1453-61

1453-62

بدنبال هیاهویی که کنسل شدن و بهم ریختن شب بزرگداشت هایده درآنتالیای ترکیه بپا کرد، هفته قبل با هما میرافشار، شهره آغداشلو، شهرام صولتی گفتگو کردیم و نظرگاه شهره صولتی را در فیس بوک اش چاپ کردیم که سبب عکس العمل ها ونظرهای تازه ای در این موردشد، در این مدت صدها ایمیل و تلفن و فیس بوک از سوی مردم چه در داخل و چه خارج به دستمان رسید.

دیدگاه منصور
منصور1453-63 در این باره گفت من بخاطر احترام به دوستداران همیشه مهربان و مردم محترمی که از ایران و سایر نقاط آمده بودند در این شرایط حرفی نمی زنم، ولی از مجله جوانان پایگاه همیشگی وحامی بزرگ هنرمندان سپاسگزارم، که همیشه عادلانه حوادث را دنبال می کند در ضمن من به اتفاق همکارانم با یاری وکیل خود، مسئله را در ترکیه دنبال می کنم و خیلی زود حقایق را از نظر همه می گذرانیم.

دیدگاه مردم
در طی ده روز گذشته پیام های زیادی از سوی مردم داخل ایران و نقاط مختلف از طریق ایمیل، تلفن و فیس بوک دریافت داشتیم ، که خیلی ها به حمایت از هنرمندان مورد علاقه خود برخاسته و گروهی نیز می گفتند بهرحال باید اجرا می شد.
این پیام ها همچنان ادامه دارد و سعی می کنیم بعضی از آنها را از نظرتان بگذرانیم.
این هفته به سراغ پورحسنی برگزارکننده مراسم و کورش بی بیان هماهنگ کننده مراسم رفتیم.

پورحسنی
از بیش از یکسال پیش من در اندیشه چنین پروژه ای بودم، دلم میخواست از بزرگان هنر به نوعی قدردانی کنیم، برای آنها که رفته اند مراسمی بگذاریم و برایشان تندیسی تهیه کنیم و برای آنها که زنده اند، شب ویژه ای برپا داریم و به آنها بگوئیم که قدر زحمات شان و هنرشان را می دانیم.
من از همان آغاز با کورش بی بیان حرف زدم، ابتدا در اندیشه بزرگداشت خانم حمیرا بودیم، ولی چون ایشان بدلایلی آمادگی نداشت به فکر هایده افتایدم، چون من از سالهای دور عاشق صدای این خواننده ارزشمند بودم برای تهیه تندیس اش به سراغ یک هنرمند حرفه ای رفتم، حدود 50 هزار دلار برای این کار هزینه گذاشتم، این تندیس در ترکیه آماده شد، بعد تدارک شب بزرگداشت هایده را دیدم، من اصلا نگران هزینه ها نبودم، چون دراینجا موفق ترین کمپانی فروش املاک وخانه و ویلا را در ترکیه دارم. وظیفه خودم میدانستم که چنین قدمی را بردارم. با شهره صولتی حرف زدم قول داد به سراغ خانواده هایده برود و یکی از لباسهایش را بگیرد تا به تن مجسمه اش بکنیم، خبر آورد که پیشنهاداتی داده اند که مورد قبول من نبود. راهم را ادامه دادم، چون بهرحال من تصمیم به برگزاری چنین شبی گرفته بودم. اقدام بعدی دعوت از بیژن مرتضوی هنرمند خوبمان بود که 25 آهنگ هایده را دوباره سازی و تنظیم کند تا با صدای چند خواننده ضبط و در شب بزرگداشت با حضور آنها اجرا شود. بیژن مرتضوی ماهها وقت گذاشت، حتی به پراگ رفت با ارکستر فیلارمونیک پراگ وهزینه ای حدود 60 هزار دلار، این آهنگها را زنده اجرا وتنظیم وضبط کرد و با دست پر بازگشت بدنبال آن با شهرام و شهره صولتی ، منصور، سپیده و هلن حرف زدیم ودعوت شان کردیم ابتدا برای یک کنسرت به استانبول بیایند بعد هم به اجرا و ضبط این آهنگها بپردازند و شب اجرا هم روی صحنه باشند بقولی لب بزنند.
من بابت کنسرت استانبول و برنامه آنتالیا، مبلغ بسیار مناسبی پرداختم، قرار شد بقیه اش را که شاید یک چهارم آن بود، در شب اجرا بپردازم و من با یک گروه 200 نفره کار را شروع کرده بودم، هرکس مسئولیتی داشت، همه کارها منظم پیش میرفت. از شهره آغداشلو هنرمند گرامی و شوهرشان هوشنگ توزیع دعوت کردم، که شهره خانم آن شب مجری برنامه باشند، در ضمن از دو هنرمند ارزشمند هما میرافشار و اکبر گلپایگانی در امریکا و ایران دعوت کردم، بعدا به این لیست چند هنرمند نامدار داخل ایران هم دعوت شدند که نمونه اش اکبر عبدی بود.
هزینه این برنامه تا به شب اجرا برسد، بالای چند صد هزار دلار شد. من خوشحال بودم، ولی متاسفانه درشب اجرا با خبر شدم دوستان هنرمند درخواست دستمزد بالاتری را دارند فکر می کردند ما آن شب یک میلیون دلار درآمد داریم، درحالی که با توجه به هزینه ها، من پیش بینی 200 هزار دلار ضرر را کرده بودم به دوستان هنرمنداطلاع دادم بقیه دستمزدشان را همین امشب می پردازیم و بخاطر اینکه مردم اذیت نشوند و این شب زیبا از هم نپاشد، حاضرم حتی آن مبلغ اضافی را طی دو سه روز آینده بپردازم، ولی متاسفانه خبر آوردند که باید همین امشب پرداخت شود. من در آن شرایط پولی نداشتم من فکر می کردم دوستان هنرمند در جهت احترام به روح هایده، احترام به پیش کسوتانی از ایران و امریکا آمده بودند و برای برنامه روی صحنه می آیند ولی همه با توجه به دستور شهره نیامدند، حتی اگر یکی دو نفرشان هم می آمدند، برنامه قابل اجرا نبود، چون همه آهنگها قبلا ضبط شده بود و عدم حضور حتی یک نفر، روی صحنه مشخص می شد.
• با توجه به روحیه ای که از شهره صولتی سراغ داریم اینکه همیشه برای همکاران خود سینه سپر می کند، حتی از منافع خود می گذرد تا همکارانش به حق خود برسند، تعجب می کنیم که شهره بخاطر دستمزد بیشتر، حاضربه اجرای برنامه نشود و دیگرهنرمندان چون منصور، هلن و سپیده هم تا امروز بخاطر دستمزد چنین کاری نکرده اند. هفته قبل نیز در مجله نوشتیم که شهره آغداشلووشهرام صولتی و منصور، هلن و سپیده ساعتها در اتاق خود منتظر بودند وهیچکس به سراغ شان نرفته بود تا برای برنامه به سالن بیایند.
من هم چنین روحیه ای را در شهره سراغ داشتم، حتی ویلای خود را ماهها دراختیارش گذاشتم، من چنین انتظاری نداشتم، من روی شهره و دیگر هنرمندان حساب کرده بودم. اگر این دوستان بمن احترام نگذاشتند، حداقل به فکر پیش کسوتان خود بودند.
آن شب اگر به سراغ شان نرفتیم، علت داشت چون اگر حتی یک نفر بروی صحنه نمی آمد، برنامه امکان اجرا نداشت من از روی هما میرافشار عزیز، استاد گلپایگانی عزیز و شهره آغداشلو وهوشنگ توزیع عزیز و مردمی که از سراسر دنیا آمده بودند شرمنده شدم آنها بخاطر هایده آمده بودند و ما قصد داشتیم این برنامه را برای همه اسطوره های زنده و یا از دست رفته اجرا کنیم، موزه ای شبیه وکس برپا داریم، من از اینکه زحمات 6 ماهه و بسیار دلسوزانه بیژن مرتضوی آن شب ندیده گرفته شد، افسوس می خورم، حتی بیژن هم در ابتدا در مورد درآمد و ضرر آن شب شک داشت ولی بعدا در جریان قرار گرفت بهرحال من همه ضررها را بجان خریدم. هنوز دست نمی کشم، برنامه را بزودی اجرا می کنم، از یک گروه جدید دعوت به همکاری می کنم و میدانم که اعتماد مردم تا حدی از بین رفته، ولی ما به هر نحوی شده، این اعتماد را بر می گردانیم و با پس دادن پول بیشترشان به آنها می فهمانیم که هدف بزرگی در پیش داشتیم من پول بلیط حدود 70 نفر را برگرداندم، بقیه هم می توانند با شماره من تماس بگیرند تا در این مورداقدام کنم.

کورش بی بیان
از اولین1453-64 روزی که فکر برگزاری شب بزرگداشت زنده یاد هایده بوجود آمد، من از ته دل خوشحال بودم، چون حسن نیت آقای پورحسنی را احساس نمودم واینکه چنین طرح و پروژه ای می تواند در آینده منجربه یک موزه چون وکس میوزیوم ایرانی بشود، که 4ماه آن در شهرهای ترکیه چون آنتالیا و با حضور مردم ایران بگذرد و بقیه سال باتفاق تندیس ها به امریکا واروپا طی شود.
من وقتی هزینه های چنین برنامه ای را پیش بینی کردم و به آقای پورحسنی اطلاع دادم، اینکه نه تنها در آن سودی نیست بلکه باید تحمل هزینه های سنگینی را کرد، خیلی راحت و با عشق و علاقه عمیقی گفت من همیشه آرزوی چنین شب ها و چنین تندیس هایی را کرده بودم، دلم میخواست به نوعی از این اسطوره ها قدرشناسی بشود و اصلا برایم ضرر چنین حرکت های هنری وفرهنگی مهم نیست، بلکه به تاثیرات آن می اندیشم. من خوشحال بودم از چنین پروژه ای، خوانندگان معروف که دوستان قدیمی من بودند وهستند سهم خواهند داشت و پایه های حرکتی را می گذارند که فردا شامل حال آنها هم خواهد شد.
من شاهد بودم که برای تهیه تندیس هنرمندان نامدار با یک هنرمند متخصص صحبت شد، ابتدا حضور خانم حمیرا بود، ولی ایشان بدلیل گرفتاریهایی که داشت، خبر داد امکان حضور ندارد، بلافاصله حرف از هایده به میان آمد، اسطوره ای که در زمان حیات کوتاه اش، هیچگونه قدرشناسی از او نشده بود، من پیش بینی کردم، که همه هنرمندان با اشتیاق در این برنامه حضورخواهند یافت ماموریت من دعوت از چهره های نامدار بود، من به لس آنجلس آمدم، با بسیاری از دست اندرکاران حرف زدم، هنرمندان سرشناس موسیقی را دعوت به همکاری نمودم، خود آقای پورحسنی با بیژن مرتضوی، شهره صولتی، ودیگر دوستان درترکیه حرف زد، بیژن بلافاصله دست بکار شد که با هزینه ای برابر 60 هزار دلار که می توانست با توجه به عوامل کار چند برابر بیشتر باشد، کار بازسازی و تنظیم 25 اثر را شروع کرد و با وجود تلاش 6 ماهه، حتی تا امروز دستمزد خود راهم نگرفته است بیژن با عشق و احترام این طرح را آغاز کرد.
همه چیز بخوبی پیش رفت، حتی خوانندگان معروف شهره و شهرام صولتی، سپیده، منصور، هلن بروی آن آهنگها خواندند، قراربود در شب تجلیل از هایده، همه روی صحنه بیایند وآهنگها را در زمانهای مختلف اجرا کنند، شب با شکوهی در پیش بود، شبی که آغازگر شبهای بیادماندنی دیگری بود. شهره آغداشلو، هوشنگ توزیع وهما میرافشار از امریکا آمده بودند و شهره صولتی در ترکیه بود، ولی شهرام ، سپیده، منصور، هلن سر راه خود از نقاط مختلف آمده بودند، من بیش از همه خوشحال بودم، چون آینده چنین پروژه ای با شکوه می دیدم. متاسفانه در شب اجرای برنامه، ناگهان همه چیز عوض شد به خیال اینکه یک میلیون دلاردرآمد در راه است، هنرمندان تقاضای دستمزد بالاتری را کردند، که به عقیده من روا نبود، جالب اینکه حتی با پرداخت این اضافه دستمزدها موافقت شد، بشرط اینکه فردا، پس فردا پرداخت شود، ولی مورد موافقت قرار نگرفت.
درحالیکه هما میرافشار، اکبر گلپایگانی به اتفاق 250 نفر در سالن بودند، مردم به صرف شام مشغول شدند وهمه چیز خوب پیش میرفت. طبق برنامه پیش بینی شده، برنامه ساعت 8 شروع شد، به نیم ساعت ، یک ساعت بعد کشید، اعتراض مردم بلند شد، سالن بهم ریخت در یک لحظه همه احساس کردیم دیگر این برنامه اجرا نخواهد شد. به شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع اطلاع داده شد. ارتباط مان با خوانندگان قطع بود، چون دیگر فرصت از دست رفته و امکان اجرای برنامه نبود. همه می گفتند هنرمندان بنا به دستور شهره، از اتاق های خود بیرون نیامدند، درحالیکه دستمزد شهره تقریبا پرداخت شده بود، دستمزد بقیه هم تا 80درصد پرداخت شده و قرار بود بقیه هم همان شب داده شود.
من هم چون شما شهره را می شناسم، او یک زن لوطی صفت است بخاطر همکاران خود همه کار می کند، اصولا جنبه های مالی برایش مهم نیست، ولی نمیدانم چرا آن شب چنین برخوردی پیش آمد. باور کنید حداقل 250 هزار دلار به آقای پورحسنی ضرر وارد آمد، ولی جالب اینکه بدانید که همچنان آمادگی برگزاری این مراسم را دارد وبه اسطوره های دیگر می اندیشد و می گوید حق آنها، چنین قدرشناسی های حرفه ای است اگر آن شب به ناکامی کشید، شب های دیگری در راه است، من حتی اگر لازم باشد همه پول بلیط حاضرین آن شب را پس میدهم همانطور که پول 70 نفر را برگرداندم.