاب «افسونگربم» است که نویسنده سالها بروی زندگی او تحقیق کرده با خانواده، دوستان و کتاب هایی که درباره اش چاپ شده گفتگو کرده است که از میان آنها می توان از:کورس سرهنگ زاده، معینی کرمانشاهی، جمشید مشایخی و مرتضی احمدی نام برد.
گله یک چهره ممنوع شده از خواندن و هرگونه فعالیت هنری
سحر محمدی، خوانندهی جوان موسیقی سنتی ایران نزدیک به یک سال و نیم است که با ممنوعیت فعالیت، تدریس، و خروج از کشور روبهرو شده است. دلیل این محدودیتها، انتشار موزیکویدئوهای گروه موسیقی “ماهبانو” با آوازخوانی او در سال ۱۳۹۳ بود که به تعقیب قضایی و محاکمهی اعضای این گروه از جمله سرپرست و آهنگساز آن، مجید درخشانی منجر شد.
سحر محمدی در گفتگویی با وبسایت “موسیقیما” میگوید با وجود آنکه به همراه سایر اعضای گروه “ماهبانو” از سوی دادگاه تبرئه شده اما همچنان “وزارت ارشاد” دولت حسن روحانی حتی به وی اجازهی فعالیت به عنوان همخوان در اجراهای زنده و آلبومهای موسیقی را نمیدهد و امکان تدریس آواز به عنوان تنها منبع درآمدش را نیز ندارد.
او دلیل “وزارت ارشاد” برای این ممنوعیت فعالیت را اینگونه شرح میدهد: «دوستان “ارشاد” معتقدند که ما بدون مجوز کلیپ ضبط کردهایم و طبیعتاً باید تبعات آن را هم در نظر بگیریم. مشکل اصلی آنها این است که چرا کلیپها غیرقانونی پخش شده و خانمها در آن آرایش دارند. در حالی که ما تمام شنوئات را رعایت کردیم و با حجاب کامل بودیم.»
این خوانندهی جوان با تاکید بر اینکه به کشورش «علاقهی بسیاری» دارد، اضافه میکند: «به هر حال، کار کردن و کنسرت گذاشتن در خارج از کشور کار چندان سختی نیست؛ اما من هیچوقت نخواستهام مهاجرت کنم. تمام هدفم این بوده و هست که در کشور خودم بخوانم و اینکه به این شکل ممنوعالفعالیت هستم، واقعاً برایم ناراحتکننده است. کنسرتهای تالار وحدت را از نزدیک میبینم و از اینکه نمیتوانم روی صحنه -حتی به عنوان همخوان- حضور داشته باشم، رنج میکشم. شرایط به گونهای است که حتی همخوان بودن هم برای من لذتبخش است. با همهی اینها نمیتوانم این مسأله را نادیده بگیرم که پخش آن کلیپها بر اساس قوانین کشور نبود. هرچند تأکید میکنم بعد از گذاشتن این آثار در یوتیوب، اتفاقاتی رخ داد که از دست ما خارج شد و دیگر تا این حد ممنوعالفعالیتی برای کسی که پیش از آن با مجوز روی صحنه بوده، خیلی سختگیرانه است.»
سحر محمدی از عدم همراهی جامعهی موسیقی در پی مشکلات پیشآمده برای اعضای گروه “ماهبانو” نیز انتقاد میکند و میافزاید: «متأسفانه جامعهی موسیقی چندان با هم همدل نیستند. فرض کنیم که من قدم اشتباهی برداشتهام؛ اما اگر کنسرت دیگران یک بار لغو میشود، من ماهها ممنوعالفعالیت بودهام و حتی اجازهی تدریس هم ندارم. من یک اشتباهی کردم و کاری بر خلاف قوانین کشور انجام دادم، اما شاید انتظار همراهی و همدلی بیشتری از همکارانم -بهخصوص همکاران خانم- داشتم. مثلاً اینکه من در کاری حضور داشتم و تا روز برگزاری کنسرت، در تمام تمرینات شرکت کردم؛ اما به من اجازهی روی صحنه رفتن ندادند و کسی از اعضای گروه اعتراضی نکرد.»
او با بیان اینکه «همه حرف میزنند و کمتر عمل میکنند» میگوید: «به هر حال هر کس به فکر فعالیتهای خودش است. البته استاد [حسین] علیزاده در این میان نقش فعالتری داشتهاند و علی قمصری هم تلاش کرد تا در آلبوم “سخنی نیست” به عنوان همخوان فعالیت کنم. به هر ترتیب وضعیت خیلی پیچیده شده است.»
محمدرضا گلزار سوپراستار امروز سینما
درباره نوه فردین چه گفت؟
محمدرضا گلزار سوپراستار سینمای امروز ایران، که در ضمن گرانترین ستاره ی مرد به حساب می آید در صفحه شخصی خود در دیداری با نوه فردین نوشت:
بعضی بزرگ زاده میشوند، برخی بزرگی را به دست می آورند و بعضی بزرگی را بدون این که بخواهند با خود دارند. (شکسپیر)
این نوشته نوعی ادای احترام به پدر بزرگ محبوب سینما محمدعلی فردین است.
باشو غریبه کوچک در اهواز صاحب دکه شد!
«باشوغریبه کوچک» یا درواقع عدنان عفراویان که با بازی در فیلم بهرام بیضایی یک شبه در همه جا به شهرت رسید، بچه لشکرآباد اهواز بود، که از سوی بیضایی به بازی دعوت شد ولی بعد از نمایش فیلم، که بعد از 5 سال توقیف دوباره در سال 1369 اکران شد، عدنان بکلی فراموش شد، هیچکس حالی از او نپرسید و او تا سالها دچار افسردگی و تنهایی و بیکسی بود، تا در 41 سالگی ، دراوج فقر برای مقامات بالای دولتی و محلی نامه نوشت و تقاضای کار و دکه کرد و سرانجام استاندار خوزستان مجوز دکه ای جهت فروش سیگار و نیازهای روزانه رهگذران را به او داد.
عدنان می گوید اگر بمن دستمزد بدهند هنوز حاضرم در فیلم ها بازی کنم درحالیکه بیضائی بمن 40 هزار تومان دستمزد و یک دوچرخه در آن زمان به من داد.