كرن فرشته نجات من بود قصه: ارژنگ .م- لوس آنجلس تنظيم از: مزدا آن روزها كه من تهران را ترك گفتم، حتي سيگار هم نميكشيدم، چون به چشم مرگ غمانگيز دو تن از عزيزترين دوستانم را براثر اعتياد ديدم. … Read more about كرن فرشته نجات من بود
شهرت و دخترها، بيژن را عوض كرد
شهرت و دخترها، بيژن را عوض كرد قصه: مليحه.م- آلمان تنطيم از:مزدا من و بيژن فاميل بوديم، در رفت وآمدهاي خانوادگي، از همان كودكي بهم نزديك شده بـوديم، بهم علائقي داشتيم، تا روزي كه خانواده من تصميم … Read more about شهرت و دخترها، بيژن را عوض كرد