javananMix1299-33

ايلوش هم رفت،  رفت و به جاويد مردان گذشته پيوست
ايلوش بازيگر بي بديل نقش پهلوانان اسطوره اي وحماسي جهان درگذشت

javananMix1299-34

قسمت دوم
درخشش ايلوش در فيلم ولكان پسر زهره سبب گرديد كه در سال 1961 ‌ از سوي جشنواره بين المللي كين ژانو ترمينه بهترين هنرپيشه مرد سالjavananMix1299-35 شناخته شود و جايزه بال زرين را از آن خود گرداند.
در سال 1963‌ به پيشنهاد كمپاني معروف متروگلدين ماير(اين كمپاني معظم بودكه ايلوش را در امريكا به نام ريچاردلويد به شهرت رساند) در فيلم سامسون و دليله در نقش سامسون ظاهر شد.
ايلوش، اين بازيگر نقش پهلوانان افسانه اي،  در همه سالهايي كه در ايتاليا  به بازيگري مشغول بود هرگز از پرورش اندام خود غافل نبود،  به طوري كه در پائيز سال 1963‌ در مسابقه اي بنام هركولهاي جهان كه بخش مقدماتي آن در رم و بخش نهايي اش در لندن انجام شد،  شركت جست،  با وجود رقيبان ناموري چون ستيوريوز امريكايي و رج پارك انگليسي كه عنوان آقاي جهان را يدك مي‌كشيدند و همچنين  جو رابينسون  قهرمان خوش پيكر جودوي جهان،  او در پرورش اندام و نيز در قدرت بدني گوي سبقت را از همگان ربود و  مقام اول را از آن خودكرد. نكته اي در اينجا نياز به يادآوريست  و آن اينكه:  كمر باريك و موزون اروپايي پسند ايلوش،  امتياز بارزي بودكه پيكر اورا از سايرين متمايز ميساخت.اين آخرين مسابقه پرورش اندامي‌ بودكه او در آن شركت داشت. پس از بازگشت سرفرازانه به ايتاليا، در فيلم مشترك ايتاليا و اسپانيا به نام 100‌ سوار و يك ماجراجو ظاهر شد. اين تنها فيلمي بود كه نقش هنرپيشه اول را نداشت،  چون 10‌ بازيگر  معروف جهان نيز هر يك با ايفاي نقشي درآن شركت داشتند. فيلم واگابوند نيز از سري فيلمهاي مشترك آن دو كشور است كه در آن شركت داشت. در سال 1964‌ نقش ماسيس را در فيلم برادران شكست ناپذير ماسيس بازي كرد. در سال 1965‌ در بخش ايتاليايي يك فيلم بنام ا~ي سپاي كه سريال تلويزيوني بود به طور افتخاري شركت نمود و در پي آن در فيلمهاي جنگ كثيفjavananMix1299-36 الجزاير و هركول به بازيگري پرداخت.
پس از آن از طرف پارس فيلم به ايران دعوت شد تا در نقش حسين كرد شبستري ظاهر شود. در بازگشت به ايتاليا در فيلم وسترني به نام هفت تير كشي از شمال شركت كرد. پس از آن در پي دعوتي كه از وي به آلمان شده بود در فيلم جويندگان گنج به بازي پرداخت. اينبار با دريافت پيشنهادي از لبنان براي بازي در فيلم خطاكاران به آنجا  رفت ولي با آغاز جنگ 6‌ روزه اعراب و اسرائيل راهي تهران شد و طي  سالهاي 1967‌ – 1968‌- 1969‌ فيلمهاي كشتي نوح،  از جان گذشتگان، پهلوان پهلوانان،  غول بياباني و آخرين نبرد را بازي كرد كه در صحنه اي از آخرين نبرد به سختي سوخت. (خلاصه ماجراي آن در نوشته اي تحت عنوان:  در جمعه هاي غربت >من وايلوش و يك لوس آنجلس< به ضميمه زندگينامه زنده ياد ميباشد.)
پس از بهبود كامل به ايتاليا رفت و در آنجا به رفع اثر سوختگي ها پرداخت، سپس در فيلم مافيايي به نام: يك مرد با دو هفت تير براي شهري از مردان خبيث شركت جست از آنجا به ايران سفر كرد.اين بار فيلم احمد چكمه اي را بازي كرد وآنگاه روانه لبنان شد و فيلم خطاكاران را به پايان رساند. در بازگشت به ايران، به نقش خود در فيلمهاي جنگجويان كوچولو،  عباسه و جعفر برمكي پرداخت. در همين زمان براي شركت در فيلم پاپاي ساخته مشترك ايتاليا و امريكا به ايتاليا دعوت شد. پس از اتمام آن به همراه بيل كازبي (هنرپيشه مشهورامريكايي) در يك سريال امريكايي به نام  من جاسوسم شركت جست. او در اين فيلم نقش آلكاپن را به عهده داشت. فيلمهاي شادي، دشت خونين و شهر پرتلاطم از سري فيلم هاي ايتاليايي اوست وآخرين آنها عشرت نام دارد. نام ايلوش را در تعدادي از فيلمهايي كه در خارج از ايران بازي كرده است تغييرداده اند. دور از انتظار نيست كه بعضي از كمپاني هاي فيلمساز با در نظر گرفتن افكار عمومي‌ مردم كشور خود (شايد هم به جهات ديگر)! مصلحت نديده اند كه يك بازيگر بيگانه در نقش قهرمانان افسانه اي سرزمينشان ظاهر شود.از اين روي اين هنرپيشه بين المللي را درايتاليا  به نام رد فلاش، در امريكا ريچارد لويد و در ايران به نام خودش ايلوش مي‌شناسند.
ايلوش درتابستان 1983‌ به امريكا آمد، مدت 6‌ سال ماندگار شد. يكسال آنرا در سانفرانسيسكو و پنج سال ديگر را در لوس آنجلس گذراند.
در اين مدت خاطرات به يادماندني  بسيار از وي دارم كه ذكر بعضي از آنها به ضميمه زندگينامه اش دريچه ايست براي شناخت اين بزرگمرد بي ادعا و بي ريا.
ايلوش در پائيز سال 1989‌ ابتدا به ايتاليا  رفت و پس از چند ماه به ايران بازگشت و بعد از دو سال اجازه بازيگري به وي  داده شد. نخستين فيلمي  كه در آن ظاهر شد افعي نام داشت كه پرفروش ترين فيلم سينمايي ايران تا آن تاريخ گرديد. سپس بازيگري او در سه فيلم ديگر به نام:  ياران، تعقيب و گارد ويژه بر پرده سينماهاي ايران به نمايش در آمد.
او تاكنون در 36‌ فيلم (19‌ خارجي– 17‌ ايراني(- )اين ارقام از برشماري بازيگري او در آن فيلمهايي كه نامشان را به ياد دارد و در زندگينامه اش ذكر شده است،  به دست مي‌آيد) بازي كرده است. تعدادي از آنها راكه ماهيت هاي حماسي  دارد گهگاه دركانالهاي مختلف تلويزيونهاي امريكا واروپا به نمايش مي‌گذارد.
ايلوش با آنكه ساليان دراز عمر خود را در خارج بسر برده و هرگز در سرزمين قومي‌خود نبوده است، به كليه خصوصيات ورسوم آباء و اجدادش كه در ديزين هكياري زيسته اند واقف است. او به سبب مسافرتهاي كوتاه وبلند و جا بجا  شدنهاي مكرر ناگزير، داشتن زندگي پر فراز و نشيب و سراسر ماجرا، هرگز در پي گزيدن  شريكي براي زندگي خود نشد.
اين قهرمان محجوب  و نامور،  اين هنرپيشه بين المللي كه نزديك به نيم قرن نامش بر زبانها جاري و چهره اش براي جهانيان آشناست، از مسيري كه در زندگي پيموده است چندان خرسند به نظر نمي‌رسد، چون از رفتن به محيط ورزش سرباز ميزند و ا‌ز شركت جستن در گردهمايي ها تا مي‌تواند طفره ميرود. شايد اگر دورنماي زندگي آينده براي آدميان قابل رويت مي‌بود، او مسير ديگري را انتخاب مي‌كرد،  چون هيچگاه به آرامشي كه انتظار داشت و به حق سزاوار اوست دست نيافته است.
دردا كه آن يگانه دوستم، در شب هنگام16 آپريل به وقت ايران بستگان و ياران و دوستداران بيشمار خود را تنها گذارد و رفت، رفت و به هم مسلكان جاويد خود پيوست.