1718-57

شاه حرکات فیروزه را درصحنه هنری تلقی کرد

1718-58

یکی از موزیسین ها درخاطرات خود نوشته: ما قبل از انقلاب هرچندگاه یکباربرای اجرای برنامه به دربار میرفتیم و دربرابرشاه و شهبانو برنامه اجرا می کردیم. و شاه بخصوص روی اجرای خوانندگان کنجکاو بود، یکباراز سوسن پرسید تو زمان خواندن روی میکرفن، با انگشتان ات، انگار می نوازی؟! آیا ساز هم بلدی؟ سوسن گفت این یک عادت است، اگر من این کار را نکنم، ترانه ها از یادم میرود و ریتم آهنگ را گم می کنم.
یکبارهم که با آغاسی به دربار رفته بودیم، آغاسی وسط اجرای آهنگ آمنه، دو تا دستمال بدست شاه و شهبانو داد اطرافیان جلو پریدند تا جلوی این کار را بگیرند، ولی شهبانو مانع شد و گفت این شیوه خواندن آغاسی است ما او را با همین شیوه دوست داریم، من اگر لازم باشد دستمال را تکان میدهم.
یکی از موارد جالب دیگر، اجرای برنامه توسط فیروزه، دربرابردرباریان بود که فیروزه با حرکات چشم و ابروو لب، بسیاربقولی سکسی عمل میکرد و همین حرکات را هم دربرابرشاه و مهمانان زنده انجام داد. یک شب درنیمه های برنامه یکی از مامورین درگوش فیروزه گفت با این شیوه ادامه نده، به شاه برمی خورد. ولی درهمان حال شاه به آن مامورگفت فیروزه را بحال خود بگذارید و فیروزه تا آخر شب، هرچه هنردراین زمینه داشت بکارگرفت و کلی نظرمهمانان، خنده شاه را برانگیخت چرا که شاه معتقد بود حرکات فیروزه درقالب خودش هنری است.

دوست قدیمی نوری کسرایی:
نوری را 35سال پیش از فرودگاه بازگرداندند

1718-59

سیمین یکی ازدوستان قدیمی نوری کسرائی ستاره 67ساله که درانزوای کامل از دنیا رفت می گوید شاید خیلی ها ندانند که نوری حدود 35سال پیش همه زندگی خود را فروخت و همه را مبدل به چند تاانگشتر و گردن بند الماس و طلا کرد وراهی خارج شد.
درفرودگاه یکی ازمامورین نسبت به پاشنه بلند کفش هایش، دچارشک شد، بلافاصله او را به گوشه ای بردند و پاشنه ها را شکافتند و درون آن الماسها را پیدا کردند به همین خاطرنه تنها نوری سفرش لغو شد بلکه بدلیل قاچاق جواهر روانه زندان شد و بعد هم سرمایه اش برباد رفت.
نوری بعد از آزادی از زندان، اصلا حال عادی نداشت، شبها کابوس می دید، خود را دریک اتاق نیمه تاریک حبس کرد، دو سه سال بعد یکی دو نفرخواستار ازدواج با او شدند ولی اصلا روحیه خوبی نداشت، فقط با دو سه تا از دوستان نزدیک خود ازجمله خود من ارتباط داشت مدتی بعنوان پرستار یک زن ومرد پیردرخانه ای دراطراف تهران کار می کرد ووقتی دختران بزرگ آن زن ومرد فهمیدند او قبلا ستاره سکسی سینما بوده اخراج اش کردند، نوری باز هم تاب آورد. من فقط خبرداشتم هرچندگاه یکبار بعنوان پرستارسالمندان خدمت می کند، تا بکلی غیبش زد وآن روزغم انگیزفهمیدم درتنهایی مطلق و بیکسی چند دوره با زندگی وداع گفته و کسی ازاو خبرهم نداشته است.

پوری بنایی و شاهرخ نادری، ناجی هنرمندان قدیمی

درطی 40سال گذشته، دو هنرمند به فریاد هنرمندان قدیمی رسیده اند، آنها را از انزوا و تنهایی درآورده اند وامکانات زندگی دراختیارشان گذاشته اند.

1718-66

شاهرخ نادری تهیه کننده رادیویی، از 40سال پیش با گردهم آوردن هنرمندان، به آنها روحیه بخشید اقلا هفته ای یکی دو بار آنها را در باغ و منزل با صفایی دعوت می کرد که آنها امکان زنده کردن خاطرات گذشته خود را پیدا می کردند، نادری حتی شیرینی فروشی خود را فروخت تا به یاری رساندن خیلی ازچهره های قدیمی و پا به سن گذاشته باشد.
درطی سالها بمرورآن چهره های قدیمی، یکی یکی رفتند، ولی نادری دست نکشید، همچنان راه خود را ادامه داد تا بقولی دیگربجز دو سه نفر، چهره معروف قدیمی برجای نمانده بودو تصویری از سالهای دور رادیو که تقریبا بجز یک نفرهمه رفتند، خبرمیدهد که نادری چه خدمتی به آنها کرد.

1718-65

درجمع زنان هنرمند، پوری بنایی همین نقش را ایفا کرد، پوری درطی 3دهه اخیر به سراغ ستارگان قدیمی و فراموش شده رفت، خیلی ها را درخانه سالمندان، در نقاهت خانه ها، در مراکز نگهداری از افراد مسن جای و مرتب به آنها سر زد. حتی با آنها به سفرهای کوتاه رفت فامیل و فرزندان شان را به بالین شان آورد، بنا به خواسته آنها ترتیب دیدار با دوستان قدیمی شان را داد و همزمان در دو سه بنیاد خیریه به فعالیت پرداخت و بجرات پوری یکی از مهره های اصلی دوام زندگی خیلی از هنرمندان قدیمی بوده و هست درحالیکه شاهرخ نادری از ایران کوچ کرده، پوری همچنان فعال است و خستگی نمی شناسد.

1670-66

اینروزها کوتاه قامت ترین بازیگرسینما چه می کند؟

اسدالله یکتا کوتاه قامت ترین بازیگرقدیمی سینمای ایران، هفته قبل وارد73سالگی شد درحالیکه 93 فیلم درکارنامه قبل از انقلاب خوددارد ولی خوشبختانه با وجود محدودیت ها و ممنوعیت ها، درسال 1385 ازسوی منتقدان یک تقدیرنامه و درسال 1389 نیز یک تندیس سپاس دیگراز سوی داود رشیدی بدست آورد.

1718-62

یکتا که هنوزکار میکند، گاه سیگار هم می فروشد، خرج خانواده را بدست می آورد، می گوید درطی سالها من کمک مالی هیچکس حتی فردین را نپذیرفتم ولی همیشه احترام او را دارم من از 99درصد از مسئولان ایران گله دارم، براستی آنها فراموش کرده اند اسدالله یکتایی وجود دارد؟ اخیرا یک کافه کوچک در لابی هتل آپادانا با پسرانم احمد، امیرو محمد دایرکردیم، جالب اینکه همه فرزندان اسدالله، بلند قامت هستند و اسدالله بعد از 41 سال هنوزعاشقانه همسرش را دوست دارد وهر روز برایش هدیه ای می برد.

1718-63

1718-64