روایت هوشنگ کامکار از شجریان
خبرگزاری آريا – روزنامه شرق: هوشنگ کامکار سرپرست گروه موسيقي «کامکار» نياز به معرفي ندارد. همزمان با اول مهر، زادروز استاد محمدرضا شجريان با کامکار درباره خسرو آواز ايران گفتوگو کرديم.
• استاد شجريان مدتي است نه آلبومي منتشر کرده و نه کنسرتي گذاشتهاند؛ بااين حال مدام در محافل مختلف و بين آحاد مردم از ايشان ياد ميشود و حالا که به اول مهر رسيدهايم، خيليها به روشهاي مختلف برايشان جشن تولد ميگيرند و برايشان آرزوي سلامتي ميکنند. از نظر شما راز مانايي و اين حد از محبوبيت بالاي ايشان در چيست؟
– استاد شجريان ديگر شهرت عام و خاص دارد و از بهترين خوانندگان موسيقي سنتي ايران، به نظر شخص من است و البته براي رسيدن به اين جايگاه ميشود گفت آشنايياش با گروه شيدا و چاوش بر کيفيت کارش تأثيرگذار بوده است و در اين ارتباط کاري، به قول معروف خودشان را نشان دادند. آدمهاي آنجا نقش بسيار مهمي داشتند و تمام بچههاي گروه شيدا و حتي گروه عارف و تمام نوازندههايشان هميشه جزء بهترينهاي موسيقي سنتي ما بودند و يکي از مهمترين اجراهايشان را ارائه ميکردند و سبک خاص خودشان را داشتند. بنابراين نقش آنها بسيار مهم بوده و محمدرضا لطفي نيز نقش ويژهاي در کارهاي شجريان داشتهاند و به نظرم ايشان بهترين کارهايشان را بعد از انقلاب ارائه کردهاند که همه آن کارها ارزشمند بوده و همين دليلي است که در دل مردم جا داشته باشند و شهرتشان در موسيقي سنتي ما به دليل داشتن صداي زيبايشان است که از خلاقيت در اجراي رديف برخوردار است.
• اين خلاقيت را چگونه شرح ميدهيد؟
– در اجراي موسيقي سنتي، اجراي رديف خالي شايد اهميت نداشته باشد اما بداههخواني هر دفعه باعث ايجاد زيبايي خاص ميشود و اين خود تبديل به تبحر خاصي خواهد شد که ارزشمندي آن در ارائه موسيقي مشهودتر خواهد بود.
• ارزيابيتان راجع به شخصيت هنري ايشان چگونه است؟
– بههرحال استاد شجريان علاوه بر توانمندي خاص در موسيقي از شخصيت هنري برخوردارند و به نظرم اگر هر نوازنده، خواننده يا آهنگساز ٦٠ درصد کارش داراي اهميت باشد، حتما ٣٠ تا ٤٠ درصد هم شخصيت هنرياش اهميت دارد و استاد شجريان همواره اين شخصيت هنري را حفظ و با اين شخصيت در دل مردم جا باز کردهاند.
• آيا خودتان با استاد همکاري داشتهايد؟
– من خودم همکاري نداشتهام اما دو گروه شيدا و عارف که شامل اعضاي خانوادهام هم ميشوند، با او همکاري کردهاند.
• آشناييتان با او چگونه شکل گرفته؟
– زماني که انقلاب شد و دومين هواپيما از آمريکا به مقصد فرودگاه مهرآباد پرواز کرد، من در آن هواپيما بودم که تازه درسم را در آمريکا تمام کرده و هنوز هم مدرکم را نگرفته بودم که به تهران آمدم و در آنجا محمدرضا لطفي و استاد شجريان به استقبالم آمدند. تازه آلبومي را هم درباره انقلاب منتشر کرده بودند که شجريان ميخواند: برادر کاکلش آتشفشونه… به نظرم اين يکي از شاهکاري اوست که تحتتأثيرش هم قرار گرفتم و لطفي هم مدام ميگفت: هوشنگ اين را گوش بده و… اين خوب است! و به خاطر دارم يک روز ابري بود و انقلاب شده بود و مردم ميآمدند و خيابانها شلوغ بود و به هر روي اين آلبوم ماندگار شد و در تاريخ موسيقي ايران از آن هميشه ياد ميشود.
• به نظرتان با توجه به اينکه دو سال استاد شجريان نه کنسرتي داشته و نه آلبوم تازهاي منتشر کرده چرا سکوتش مدام شکسته و صدايش شنيده ميشود؟
– هنرمند مردمي در دل مردم هميشه جا دارد و اين رابطه از بين نميرود و ميدانيم که تا تاريخ موسيقي ايران وجود داشته باشد، استاد شجريان هم نامش وجود دارد و اگر امروز هم اجازه خواندن نداشته يا بيماري مانع از آن شده است، که فکر ميکنم بيشترين دليلش همين بيماري باشد، اما در دل مردم جاودانه است و هر آنچه تاکنون خوانده در ميان مردم تکرار ميشود و تحت هيچ شرايطي هيچ چيزي نميتواند مانع از اين پيوند با مردم شود چون او پيوسته به درستي کار کرده و من هيچگاه کار بيارزشي در کارنامهاش نديدهام اما وقتي درباره محمدرضا لطفي از من سؤال ميکنند، با آنکه رابطه فاميلي هم با هم داشتهايم، ميگويم تا لطفي به آمريکا نرفته بود، در نوازندگي ساز و آهنگسازياش هنرمند بسيار مهمي بود و همه کارهايش ارزشمند بود اما بعد از رفتن به آمريکا کارهايش ديگر بيارزش شدند اما شجريان هميشه کارهايش باارزش بوده است.
• سخن پاياني؟
– من اميدوارم استاد شجريان سلامتي خودشان را به دست بياورند و من هم از اينجا (روزنامه شرق) زادروز تولدشان را تبريک ميگويم و ميدانم به هر حال نقش بسيار مهمي در موسيقي سنتي ايران داشتهاند که هرگز فراموش نخواهد شد.
پلان آخر ناصر ملک مطیعی
زمانی گمشده
ناصر ملک مطیعی در دفتر کارش، جایی در تهران و زمانی که تنها می توان با حدس و گمان به حدودش پی برد. از تصویر او روی قاب عکس می توان تخمین زد که این فریم روزی در میان سالهای ۵۴ تا ۵۷ ثبت شده است. ملک مطیعی در قامت و کسوت امیرکبیر در سریال «سلطان صاحبقران» مرحوم علی حاتمی در قاب عکسی روی کتابخانه جا خوش کرده. سریالی که اولین بار در ۱۵ آبان سال ۵۴ از شبکه دو تلویزیون ملی پخش شد. ملک مطیعی در این سریال با گویندگی پرویز بهرام به جای خودش از تیپ کلاه مخملی که آن سالها بدان شناخته می شد، فاصله زیادی گرفت و شاید به همین دلیل دست کم از زاویه ای که ما در تصویر حاضر می بینیم، ترجیح داده تا عکسی از خودش در این سریال را قاب بگیرد. در تمرکز بیشتر روی عکس می توان دو مجسمه سپاس که ملک مطیعی بابت بازی در فیلم های «سه قاپ» (زکریا هاشمی) سال ۱۳۵۱ و «رقاصه شهر» (شاپور قریب) سال ۱۳۵۰ دریافت کرد را هم تشخیص داد. البته سال ۵۰ در سومین دوره این رویداد سینمایی، او این جایزه را به طور مشترک با بهروز وثوقی که آن سال «رضا موتوری» را بازی کرده بود، دریافت کرد. دستگاه تلویزیون قدیمی ظاهراً ۱۴ اینچ در مرکز تصویر که به نظر می رسد با آن دسته بامزه برای حمل و نقل راحت ترش، از محصولات آن سالهای شرکت اوجنرال باشد، تصویر را قدمت بیشتری بخشیده. درست مثل همان تلفن قدیمی سمت راست کادر که بخشی از آنرا می توان دید. از آن تلفن هایی که باید انگشت اشاره ات را برای شماره گیری داخل گودی شماره هایش می کردی.
ملک مطیعی جایی گمشده در تاریخ و زمانی نامشخص، مشغول مطالعه متنی نامعلوم است، چنانکه محتوای متن او را از لحظه ثبت عکس غافل کرده. این بازیگر پیشکسوت ۸۷ ساله، چند سال پیش در مصاحبه ای تعبیر جالبی درباره «قیصر» داشته که می توان از آن به دیدگاه کلی اش درباره شمایل بازیگری اش رسید «هر کدام از ما در یک نوع کاراکتر جا افتاده بودیم. مثلاً بهروز وثوقی ضد قهرمان، ولی دوست داشتنی بود. فردین با یک قِران پول خوشحال بود و می رقصید. من معتمد خانواده ها و محله بودم. بیک ایمانوردی هم شخصیتی داشت که شلوغ بازی می کرد و بچه ها دوستش داشتند.
محسن چاوشی در صدا و سیما ممنوع الفعالیت شد؟
خواننده پاپ پرطرفدار، حالا دوباره روی دور خبر افتاده است. خبری که شاید بخش پنهان هم داشته باشد. بخشهایی که یکی از دو روایت موجود امروز را مخدوش خواهد کرد.
شهریورماه به دهه سوم خود رسیده بود که خبر آمد محسن چاووشی تیتراژ سریال مناسبتی برای دهه دوم محرم را خواهد خواند. آن روز (٢٧ شهریور) نعمت چگینی تهیهکننده این سریال گفت: درباره خواننده تیتراژ سریال «هاتف» پیش از این با محسن چاووشی مذاکراتی داشتیم که خوشبختانه امروز نهایی شد و قرار است تیتراژ این سریال توسط محسن چاووشی خوانده شود.
اما داستان این خواننده و سریال هاتف، به همین سادگی پیش نرفت. خوانندهای که تا بهحال تصمیمات دقیقه نودش، گاهی برای تلویزیون و برخی از برنامهها، حاشیه هم آفریده است. شاید یکی از حاشیههایی که در ذهن مخاطب مانده باشد، حضور او در برنامه تحویل سال است که در دقیقه نود تصمیم گرفت به برنامه نیاید و آن روز مجری برنامه (احسان علیخانی) مجبور به عذرخواهی از مخاطبان شد.
حالا اما باز به نظر میرسد همکاری این خواننده پاپ در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
محسن چاووشی خوانندهای است که هم محبوبیت دارد و هم حاشیه. او چنان در سالهای اخیر با حرف و حدیث درباره کارهایش مواجه شده که عدهای از صدای غیراصیلش حرف به میان آوردند. این حرف و حدیثها آنجا بیشتر میشد که چاووشی، پس از یکدهه کار در حوزه موسیقی، حاضر به برگزاری کنسرت و برنامه زنده نشده است. موضوعی که انتقادهایی را علیه او مطرح کرده و البته او به ناتوانیاش در اجرای زنده برنامه پاسخ هم داده است. چاووشی دلیل برگزارنکردن کنسرت را شباهت آن به جُنگ اعلام کرده و گفته است: «در ایران کنسرت بیشتر شبیه جُنگ شادی است تا کنسرت موسیقی، برف شادی میزنند و یکباره از توی جعبه درمیآیند و روی سن ظاهر میشوند. صدابردار خوب هم که نداریم. برای همین در اغلب کنسرتها نه هارمونی وجود دارد، نه آن صداهایی که لازم است مخاطب موسیقی از سازها بشنود و صدابرداری شود. فقط یک کار باری به هر جهت ارایه میدهند که من اهلش نیستم.» با این حال شاید همه این فشارها باعث شد او به صورت زنده در اینستاگرام، چند قطعه اجرا کند.
اینها اما، همه حرف و حدیثها حول او نبود. پیشتر و در زمان ساخت فیلم «چ» اعلام شده بود که او تیتراژ این فیلم را خواهد خواند. ابراهیم حاتمیکیا آن زمان در نشست خبری فیلم «چ» درباره این موضوع گفته بود: فیلم بسته شده بود و پس از آن، آقای چاووشی فیلم را دیدند. ایشان خیلی با «چ» ارتباط برقرار کرد و آن را دوست داشت و درنهایت هم قرار شد یک کار آزاد دراینباره انجام دهد نه برای تیتراژ. ظاهرا این حرفها به تریج قبای محسن چاووشی برخورد و واکنش او را برانگیخت طوری که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «به دلیل طرح ادعاهایی سراسر وارونه و کذب درباره نحوه همکاری بنده با پروژه «چ» در نشست مطبوعاتی این فیلم در جشنواره، بهتر است کماکان سنتوری اولین و آخرین تجربه سینماییام باشد.
روایت دوگانه
چاووشی یک هفته پیش و پس از اعلام قطعیشدن، همکاریاش با پروژه هاتف، اعلام کرد که حاضر به همکاری با صداوسیما نیست. او در یادداشتی اینستاگرامی نوشت: همین که اجازه بدهید سالی، دوسالی یک آلبوم ما بیعقده خودکارهای قرمز منتشر شود و برسد به دست اهلش، از شما سپاسگزارم، وگرنه مرا چه به سریال و تلویزیون و… نگذارید کارد به استخوان برسد و کار به جان. ساده و صادقانه گمان بردم در این ماه عزیز رفتارها و زبانها کمی ملاحظه کنند و اهل حرمت شوند که متاسفانه اشتباه میکردم. بگذریم؛ کوتاه سخن اینکه تا اخلاق و منش اهالی تلویزیون تغییر نکند (که بعید است تغییر کند) هیچ همکاری با این رسانههای مشابه نخواهم داشت. شما هم تا چیزی را از زبان خودم نشنیدهاید، باور نکنید.
وقتی ریمیکس قطعات «قطار» و «عروس من» در نظرسنجی برنامه «هفت ترانه» شبکه شما قرار گرفت یا وقتی آهنگ «قطار» به عنوان تیتراژ برنامه ساعت ۲۵، از شبکه پنج صداوسیما پخش شد، بیانیه صادر کرد و در آن تأکید کرد: برای پخش هیچیک از قطعات آلبومهایم از من اجازه گرفته نشده است.
ممنوعالفعالیت
حرف و حدیثهای جدید درباره کار جدید چاووشی با تلویزیون تازه به راه افتاده است؛ برخی زمزمهها هم بعد از اعلام نظر نعمت چگینی، این است که احتمالا چاووشی در صداوسیما ممنوعالفعالیت شده و او نخواسته ابعاد بیشترش را بیان کند. چگینی کلیاتی را مطرح کرده و موافقان این نظر میگویند: چاووشی دست پیش را گرفته و اعلام قطع همکاری کرده است.
این گروه معتقدند چون قطعهای که در برنامه دیوار به دیوار از چاووشی پخش شده در مدح حسن روحانی است، برخی در صداوسیما بر او غضب کردهاند. در همین حال گروهی دیگر معتقدند این آقای تهیهکننده بوده که دست پیش را گرفته و بعد از اعلام قطع همکاری چاووشی با تلویزیون، از تصمیم درباره همکاری نکردن با چاووشی صحبت به میان آورده است. هر چه که باشد این داستان روایتی دوگانه دارد و باید در روزهای آینده منتظر روشنشدن زوایای دیگر آن بمانیم.
انتشار کتابی به زبان فرانسه درباره ابراهیم گلستان
محمد حقیقت: بدون شک درتاریخ سینمای ایران آقای ابراهیم گلستان با فیلم هایش جایگاه مناسبی دارد. آثارسینمائی کوتاهش چون «ازقطره تا دریا»، «یک آتش»، «موج ومرجان وخارا»، «تپه های مارلیک» و… بوده وهمچنین دو فیلم بلند «خشت وآینه» و «اسرار گنج دره جنی»است. بدون شک درتاریخ سینمای ایران آقای ابراهیم گلستان با فیلم هایش جایگاه مناسبی دارد. آثارسینمائی کوتاهش چون «ازقطره تا دریا»، «یک آتش»، «موج ومرجان وخارا»، «تپه های مارلیک» و… بوده وهمچنین دو فیلم بلند «خشت وآینه» و «اسرار گنج دره جنی» است. اما از آنجا که فیلم های بلند او مدت خیلی کوتاه و آن هم فقط در تهران به پرده سینما رفته بود، متاسفانه تماشاگران چندانی در آن زمان موفق به دیدن آنها نشدند اما بین تعدادی منتقد و شیفتگان انتلکتوئل سینمای متفاوت، این دو فیلم مطرح شد گرچه نقدهای ضد ونقیضی درباره آن نوشتند. به همراه فرخ غفاری، ابراهیم گلستان و بعدها فریدون رهنما، فروغ فرخزاد و داود ملاپور (سازنده فیلم «شوهر آهوخانم») را باید جزو نخستین سینماگرانی به حساب آورد که سنگ بنای سینمای متفاوت را گذاشتند. این آثار اگرچه برای تاریخ نویسان سینمای ایران جالب است، اما موجی را به دنبال نیاورد و تنها از سال ۱۳۴۸ با فیلم های شاخص مثل «قیصر» و «گاو» سینمای متفاوت شکل گرفت وجریان ساز شد. البته درسنگ بنای اولیه سهم فیلمی مانند «خشت وآینه» را نمی توان فراموش کرد و این فیلم مقام والائی دراین میان دارد. «خشت وآینه» هنوز بعد از سالها، از زاویه های گوناگون نوآوری درمیزانسن، نورپردازی، انتخاب زوایای فیلمبرداری، انتخاب لوکیشن ها، سناریو و دیگر وجوه سینمایی، بسیار باارزش تلقی می شود. جدا از این، به نظر من کسانی چون مجید محسنی و ساموئل خاچیکیان نیز نقشی در ارتقا سینمای ایران در آن دوره هم داشته اند که تاریخ نویسان سینمائی کمتر به آن توجهی کرده اند. تازگی فرید اسماعیل پور که در دانشگاه سوربن تحصیل کرده اند، و چه حیف. دکترای خود را در رشته سینما به پایان رسانده، رساله مفصلی درباره ابراهیم گلستان به زبان فرانسه تمام کرده بود که با تغییراتی و فشرده کردن این تز، آن را به صورت یک کتاب در پاریس منتشر کرده؛ کتابی که حاصل سالها پژوهش در آثار ابراهیم گلستان وهمچنین گفت و گو با این فیلمساز است.اسم کتاب «پیدایش سینمای مولف» است اما نویسنده فقط به ابراهیم گلستان اکتفا کرده است! به نظر می آید که فقط گلستان بانی پیدایش سینمای مولف ایران بوده است! کتاب در ۱۶۸ صفحه با قیمت معقول ۱۸ یورو ونیم ازسوی انتشارات «لارماتان» به چاپ رسیده است.
ساخت مستندی درباره شهید ثالث در آلمان
محمود بهرازنیا، فیلمساز و بازیگر ایرانی مقیم آلمان، مراحل پایانی مستند بلندی را درباره سهراب شهید ثالث با عنوان «ستاره دنبالهدار» به اتمام میرساند.
به گزارش ایسنا، محمود بهرازنیا میگوید: مستند «ستاره دنبالهدار» که ساخت آن از حدود یک سال و نیم گذشته آغاز شده است به فعالیت شهید ثالث پس از ورود به آلمان، زندگی و ساخت ۱۴ فیلم بلند سینمایی این هنرمند در غربت میپردازد، چرا که بیشترین بخش زندگی شهید ثالث در آلمان سپری شده و فیلمهای این سینماگر ایرانی به زبان آلمانی و درباره مسائل جامعه آلمان است. جایی که برای ساخت چنین آثاری همواره با موانع و مصائبِ بسیاری روبهرو بوده است.
کارگردان و تهیهکننده مستندِ «ستاره دنبالهدار» که درگذشته در حرفه مهندسی شیمی در آلمان فعالیت داشته، فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا و تجسمی شهر هامبورگ است و موضوع پایاننامه تحصیلی خود را نیز به سینمای سهراب شهید ثالث اختصاص داده و در زمان حیات شهید ثالث به نگارش درآورده است.
وی پس از سالها تحقیق و پژوهش در باب زندگی و سینمای شهیدثالث، سرانجام پس از گذشت یک سال و نیم فیلمبرداری مستمر و گفتوگو با شخصیتهای برجسته سینمای آلمان از جمله «ورنر هرتسوگ» کارگردان و حامی سهراب شهید ثالث و همچنین همکاران و عواملی که طی سالیان با شهید ثالث همکاری داشتهاند را به پایان رسانده و این روزها مراحل نهایی این مستند سینمایی را سپری میکند.
به گفته محمود بهرازنیا علاوه بر حضور بازیگران اصلی فیلم «اتوپیا»، «در غربت»، «نظم» و… دستیاران، صدابرداران، فیلمبرداران و هنرمندانی که در خارج از ایران با او همکاری داشتهاند، ماشا شهید ثالث تنها فرزند سهراب شهیدثالث نیز در این مستند حضور دارد.
همچنین چند تن از چهرههای شاخص منتقد، فرهنگی و هنری سینمای آلمان که در معرفی شهیدثالث به جهان سینما نقش بسزایی داشتهاند، در این مستند از تجربیات، همکاری و دوستی خود با شهید ثالث صحبت میکنند.
به گفته محمود بهرازنیا، مستند «ستاره دنباله دار» برای نخستین بار تصاویر هرگز دیده نشدهای از اثر تازه یافته سهراب شهیدثالث را نیز تقدیم دوستداران این هنرمند استثنایی و بنیانگذار سینمای نوین ایران خواهد کرد.
این فیلمساز و بازیگرِ ایرانی مقیم آلمان پانزده سال پیش هم برای نخستین بار در ایران بزرگداشت و نمایش فیلمها و عکسهای سهراب شهیدثالث را با همراهی و حمایت اعضای «انجمن سینماگران آزاد ایران» در خانه هنرمندان ایران برگزار کرده است.
لس آنجلس آس خود را روکرد:
چهار ستاره در یک شب
یاسمین لوی خواننده سرشناس اسرائیلی که با تلفیق مدرن آهنگهای فلامنکو(اسپانیایی)، فارسی(ایرانی) و ویژگیهای زبان عبری به تالیف جدیدی از موسیقی تلفیقی دست پیدا کردهاست، به دعوت موسسه Butterfly Buzz و با مدیریت بیتا میلانیان در لسآنجلس روی صحنه خواهد رفت.
در کنسرت با شکوه خانم لوی سه ستاره سرشناس موسیقی و هنر ایران، فرامرز اصلانی، حامد نیکپی و شاهرخ مشکین قلم به عنوان هنرمندان مهمانان این شب باشکوه روی استیج سالن نمایش هتل آس (The Theatre at Ace Hotel) خواهند رفت تا یک شب ایرانی تمام عیار را از کنسرت خواننده محبوب و سرشناس اسرائیلی باز آفرینی کنند.
شایان ذکر است فرامرز اصلانی از پیشگامان تلفیق شعر فارسی با موسیقی فلامینکو و از پیشگامان اجرای ترانه با تکنوازی گیتار در موسیقی پاپ ایرانی است که امروزه به عنوان یکی از برجستهترین سمبلهای موسیقی در بین جوانان ایران، هواداران بیشماری دارد. حامد نیک پی نیز در سالهای اخیر با تمرکز بر تلفیق موسیقیهای سنتی مشرق زمین و دادههای مدرن موسیقی غربی به موفقیت چشمگیری در بین علاقمندان به موسیقی ایرانی دست یافته است. همین وجه اشتراک در زمینه موسیقیهای تلفیقی، این سه خواننده نامدار و موفق را در شامگاه چهارشنبه 15 نوامبر 2017 در استیج مجللAce Hotel در حالی روی صحنهای پرشکوه حاضر خواهد کرد که دیگر هنرمند سرشناس ایرانی تبار، شاهرخ مشکین قلم نیز در این مراسم با اجرای رقصهای منبعث از موسیقیهای تلفیقی، کهن ترین قصه انسان، یعنی زندگی در صلح و فرای همه مرزها را با حرکات دلنشین و پر ایهام خود به تصویر خواهد کشید.
برای کسب اطلاعات بیشتر از این کنسرت و خرید بلیط به آدرس زیر در اینترنت سر بزنید:
www.bflybuzz.com/YasminLevy
888-779-8489
اجرای دوباره Besame Mucho
با صدای دلنشین فربد
فربد خواننده و آهنگساز توانا پس از سالها زندگی در فرانسه و اجرای مکرر این آهنگ زیبا و خاطره ساز و به ویژه احساس پرشور و تشویق های بیشماری که در آخرین کنسرت خود در لس آنجلس داشت بر این شد که این آهنگ را با ارکستری کامل و البته اکوستیک ضبط کند و برای بازسازی این اثر با حامد پورساعی یکی از بهترین تنظیم کنندگان و نوازندگان گیتار همکاری کرد وهمچنین برای تهیه ویدئوی آن از نیما جوادی کارگردانی با سلیقه و پرتوان دعوت به ساخت این ویدئو کرد.
با امید اینکه دوستداران فربد و تمامی هم میهنان گرامی با شنیدن این اثر خاطرات زیبایشان زنده شود.