1386-44

1386-45

بااستاد علی بزرگمهر زیبانگار سرشناس در جوانان رادیو Javanan Radio گفتگوی پرنکته ای داشتیم، در این گفتگو احمد آزاد هنرمند نامدار، اسی الوندی موزیسین معروف و پارسا رخصت یک بیزینس من جوان ایرانی در ازبکستان نیز حضور داشتند.
از علی بزرگمهر می خواهیم برای نسل جوانی که درسراسر جهان به این گفتگو گوش می کنند کمی درباره سوابق هنری خود توضیح بدهد که می گوید:
من زیبانگار هستم و تمام خطوط مختلف از نسخ و نستعلیق، کوفی را تا مرحله استادی فرا گرفتم و نازک نگاری را که در فرهنگ ما به مینیاتور معروف است و درواقع کار من ازدواج ووصلت مناسب خوشنویسی و نازک نگاری است بر روشی که خلق کردم، نام زیبانگاری را گذاشتم من اشعار بزرگان شعر و ادب چون مولانا، حافظ و سعدی و … شعرای نوپرداز را انتخاب می کنم که بقول شجاع الدین شفا از درون دلم به تخت جان می نشانم و فرهنگ غنی ایران در پشت سر من به این  اندیشه کمک کرده و سبب شده که آثار من  اینک در چندین کشور جهان و میان کلکسیونرها پراکنده باشد.
• دیدیم شما را که همیشه استوار و محکم راه میروید، با واکر حرکت می کنید، که بقولی به شما نمی آید.
– بزرگمهر: همانطور که شما در مجله جوانان خبرش را نوشتید، براثر حادثه ای در درون خانه، ساق پایم شکست، برایم جالب بود، که خانمی از نیوزیلند زنگ زده بود و می گفت خبر شکستن پایتان را در مجله جوانان خواندم و من در یک لحظه به گستره این نشریه محبوب بین المللی پی بردم.
احمد آزاد: استاد بزرگمهر عزیزمان، یک هنرمند بی همتاست، ویژه هایی هم دارد که برای همه جالب است، از جمله چون کارش پیوند رنگهاست، هرگاه با همسرش در مجلسی ظاهر میشود، استاد هردو لباس های همرنگ باتفاق می پوشند که این هماهنگی جلوه ای از هنر این استاد است و همه را مجذوب می کند.
بزرگمهر: سپاسگزار از توجه احمد آزاد عزیز هنرمند نازنین، راستش هماهنگ و یک رنگ پوشیدن لباس ها، کار دشواری است البته نیت مان نشان دادن فرهنگ شاد ایرانی است که فرهنگ مهر و عشق است.
اسی الوندی: من هم به محفلی رفته بودم، استاد بزرگمهر وخانم شان با لباس زرد بسیار خوش رنگ و قشنگی آمده بودند، همان شب برای من شعر بسیار پراحساسی را با قلم توانای خود بروی کاغذ نوشتند و بدست من دادند.من آنرا به خانه بردم و قاب کردم و بعنوان یک خاطره زیبا حفظ کردم و آن شب دیدم که وجودشان چه گرمایی به آن مجلس داد.
بزرگمهر: من خوشحالم در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم از جمع شعرای بزرگ خراسان بود، در کتاب دانشوران خراسان نام اش آمده است، من در چنین فضایی بزرگ شدم من اهل نیشابور هستم، در طی این سالها همسرم چون باغبانی ماهر، هنرهای مرا تشویق و تائید کرده و نقش موثری در زندگی هنری من داشته در مورد زن ایرانی این سروده را می خوانم که حق مطلب ادا شود:
پیش روی تو چو آینده نگه داشته اند
باورم گشته که در آینه گل کاشته اند
آن مبارک نفسان برسد باغ ملکوت
ماه را گوشه ی ابروی تو پنداشته اند
یعنی وقتی شما یک همسر خوب، یک شریک زندگی خوب وغمگسار خوب داشته باشید در همه موارد کمک حال شماست. مردان ایرانی که بار غربت بدوش کشیده اند، تازه به وجود زن و تکیه آن در زندگی پی برده اند، زن ایرانی که فرزندان برومندی را تحویل جامعه داد.
ذکائی: اجازه بدهید با مهمان عزیزمان پارسا رخصت گپی بزنیم مهمانی که از تاجیکستان و ازبکستان آمده است.
پارسا: ضمن سلام به شنوندگان جوانان رادیو در سراسر جهان من 2 ماهی است از تاجیکستان و ارمنستان آمده ام، من هم اهل نیشابور هستم و از بستگان آقای بزرگمهر، من همه کتاب های پدر بزرگوار ایشان را خوانده ام. بیشتر خانواده آقای بزرگمهر و همسرش هنرمند در رشته های مختلف هستند.

1386-46

بزرگمهر: امیدوارم پارسای عزیز اخبار  رویدادهای جامعه ایرانی را از این ببعد از طریق سایت جوانان و جوانان رادیو و فیس بوک جوانان دنبال کند. من وقتی دیدم در هند گاه صدها هزار نفر به دیدار مجله جوانان و رادیو جونان روی فیس بوک هم میروند، خیلی خوشحال شدم  از اینکه در جریان قرار گرفتم شما تا حد امکان برای زندانیان ایرانی در سراسر امریکا مجله می فرستید، به شما درود فرستادم.
پارسای عزیز اشاره کرد به سوابق خانوادگی ما، دلم میخواهد از برادرم در واشنگتن دی سی برایتان بگویم که یک نمایش بسیار موفق بنام «خشکسالی و دروغ» را کارگردانی کرده که دو تن از همکاران صدای امریکا هم در آن بازی دارند یک کار آگاهی دهنده است.
ذکایی: از آقای پارسا می خواستم بپرسم کمی درباره ازبکستان توضیح بدهند.
– ازبکستان یک سرزمین آرام و امنی است، بهترین سرزمین برای سرمایه گذاری است نرخ رشد در این کشور بین 8 تا 12 درجه است.
اسی الوندی: من همین شرایط را در تاجیکستان هم دیدم. من سالهای دور سفری داشتم به شهر دوشنبه، در آنجا با اساتید بزرگی چون استاد یارشاطر، محمود خوشنام و استاد محمد عاصمی دیدار کردم.
در آن جا دخترخانمی ترانه ای می خواند: ما گل های خندانیم، فرزندان ایرانیم! من گفتم ولی شما ایرانی نیستید، آنها گفتند ما ایرانی هستیم، ایران فقط یک خاک و یک سرزمین نیست ایران تاریخ و فرهنگ، هنری است که گسترده وسیعی دارد .
بزرگمهر: ما متاسفانه خودمان را دست کم می گیریم، یک نقاش معروف بین المللی از دوستان من است و همیشه میگوید بزرگمهر من انگشت کوچک تو هم نمی شوم ولی از تو معروف ترم. من می گفتم ولی ما یک فرهنگ و تاریخ 3000 ساله  مدرن داریم، یک پشتوانه عظیم فرهنگی و هنری ادبی و تاریخی، که در تابلوهایم از آنها بهره می گیرم.
احمد ازاد: استاد از نادرکسانی است که در معرفی فرهنگ و ادب ما به غیر ایرانیان نقش مهمی داشته بسیاری از رسانه های امریکایی و اروپایی درباره هنرشان آثارشان نوشته اند.
بزرگمهر: من هر کاری کردم برای بلند آوازه کردن  نام وطنم بوده است. همه ساله نمایشگاهی در نیویورک بنام «نیویورک آرت اکسپو» با حضور 2هزارهنرمند برگزار میشود که من در آن نمایشگاه همه ساله حضور دارم و سرافرازم که در عرصه هنر، توانسته ام نام ایران و ایرانی را تا بلندای پرشیا ببرم.
• در این لحظه با ساز اسی الوندی، استاد بزرگمهر سروده ای از خود را می خواند و برنامه را با همین اثر زیبا پایان میدهیم.
یک شعر در مورد وطنم هست که چند بیت اش را برایتان می خوانم و با همه خداحافظی می کنم.

به نام ذره ذره آب و خاکش
به نام خسرو و شیرین و فرهاد
به نام عشق، فریاد، فریاد
 خلیج فارس، خلیج فارس تا مازندرانش
به نام رشت و هم گیله زنانش
به نام شهرنیشابور و شیراز، سیه چشمان نازپرداز
به شیرم، به شیرم در پناه نقش خورشید که دیدارش دهد همواره امید
به سبز و سرخ، هم سفیدش به آزادی که می آید نویدش
به آرش، به آرش بلند آوازه ی گرد  که جانش را به راه عشق هیچ نشمرد
به نوروز و بهار و شادمانی ، به ایران سرزمین جاودانی
اهورایا برس بر داد ایران   
به ماند سرفراز و شادمانی
برسم روزگاران کیانی