حجازی و نامهربانیها…!
23 آذر ماه تولد ناصرخان حجازی است .او را باید یکی از با شخصیت ترین و محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران دانست .بخصوص برای نسل بعد از انقلاب که به دنبال الگو درستی می گشت .فوتبال ما مثل دیگر زمینه ها همیشه بیشتر با نامهای تو خالی و شخصیت های خیالی همراه بوده وکمتر آدمهای شایسته و محترم به مردم معرفی شده اند .حجازی همیشه شماره یک تیم ملی فوتبال ایران را برای نگهبانی از دروازه بر تن داشت که در زندگانی نیز نشان داد به درستی < یکی > است که در فوتبال ما دومی نداشته است.
وقتی به فوتبال امروز نگاه می کنیم ، این داستان همیشگی بیش از پیش به چشم می آید و حالا نیز چهره های ارزشمند و سزاوار هیچ نقشی در جامعه ندارند و گوشه نشینی را به درستی بر حضور در بساط فاسد و آلوده برگزیده اند . ناصر حجازی سمبل همه آنهاست.
می خواستم در سال روز تولد ناصر حجازی از بی مهری هایی که به او شد ، بنویسم . اینکه چطور در طول سالهای بعد از انقلاب او هیچوقت به حق و حقوق خود نرسید …! اما او خودش در مصاحبه ای خیلی خلاصه و مفید به آنها اشاره کرده :
من در زندگي مجبور شدم از خيلي فرصتها بگذرم. خيلي راحت در شرايط سني ايدهآل از تيم ملي كنار رفتم. به خاطر بعضي مسائل نتوانستم لژيونر بشوم و قيد حضور در منچستر و تيمهاي اروپايي را زدم. با اين كه به قول شما جزو ستارهها، اسطورهها و مربيهاي اين فوتبال بودم، هميشه مرا پشت خط نگه داشتند و فرصتي به من ندادند. شايد هركس ديگري جاي من بود، به خاطر اين كملطفيها حرفهاي ديگري ميزد، ولي من چنين رفتاري نميكنم؛ چون در تمام اين مدت مردم را داشتم و هميشه سرم را بالا گرفتم…!
من آن گلبرگ مغرورم كه از بيآبي ميميرم…..
بزرگترین افسوس ناصر حجازی ، سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران !
در عین حال بزرگترین افسوس حجازی رد صلاحیت در انتخابات نبود. او ورزشی بود و دوست داشت در این حوزه به آمالش برسد. حجازی علاقه داشت مربی تیم ملی شود که نشد. همسرش در این باره می گوید :
بله، آرزوی ناصر سرمربیگری تیم ملی بود که هرگز به آن نرسید !
اما چون عزت نفس داشت میتوانست با این ناکامیها مبارزه کند. حجازی صبور بود اما برای من همیشه سوال بود که چرا ناصر را در تیم استقلال آنقدر تحت فشار گذاشتند تا دق کند و بمیرد!؟
هیچ کدام از فامیل ناصر سرطان نداشتند. این سرطان به خاطر استرس و فشارهای عصبی بر او وارد شد. یادم هست مسوولان فوتبال دائم به او اخطار میدادند اگر بازی ششم را ببازی بیرون هستی و اگر مساوی کنی اخراج میشوی. به غیر از ناصر مربی نمیبینم آنقدر تحت فشار باشد!
موضوع دیگر با احترام زیادی که برای آقای کروش قائلم میخواهم از مسئولان سوال کنم، چه فرقی بین آقای کروش و ناصر حجازی است؟
چرا باید کروش میلیون میلیون دلار بگیرد اما حقوق بازنشستگی ناصر حجازی 300 هزار تومان باشد؟!
این چه انصافی است؟ آقای کروش چه ستارهای تحویل جامعه فوتبال دادند و برای فوتبال ما چه کردند؟ آیا 30 سال پیش بهتر از حالا بازی نمیکردیم؟ آیا درست است که همایون بهزادی که ملقب به همایون سر طلایی ایران بود ماهی 150 هزار تومان حقوق بگیرد؟ مسوولان فدراسیون فوتبال روی چه حسابی این حقوق را میدهند؟ خدا را شکر ما محتاج نیستیم و این حقوق که برای ناصر میدهند من 200 هزار تومانش را به خانوادهای میدهم و با 100 تومان دیگر پوستر ناصر را چاپ میکنم !…….. روانش شاد و یادش پاینده
***