1455-46

1455-47

آخرین آلبوم گوگوش چهره ماندنی موزیک ایران، با نام «عکس خصوصی» اینروزها در سراسر جهان از طریق سایت ها و فروشگاهها، رسانه ها پخش شده و ورد زبان میلیونها دوستدارانش در همه قاره ها شده است.
این آلبوم خصوصیات ویژه ای دارد، چرا که گوگوش کوشیده از هنرمندان ایرانی در 3 قاره بهره ببرد، از هنرمندان جوان و تازه نفس در ایران، از ترانه سرایان نامی در اروپا و آهنگسازان و ترانه سرایا و تنظیم کننده های سرشناس در امریکا و بقولی این آلبوم پل ارتباطی میان این هنرمندان است.
اما چرا درباره این آلبوم سخن می گوئیم؟ چون براستی یک مجموعه استثنایی است، گوگوش با توانایی و ذوق خاصی در گزینش های آن کوشیده واز اولین لحظه شروع آلبوم تا به نقطه آخر، احساس می کنیم، فراز و نشیب ها، قصه ها، کلام ها چنان هماهنگ پیش میروند که بی شباهت به یک ارکستر بزرگ فیلارمونیک با صدها نوازنده درحال نواختن یک اثر جاودانه با همه فرازو فرودهایش نیستند.

«چه زیبایی»
شعر: زویا زاکاریان، آهنگ واروژان، تنظیم : واروژان و تیگران
یک اثر پراحساس است، سفری با گوگوش به سالهای دور، به سه چهار دهه پیش، به آن روزها که واروژان چهره استثنایی موزیک زنده بود، به آن روزها که آثاری ماندنی و اثرگذار ساخته شده و طلوع و ظهور چهره های متفاوت موزیک و ترانه ایران بود، به آن روزها که عصر تازه موزیک آغاز شده بود.
چه زیبا بود.. چه زود رفت و چه دیر گفتی
چه زیبا بود، چه کم گفتی، خدایا غفلت ما بود
هنوز گهواره خورشید پر از نوزاد فردا بود
خود گوگوش در دفتر آلبوم خود می نویسد:
تقدیم به خانواده واروژان، سالها پیش ویگن داودی عزیز، دوست دیرین واروژان و صاحب استودیو پاپ، که آخرین اثر واروژ را در دست داشت، تلاش کرد ، تا آنرا بخوانم، ضبط ونگهداری کنم اما نشد… بعدها به دست دوست هنرمندم مارتیک سپرد و زویای عزیز هم شعری برای خود واروژ به روی آهنگ نوشت و بعد از تنظیم مجدد بوسیله تیگران بمن سپرده شد، تا واروژ را بخوانم و به شما تقدیم کنم. با تشکر فراوان از این عزیزان، که بدون یاری آنها اجرای این اثر زیبا میسر نمی شد.

«عشق»
عشق زخم عمیقی که هرگز خوب نمیشه،
یعنی تموم زندگیت توی آتیشه، عشق
با شعر بابک صحرایی، موزیک تنظیم نیکان.
صدای همیشه زیبای گوگوش چون سازی با آهنگ به دل می نشیند، صدای گوگوش درست یکی از سازهاست که با ترانه و سوزی به عمیق ترین نقطه وجودت نفوذ می کند. صدای گوگوش با این آهنگ و ترانه، انگار در دشت سبزی، در بلندای کوهی، در بستر رودخانه ای، در میان امواج اقیانوسی، تورا پرواز میدهد، صدایی که تازه، پرنفس و گرم، صمیمی و عاشقانه است.
خود گوگوش می گوید ترانه عشق، سریع ترین در انتخاب و آخرین ترانه ی ضبط شده در آخرین روزهای قبل از بسته شدن لیست آلبوم است و براستی چه خوب که عشق در آلبوم جای گرفت.
«داداشی»
داداشی، زیبا شبیه خوابهای بچگی مان نیست.
گوگوش این ترانه را در رثای برادر جوان از دست رفته اش فریدون می خواند، که: گوگوش انگار خود ترانه را سروده، خودش است، همه اندوه عمیق اش را حس می کنیم، سوز ترانه و سوز صدای گوگوش، همه وجود را می لرزاند، می سوزاند، ترانه داداشی، یک فریاد است، از عمیق ترین نقطه درون گوگوش، که شاید سالها در پی فرصتی بوده ، تا آنرا به گوش ها برساند خود گوگوش در این باره می نویسد:
بیاد برادرم فریدون… شعر این ترانه را در فیس بوک دیدم و به بابک عزیز پیام دادم که اگر در اختیار هنرمند دیگری است، بخوانمش و نیکان عزیز هم ملودیش را ساخت وبرایم فرستاد و با یاری بابک امینی عزیز این ترانه را ضبط کردم.

«قصه وفا»
با ترانه ای از ایرج جنتی عطایی، آهنگ پرویز مقصدی.
با قصه وفا، بهمراه صدای مخملی گوگوش، به سالهای دور، به نوجوانی و جوانی سفر می کنیم، صدای گوگوش، بوی بغض آن سالها را میدهد، بغض نوجوانی اش، که در آستانه عصیان بود. در آستانه شورش بود، آنروزها که گوگوش از پیله خود بیرون آمد و پرواز را آغاز کرد، آنروزها پرویز مقصدی آهنگ ساز نوگرا دراوج بود وافسوس که در نهایت انزوا، دور از یاران خود، در غروب بی صدا رفت، شاید اگر دوباره وباز هم با گوگوش روبرو می شد، آخرین اثر را هم به او می سپرد.
خود گوگوش می گوید: با یاد وخاطره همکاری های پربار که با زنده یاد پرویز مقصدی داشتم، با تنظیم جدید و زیبای بابک امینی عزیز این ترانه اولین کار مستقل من و اولین همکاریم با پرویز مقصدی در سال 1346 بود.

1455-48

«ماهی سیاه کوچولو»
اثری از عباس هژیر و آهنگ و تنظیم بابک امینی
عباس هژیر این اثر را با الهام از قصه معروف صمد بهرنگی سروده و خود خوب می دانست که هیچ خواننده ای جز گوگوش قادر به اجرای این اثر نیست و بهمین جهت برایش صبر کرد تا سرانجام بدست گوگوش رساند. زیر و بم صدای گوگوش با مفهوم ترانه، با ظرافت کلمات، با پیام های احساسی آن با ملودی بسیار تاثیرگذار بابک امینی که هنوز قدرت خلاقیت اش شناخته نشده است، این اثر را بیک ترانه ای مبدل کرده است، ماهی سیاه کوچولو را تا 30 تا 50 سال آینده با همین زیبایی همه خواهند شنید و از آثار ماندنی ساخته شده در غربت است.

«عکس خصوصی»
با ترانه بابک صحرائی- آهنگ و تنظیم: نیکان
این اثر تصویری است، ترانه بابک صحرائی چنان با ملودی نیکان و صدای جادویی گوگوش آمیخته، که انگار هفته ها و ماهها بروی این اثر کارکردند، گوگوش همیشه در رساندن «کلام و مفهوم ترانه تواناست ولی اینروزها اشعارش، شگفتی می آفریند، این بار با هر کلام ترانه، صدای گوگوش چون موج حرکت می کند . شگفتی بیشتر اینکه نه تنها گوگوش در هر ترانه با صدای تازه و متفاوتی دارد، در کلمه ها و ملودیها هم این تنوع در اشعارش احساس میشود.

«ما را بس»
ترانه و آهنگ:مهشید بزرگی رجایی و تنظیم مسعود همایونی است
اینکه گوگوش دل به دریا میزند، ترانه ها و آهنگهای هنرمندان را اجرا می کند، که هرگز آنها را ندیده، با آنها سخن نگفته و جنس هنرشان را عمیقا نمی شناسد، قابل ستایش است، ولی تجربه گوگوش، احساس و خلاقیت های ذهنی اش، همیشه دراین زمینه، هدایت کننده است، گوگوش استعدادهای تازه را شکوفا می کند، برای نسل جوان راهگشاست، با فروتنی خاص قله نشینی خود را با تازه نفس ها قسمت می کند، به اجرای گوگوش و در این ترانه و آهنگ توجه کنید تا به ؟؟؟ پی ببرید و چهره واقعی گوگوش را بیشتر بشنایم، گوگوش در این اجرا، ما را، آهنگساز و ترانه سرا را به سالهای 60 و 70 می برد …. دیگه اینجا جای من نیست… خونه من حریم من نیست… میرم اونجا که یه روزی خاطره هامو جا گذاشتم… اولین عشق تو کوچه، رفقامو جا گذاشتم، روزهای اول عید، بوسه هامو جا گذاشتم….

«مرغ سحر»
شعر: ملک الشعراء بهار، موسیقی مرتضی نی داود، تنظیم تازه: بابک امینی
گوگوش می گوید از سالها پیش همواره دلم می خواست می توانستم این ترانه را اجرا کنم. نزدیک شدن به بعضی از ترانه های قدیمی، سخت است اما با کمک بابک امینی و تنظیم بسیار بدیع اش توانستم به این ترانه نزدیک شده واجرا کنم …. گوگوش به سبک خاص خود مرغ سحر را خواند. براستی اجرای چنین ترانه هایی آسان نیست، ولی گوگوش با تنظیم بابک امینی، مرغ سحر را به زمانه امروز آورده، به اصلیت آن وفادار است، ولی «مرغ سحر» امروز، حتی برای نسلی که نه قمر را می شناسد، نه نی داود و نه ملک الشعراء را… شنیدنی است، گوگوش رنگ ترانه، رنگ آهنگ را با صدای خود تغییر داده است.

«لالائی»
ترانه: بابک صحرائی، آهنگ تورج شعبانخانی، تنظیم: نیکان
گوگوش با لالایی، همه بغض مادرانی راکه بقول خودش فرزند در حبس دارند، می ترکاند.
می گوید برای ریحانه که اعدام شد خودم، برای مادران دل سوخته خواندم، ولی لالایی گوگوش، تا مغز استخوان را می سوزاند.
لالایی ماهِ محکومم،لالایی…گلِ غمگینِ محرومم لالایی
لالایی که هنوزم بی‌گناهی…لالایی، زندگی زندونه گاهی
تو معصومی، تو خوبی، تو حریری… نباید پشتِ دیوارا بمیری
لالایی ترانه درون ایران است، ترانه دل سوخته ها و پشت دیوار زندان مانده ها، ترانه گورهای گمشده، نوجوانان پرپر شده است.

«مناجات»
ترانه: محمد فرید ناصری- آهنگ و تنظیم: رضا روحانی
گوگوش می گوید:محمد فرید ناصری درایران، این ترانه را از زبان من سروده و رضا روحانی نیز ملودی دلنشینی بروی آن ساخته. درواقع مناجات، سپاس سالهای دراز گوگوش از مردم است، گوگوش از ته دل رو به مردم، فروتنانه، بااحساس و با همه وجود سپاسگزار، این ترانه را می خواند و چقدر زیبا می خواند، هیچ سپاسی از این زیباتر نمی شد.

«صحنه»
شعر: میناجلالی. آهنگ و تنظیم: صادق نوجوکی
بعد از 38 سال، گوگوش دوباره با صادق نوجوکی آهنگساز سرشناس همکاری می کند. اولین همکاری آنها با «آقای خوبم» با تعبیر و تفسیرهایی که شد در هاله ای از سکوت ماند، درحالیکه یکی از پراحساس ترین ترانه ها و آهنگها بود. اینک بعد از 38 سال، صادق نوجوکی با سلیقه خاص وروحیه شاد، یک اثر شاد به گوگوش سپرده که گوگوش با همان ویژه ی 18سالگی اش، با همان حال و هوا، با همان گرمی وریتمی آنرا خوانده و آلبوم را با امواجی از شادی و حرکت پایان داده است.