1402-46

1402-42

برسر خاکسپاری ریچارد فرای ایرانشناس معروف امریکایی و استاد سابق دانشگاه هاروارد در ایران، میان دو سه جبهه درگیری بوجود آمده است. چراکه عده ای با دفن ریچارد فرای در شیراز موافق هستند و آنرا افتخاری برای ایرانی می دانند و گروهی نیز متعصبانه با این اقدام مخالفت می کنند وهمین سبب شده هنوز در مورد انتقال فرای به ایران تردید بوجود آید. ریچارد فرای که درهفته اول فروردین در سن 94 سالگی در بوستن درگذشت، بینانگذار مرکز مطالعات خاورمیانه و صاحب کرسی ایران شناس دانشگاه هاروارد بود و همیشه به دیدار با علی اکبر دهخدا افتخار می کرد و می گفت من یک ایران دوست واقعی هستم. فرای بارها قبل و بعد از انقلاب به ایران سفر کرد و کتاب هایی چون دوران طلایی ایران، تاریخ ایران باستان، ایران بزرگ، ادیسه قرن بیستم را نگاشته است.

1402-40

مهدی ذکایی
محمد سعید حبشی ، قبل از آنکه، نویسنده باشد، یک روزنامه نگار است وهمین قصه های او را رنگ واقعیت می بخشد، قصه هایی که با انسانیت و عشق و عاطفه آمیخته است، سفر و بروایتی کوچ، از حبشی یک نویسنده با دیدگاه های متفاوت ساخته، گستره نگاهش به ایران سالهای دور محدود نمی شود، او با کوچ خود، با فرهنگ ها و سنت ها و مردم سرزمین های مختلف آمیخته و چون بسیاری از نویسندگان توانای غیر امریکایی ، خود را در این فرهنگ ها و سنت ها رها ساخته است، و هرگاه از دل آنها سر به بیرون می کشد، پر از اندوخته های فکری رنگارنگ است. حبشی چه آن زمان که خواننده قصه هایش را با خود به شیراز تا سواحل جنوب  می برد تا  آنها را به عمق تاریخی و اجتماعی سرزمین خود آشنا سازد، و چه آن زمان که سوار برقطار سرنوشت، شهرهای خاور دور، اروپا و امریکا را پشت سر می گذارد داستان هایش را با حوادث روز می آمیزد و در همه این لحظه ها، حبشی می کوشد خواننده کتاب خود را در رویدادهایی شریک کند، که بروایتی هر کدام از ذهن خلاق او نشئت می گیرد و هربار که قصه ای را بازگو می کند، از بار سنگین سفر سی چند ساله اش می کاهد.
حبشی قهرمانان قصه های خود را انگار از میان آدمهای اطراف مان برگزیده است، چون بسیاری از آنها را روزها هنگام گذر از خیابان و فروشگاه و حتی در محله خود می بینیم، که چشم هائی پر از تنهایی، و لبخندی پر از اندوه هجرت ناخواسته بر لب دارند، و گاه آنقدر کنجکاو می شویم که می خواهیم صدایشان بزنیم، به همان نام و نشانی که حبشی در قصه هایش آورده است. آمیختگی مردمان مختلف از سرزمین های مختلف، به قصه های حبشی حالت رنگین کمان می دهد و خواننده با حبشی از تهران التهاب زده از سرزمین های داغ خاوردور و سرزمین های خاکستری اروپا می گذرد و خود را به سرزمین آفتابی جنوب کالیفرنیا می رساند و عجبا که برتن هیچکس هم خستگی نمی نشیند، چون حبشی با قلم شیرین خود، چنان موجی از عشق، عاطفه و انسانیت به لحظات کتاب خود می پاشد، که گاه لحظات پرشور قصه ها، چون صحنه های یک فیلم سینمایی برقلب و روح خواننده می نشیند، چرا که حبشی نه تنها نویسنده، ژورنالیست، بلکه یک فیلمساز با احساس است.
حبشی نویسنده ای است که ادعا ندارد، ولی می تواند ادعا داشته باشد.

1402-41

کنسرت پرشور و موفق احمدرضا نبی زاده موزیسین و خواننده برجسته، شنبه 12 اپریل در سابان تیاتر لس آنجلس برگزار شد.
سالها بود دوستداران نبی زاده انتظار کنسرت تازه و آهنگ های جدیدش را می کشیدند که این بار در جایگاه بزرگان موسیقی، در سابان تیاتر، با او همصدا شدند.
نبی زاده با ارکستر 28 نفره روی صحنه، همه آهنگهای خاطره انگیز خود را با زیبایی اجراکرد ضمن اینکه چندآهنگ فولکلوریک بختیاری و یک اثر تازه ساخته آندرانیک آهنگساز نامدار با ترانه گلچین گیلانی بنام «کودک بمان» اجرا کرد که شوری در سالن برپا ساخت.
حاضرین در سالن باشکوه سابان بجرات همه اهل شعر و موسیقی بودند، با همه وجود به صحنه، به آهنگها و اجرای زیبای احمد رضا نبی زاده چشم دوخته بودند.

1402-43

دکتر رضا فدایی- سن دیه گو

با خبر شدیم آقای دکتر فریدون هژبری استاد و معاون پیشین دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر) سابق کتابی را به رشته تحریر در آورده که بسیار قابل توجه و واقعا خواندنی است.دکتر هژبری سالها در دوران پیش از دگرگونی در ایران خدمات ارزنده ای نثار آن سرزمین و یا سرزمین اجدادی خودکرده و آنچه که در توانایی داشت جهت آینده بهتر آن سرزمین بکار برده.
کتاب «برآب و آتش» خاطرات ارزنده و پستی وبلندی های زندگی او را و اتفاقات خوب و بد آن روزگاران را برای خواننده به رشته تحریر در آورده است. دکتر هژبری از سرگذشت خود و فامیل تا اتفاقات تاریخی را در این کتاب گنجانده است، دکتر فریدون هژبری ها سازندگان آن سرزمین یعنی ایران عزیز بودند و هزاران شاگرد و یا دانشجو زیرنظرشان تحصیلات خود را بپایان رسانده وهم اکنون در ایران و یا در سرتاسر دنیا چه در صنعت و یا در آکادمی جزء بهترین ها میباشند.
دکتر هژبری در دوران تدریس در دانشگاه آریامهر یکی از برجسته ترین استادان این دانشگاه در رشته شیمی بود وهمین شایستگی بود که خیلی زود به سمت معاون این دانشگاه برگزیده شد و دراین راه هم خدمات ارزنده نثار دانشگاه و دانشجویان خود نمود.
او هم اکنون در شهر سن دیه گو زندگی می کند و آرزوی روزهای پراز سلامتی برای او و خانواده محترمش داریم.

1402-44

روز دهم آوریل به دعوت باشگاه «روتاری گلندل» همکارمان در مجله جوانان دکتر رابرت بامبان از اعضاء ارشد پژوهشکده «پگاسوس» در مورد «سقوط اتحاد جماهیر شوروی که هیچوقت صورت نگرفت» سخنرانی داشتند، در این سخنرانی روند و روش عملکرد سیاسی سازمان های اطلاعاتی شوروی سابق وزایش دوباره آنها را در فدراسیون روسیه امروز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و سخنران چرخش نماند و نقش اندیشه هایی که زمینه ساز زیرساختار فدراسیون روسیه امروز را در «ژئوپولتیک» نوین جهان ارائه می دهند و زمان بندی تاریخی آن را بیان داشت.

1402-45

او یکی از نوادر دندانپزشکانی است که من طی سالهای طولانی عمرم چه در ایران و چه در اینجا به آنها مراجعه کرده و یا حشر و نشر داشته ام گفتم ازنوادر دندانپزشکان، حال آنکه رساتر و گویاتر این است که بنویسم یکی از نوادر ایرانی هایی است  با قلب ایرانی که من در طول عمرم دیده ام و یا درست تر این است که با قاطعیت بگویم  که او یکی از انسان هایی است که واجد شخصیت و اصالت و ارزش های اخلاقی و عاطفی است.
از دکتر حمیدرضا شاه محمدی (معروف به دکتر رضا) سخن میگویم که بر بساط کم وسعت معرفت در روزگار ما احترام برانگیز است.او زندگی مشترکش را با سارا در شب عشاق (والنتاین) در کاباره تهران در ضیافتی کوچک اما گرم و خاطره انگیز اعلام کرد وهمین انگیزه ای شده است تا ضمن تبریکی صمیمانه به این دو نازنین این مختصر را هم در مجله جوانان بنویسیم که ادای دین کرده باشیم به دکتر رضا که «سیرت وفطرت سرشته به فضیلت، نجابت و درست رفتاری او» از یک سو و خبرگی و تخصص یگانه و خلق و خوی نیک او نه فقط جمعیت را از هر قوم و ملیتی در روزهای هفته به کلینیک های او می کشاند که هر بار که مخلص به مطب او رفته است دو سه تنی از دوستان را هم آنجا دیده ام که درواقع هم برای دیدار یک دوست شریف و آزاده در مطب بوده اند و هم برای مداوای دندان هاشان ودرواقع مطب دکتر شده است پاتوق دوستان.

فرهنگ فرهی