1571-41

 

احمد مسعود از کنسرت بزرگ معین
در 26 اگوست در گریک تیاتر می گوید
از 40 سال خاطره و برپائی کاباره تهران، سکوی پرواز هنرمندان و جایگاه خاطره های ایرانیان

 

 

1571-42

با احمد مسعود چهره خستگی ناپذیر هنری، اینک بعد از 40 سال، پرانرژی تر ازهمیشه نه تنها کاباره تهران را سرپا نگهداشته، بلکه اخیرا با کنسرت های بزرگی، به توفیق جامعه هنری یاری می رساند.
با احمد مسعود در «جوانان رادیو: گفتگوی تازه و مفصلی داشتیم که بخش هایی از آنرا از نظرتان می گذرانیم.
• از احمد مسعود می پرسم کنسرت بزرگی با حضور معین در 26 اگوست در پیش داری، چه خبر از این برنامه بزرگ؟
– امیدوارم این بار خبرنگاران جوانان از آغاز کنسرت در سالن باشند و لحظه به لحظه آنرا دنبال کنند و به اطلاع مردم برسانند، رابطه ما با جوانان به بیش از 30 سال می کشد. هر دو موسسه زحمت کشیدند، هر دو آبرومند و موفق پیش رفتند و هر دو به کمک هم نیاز داریم.
کنسرت 26 آگوست در گریک تیاتر یک کنسرت معمولی نیست، با ارکستر بزرگی، با امکانات تازه و با حضور معین که محبوب کوچک و بزرگ است. معین همیشه بهترین های خود را ارائه میدهد و این بار علاوه بر آهنگهای خاطره انگیزش آهنگهای جدیدی هم خوانده، که برای مردم جالب است.
ما از سال 2016 در پی اجرای این کنسرت در گریک تیاتر در شنبه شب بودیم، ولی همه برنامه هایشان پر بود تا سرانجام موفق شدیم معین از ماهها قبل تدارک ارکستر ونوازندگان چیره دست ایرانی و غیر ایرانی را دیده است، برنامه کنسرت سرساعت 7 شروع می شود و 10 دقیقه به 11 شب تمام میشود.
من توصیه می کنم مردم پیشاپیش بلیط های خود را خریداری کنند، خصوصا که بیش ازنیمی از بلیط ها به سرعت فروش رفته است این برنامه به این زودیها تکرار نمی شود.
25 اعضای کنسرت، زبده ترین هنرمندان موزیک هستند من وقتی درجلسات تمرین معین و ارکستر حاضر می شوم، احساس می کنم شبی پر از زیبایی و خاطره در پیش است، شبی که در ذهن ایرانیان می ماند.
برای اطلاع از جزئیات برنامه با مجله حوانان، سایت و فیس بوک جوانان، سایت و فیس بوک کاباره تهران و شماره های زیر در اختیار است:

(818) 985-5800
(818) 905-7774

• از احمد مسعود می پرسم بعد از حدود 40 سال فعالیت چه احساسی داری؟
می گوید: من در سال 1977 کاباره تهران را گشودم، درست 40 سال پیش و در سال آینده در یک جشن بزرگ با حضور 40 هنرمند، سالگرد کاباره را جشن می گیریم به راستی برپا نگهداشتن این مرکز هنری، با حمایت و مهر مردم ممکن شد.
• وقتی شروع کردی، خیلی از بزرگان چون ویگن، منوچهر، هایده و مهستی هنوز زنده و در صحنه بودند.
– شما خواننده ای را سراغ ندارید که از صحنه کاباره تهران شروع نکرده باشد، چون در واقع صحنه دیگری نبود. ویگن، هایده، مهستی، طوفان، فریدون فرخزاد، منوچهر، که جای یکایک شان خالی است.
کاباره تهران یک مرکز، یک میعادگاه، یک سکوی پرواز بود، هر سال با حمایت مردم اوج گرفت مثل کاباره های بین المللی، چون مولن روژ و لیدو در پاریس.
ما سعی کردیم فضایی بسازیم، امن و آبرومند، که خانواده ها در آن احساس امنیت کنند من بر خود می بالم که 40 سال زحمت و دوندگی و سرمایه گذاری و عشق به هنرمند و مردم، این چنین ثمر داد وهنوز بعد از 4 دهه محبوب و قابل احترام است.
اصولا همه ایرانیان حتی مردم کشورهای همسایه چون افغانستان، اسرائیل، ترکیه، کویت، وقتی به امریکا می آیند اولین مرکز یادها و خاطره هایشان کاباره تهران بوده و هست.

1571-44

1571-45

• دراین کاباره، شاهد رویدادهای عجیب هم بودی، با توجه به رقابتی که میان خوانندگان بود مثلا هایده و مهستی، آیا برای اجرای برنامه، با مشکلی هم روبرو می شدی؟
– مهستی و هایده باهم شدیدا رقابت داشتند، می خواستند از هم پیشی بگیرند، بهترین ها را بخوانند و بهترین اجراها را داشته باشند، ولی وقتی پای حمایت از هم پیش می آمد، کسی یکی از آنها را اذیت می کرد دیگری پشت اش ایستاده بود.
در صحنه کاباره هم چنین رقابت هایی بود، اغلب رضایت نمی دادند با هم در کاباره برنامه داشته باشند ولی وقتی یکی از آنها روی صحنه بود، دیگری با کنجکاوی اجرای او را زیرنظر داشت.
• با هم بر می گردیم به سالهای اول کاباره تهران، که خیلی از هنرمندان به امید بازگشت در لس آنجلس بودند، ولی وقتی راه ها بسته شد، کاباره تهران، سکوی پروازشان شد.
– آن موقع که ما شروع کردیم، هیچ کاباره دیگری نبود، رادیو و تلویزیون و حتی بجز راه زندگی، ایران پست دیگر نشریه ای نبود، کاباره تهران مبدل به یک خبرگزاری شده بود هرکس می خواست راجع به جامعه ایرانی، هنرمندان و حتی خانواده ها و دوستان گم شده خبری بگیرد به کاباره تهران می آمد.
مردم برای شنیدن صدای هایده و ابی، شهرام، ستار و مهستی می آمدند، به رقص جمیله خیره می شدند، به کاباره می آمدند تا دوستان خودرا پیدا کنند، هرشب در گوشه ای از کاباره صدای جیغ شادی شان شنیده می شد. خیلی ها در این دیدارها، بهم دل بسته ازدواج کردند و صاحب بچه شدند، بچه هایی که امروز 20 و 30 و 40 ساله هستند.
من درواقع 4 رستوران بزرگ خود را در لس آنجلس فروختم تا این پایگاه را برپا کنم و خوشحالم که در طی 40 سال، کاباره تهران، مرکز خاطره های چند نسل ایرانی شد، من هیچگاه نیت ثروتمند شدن نداشتم، عاشق موسیقی ایرانی، هنرمندان سرزمین مان بودم و به جرات کاباره تهران یکی از عوامل اصلی حفظ موسیقی و هنرمندان است در ضمن کاباره مرکزی شد تا مردم هنرمندان را از نزدیک ببینند، آنها را برای جشن تولد و عروسی خود دعوت کنند.
• هنرمندانی که از کاباره تهران شروع کردند، به آن وفادار ماندند؟
– بیشتر آنها با معرفت و وفادار بودند، هر بار به آنها طی سالها تلفن زدم با میل آمدند. ابی، معین، شهرام شب پره، شهرام صولتی، شهره، ستار، شاهرخ، که هیچگاه به من نه نگفتند. من با بیشتر این دوستان هنرمند، رفیق صمیمی بودم، بعد از کاباره دور هم جمع می شدیم، جوان تر بودیم، خیلی خوش بودیم.
• مسئله امنیت درکاباره تهران بسیار مهم بوده، چگونه این امر میسر شد؟
– بجز دو سه مورد که بعضی ها فکر کردند اینجا هم ایران است، با چاقو به جان هم افتادند و بعد هم گرفتار پلیس و زندان شدند و بعد هم به ایران بازگشتند، درتمام سالهای گذشته ما امنیت این محل خانوادگی را حفظ کردیم، خانواده ها واقعا در تمام سالهای گذشته در این فضا احساس امنیت کردند، هیچ حادثه ای رخ نداد و این یکی از افتخارات من است.

1571-47

1571-46