javananMix1298-09

گفتگو با اصغر فرهادي، برنده جايزه اسكار و عضوي از خانواده بنياد كودك

اصغر فرهادي بعنوان يكي از 100‌ شخصيت شاخص بين المللي در سال 1012‌ از سوي مجله تايم معرفي شد

javananMix1298-10

ش

ما چگونه با بنياد كودك آشنا شديد؟ و چرا در ميان اين همه موسسه خيريه بنياد كودك را انتخاب كرديد؟
حدود 4 سال پيش بود كه از همسرم درمورد بنياد كودك شنيدم. آشنايي او هم با بنياد از طريق يكي از دوستان خانوادگي مان بود كه خود ايشان هم يكي از كفيلا‌ن هستند و هم همكاري مستمري با بنياد كودك دارند. آشنايي ما خيلي انتخابي نبود، وقتي درمورد فعاليتها و اهدافي كه بنياد دارد شنيديم احساس كرديم كه كاري ريشه اي و عميق است. اينكه كاري بكنند كه هيچ دانش آموزي به دليل محروميت از تحصيل بازنماند، اين يك كار زيرساختي و بنيادي است و من از اين هدف و حركت خوشم آمد. نكته ديگري كه باعث شد تا اين ارتباط مستمر باشد و تا الا‌ن ادامه پيدا كند اين است كه همه چيز در بنياد كودك شفاف است، يعني شما در كوتاه‌ترين زمان ميتوانيد كل فرآيند مالي بنياد را ببينيد كه چگونه است. همه اطلا‌عات به معرض ديدjavananMix1298-11 عموم گذاشته شده و دسترسي به اين اطلا‌عات كار سختي نيست. و مسئله اي كه شايد در بسياري از موسسات خيريه ديده نميشود اين است كه در بنياد كودك ارتباطها يك طرفه نيست. اينكه صرفا به فردي كمكي كنيد و همه چيز تمام شود، درحالي كه اينجا يك ارتباط عاطفي هم شكل ميگيرد. ممكن است كه فرد نيازمند به پول شما نياز داشته باشد، در عوض شما ارتباط عاطفي را شروع ميكنيد كه ممكن است شما به آن احتياج داشته باشيد. يعني اين ارتباطها كاملا‌ دو طرفه هستند. اين دو ويژگي در بنياد كودك بسيار ممتاز است كه وقتي من با اينجا مرتبط شدم اين ويژگيها را دوست داشتم. و هرجا هم صحبتي بود، هميشه از اين دو موضوع گفته ام.
•همانطور كه ميدانيد بنياد كودك اين امكان را فراهم كرده تا همه كفيلا‌ن، كودكان تحت حمايت خود را ببينند، آيا شما هم مددجوي خود را ديده ايد؟
من كفيل دو دختر هستم كه در يكي از محله هاي جنوب تهران زندگي ميكنند. بيشتر، همسرم در ارتباط با بچه هاست و به آنها سر ميزند. گاهي اوقات براي من نامه مينويسند كه بسيار برايم با ارزش است و يك ارتباط قشنگ عاطفي اما دورادوري وجود دارد.
فكر ميكنيد اينكه يك چهره شناخته شده به عنوان كفيل بچه ها باشد، چه اثري بر ارتباط بين آنها ميگذارد؟
در بنياد كودك آنقدر كفيلا‌ن خوب وجود دارند؛ هم به لحاظ تعداد مددجو و هم از نظر حجم فعاليتها، كه من گاهي احساس خجالت ميكنم. كساني اينجا هستند كه تمام شبانه روزشان را براي اين كار ميگذارند. ولي حضور كساني كه كمي شناخته شده‌تر هستند، اعتماد و اطمينان خاطري به ساير مردم ميدهد و باعث ميشود كفيلا‌ن بيشتري به چنين بنيادهايي جذب شوند. شايد كاركرد چهرهاي كه نسبت به بقيه شناخته شده تر است در اين زمينه باشد. و جز من هستند چهره هاي شناخته شده چه در عرصه هنر و چه عرصه هاي ديگر كه در جشن ساليانه بنياد شركت ميكنند. و از آنجايي كه قرار نيست هيچ تكلف و تفاخري در اين كار باشد، بسياري از چهره ها هم نميخواهند خيلي ديده شوند.
• آيا تا به حال مددجوي شما خواسته اي داشته كه نتوانسته باشيد انجام دهيد؟
 هيچ چيز، هيچ چيز. به دليل اتفاقي كه نميدانم از كجا سرچشمه ميگيرد و من در ارتباطم با اين بچه ها متوجه آن شدم. در نامه هايي كه مينويسند هميشه يك مناعت طبع و غروري دارند كه خيلي دوست داشتني است. شيوه بنياد از همان زمان آشنايي من اين بوده كه هيچگاه فقير پروري نميكند. من بعيد ميدانم كه بچه ها حتي اگر نيازي هم داشته باشند مستقيما طلب كنند. آنها بيشتر از اينكه چيزي را طلب كنند، تشكر ميكنند. اشكال بعضي موسسات ديگر اين است كه فقير پروري ميكنند، يعني فرد فقير با نيازش ارتزاق ميكند. و اين اتفاق خوبي نيست، چون آن فرد براي اينكه به زندگي خود ادامه دهد هميشه خودش را در آن طبقه فقير نگه ميدارد. اما اينجا اين طور نيست و بعد از مدتي همين مددجوها خودشان كفيل ميشوند. يعني پيشرفت ميكنند و روي پاي خود ميايستند و جا عوض ميكنند.
•ترجيح ميدهيد كمك هايتان به چه شكلي باشد؟
 زماني كه شما به فردي كمك ميكنيد در درجه اول اين نياز روحي رواني شماست به اين كمك كردن. در جامعه شهري پيچيده امروز كه درگير جزئيات بي ارزش زندگي شده ايم به نفسهايي نياز داريم براي دور شدن از اينها. و نياز به اين نفسهاست كه ما را به سمت كمك كردن به ديگران ميكشاند. اولين اهميت كمك كردن براي اين است كه خودم به كمك كردن نيازمندم و نكته بعدي كه اهميت دارد اين است كه كمك من آن فرد را نيازمندتر مي‌كند يا نيازش را برطرف ميكند. گاهي كمك كردن باعث مي‌شود تا آن فرد را به نيازمند بودن عادت بدهيد.
• آيا باور داريد كه سرپرستي اين كودك در زندگي شما تاثيري داشته يا خير؟
 آدم خرافاتي نيستم و هميشه سعي كرده ام تا واقع بين باشم ولي فقط اين را بگويم كه در اين چند سال جاهايي به طرز باور نكردني گره هايي كه در كارم ايجاد شده بود به شكل معجزه آسايي حل شدند.
•با توجه به هدف اصلي بنياد كه كمك كردن به بچه هاي نيازمند مشغول به تحصيل است، اين هدف را تا چه‌اندازه در ريشه كني فقر و اصلا‌ح جامعه موثر ميدانيد؟
به نظرم كار بنياد كودك در مقايسه با بسياري ديگر از موسسات خيريه ريشه اي تر و بنياديتر است. وقتي كودكي به دليل محروميت، از تحصيل بازنماند و بعدها تبديل به يك بزهكار و آسيب رسان اجتماعي نشود، در واقع از شكل گرفتن بحران و دردي در آينده پيشگيري ميشود. شايد اين بچه‌ها همين طور هم بتوانند زندگيشان را ادامه دهند اما بنياد اين فكر را كرده است كه 30 سال بعد كه زندگي اين بچه ها پيچيده تر شد و هزينه هاي زندگيشان بالا‌تر رفت، از الا‌ن كاري ميكند كه بعدها بتوانند زندگيشان را بچرخانند. در واقع فرق اينجا با بسياري موسسات ديگر اين است كه ماهي نميدهد، ماهيگيري ياد ميدهد.
• به نظر شمادر شرايط كنوني موسسات غيردولتي يا NGO ها چقدر ميتوانند در زندگي كودكان نيازمند و آينده سرزمينشان موثر باشند؟
 وجود محدوديتهايي كه اين روزها در جامعه ديده ميشود باعث شده تا رغبت مردم به NGO ها بيشتر شود. و مردم براي كمكهاي خود رو به NGO ها بياورند. و چون از هر رنگ و بوي سياسي به دور هستند. اتفاقا در اين شرايط تاثيرشان بيشتر از هر زمان ديگري است.
• فكر ميكنيد كه بنياد كودك به عنوان يك موسسه خيريه مردم نهاد بهتر است چه خدمات ديگري داشته باشند؟
 من فكر ميكنم از لحاظ ساختاري بنياد كودك اين توانايي را دارد تا مددجويان بيشتري را تحت كفالت خود درآورد. بايد شرايطي فراهم شود كه تعداد كفيلا‌ن بيشتر شود تا تمام كودكاني را كه نياز به حمايت دارند تحت پوشش خود درآورد.