1430-73

1430-74

بعد از کودتای 28 مرداد و برقراری حکومت نظامی اکثر روشنفکران دستگیر شدند و آنهائی که توانستند فرارکنند به خارج رفتند و برخی از آنها که دستگیر نشدند به دام اعتیاد افتادند. روزنامه نگاران جوان هم  که در روزنامه فعالیت داشتند، یا نوشتن و سیاسی بودن را رد کردند و یا دنبال کار دیگری رفتند.
 در روزنامه کیهان افراد چپی فراوان بودند. و با دستگیری یا فرار آنها روزنامه کیهان چون گذشته دیگر برای خوانندگان جوان آن جاذبه و کشش گذشته را نداشت. آنروزها صدرالدین الهی که تازه تحصیلات دانشگاهی را آغاز کرده بود در هیات تحریریه سردبیری صفحات داخلی روزنامه را بعهده گرفت و در همان روزها با جوانی پرشور که علاقه زیادی به ورزش داشت وخودش قهرمان بوکس بود آشنا شد، این شخص محمود منصفی بود که از نزدیکان مورد علاقه دکتر مصباح زاده بود و الهی بعد از او با گیلانپور آشنایی پیدا کرد. گیلانپور در تربیت بدنی مجله ورزشی این سازمان را اداره میکرد واز ورزشکاران بنام در کوهنوردی و اسکی بود و زبان فرانسه را بخوبی تکلم میکرد و مطالبی که در روزنامه های ورزشی فرانسوی به چاپ میرسید ترجمه میکرد و در مجله سازمان تربیت بدنی به چاپ میرساند یکی از این مطالب در مورد فتح هیمالیا توسط تنسینگ و هیلاری بود که برای اولین بار این دو توانسته بودند قله اورست را فتح کنند. تا اینجای کار الهی با دو نویسنده ورزشی آشنایی پیدا کرده بود، او گزارش ترجمه شده گیلانپور را در مورد فتح قله اورست را در کیهان به چاپ رساند که مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت و با علاقه ای که خوانندگان نشان دادند، الهی بفکر افتاد که اگر مردم درحال حاضر به مطالب سیاسی توجه زیادی نشان نمی دهند چرا مطالب بیشتری در مورد ورزش نداشته باشیم و بفکر انتشار مجله ورزشی افتاد و آنرا با دکتر مصباح زاده در میان گذاشت، دکتر این فکر بکر را پسندید و قرار شد الهی دنباله کار را بگیرد. برای این کار می بایستی یکی از افراد علاقمند که  با شاه رابطه نزدیک داشته باشد به این جمع اضافه شود، این فرد منوچهرقره گزلو دوست پادشاه بود. منوچهر قره گزلو در جوانی هم دونده خوبی بود و رکورد 110 متر با  مانع ایران را در دست داشت و هم دروازه بان تیم فوتبال شاهین و یکی از وفادارترین اعضاء باشگاه شاهین بود و با دکتر اکرامی رابطه بسیار دوستانه ونزدیکی داشت. اما جالب این جاست که باشگاه شاهین در زمانی که قره گزلو رئیس سازمان تربیت بدنی بود منحل شد. الهی فکر تاسیس کیهان ورزشی را با او در میان گذاشت و پس از چند جلسه او را هم موافق یافت و با کمک دکتر مصباح زاده کیهان ورزشی به صاحب امتیازی دکتر مصباح زاده به سردبیری قره گزلو و با همکاری گیلانپور و محمود منصفی و صدرالدین الهی شروع بکار کرد و کیهان ورزشی روز شنبه 18 آذرماه 1334 اولین شماره اش بدست مردم رسید و مورد استقبال علاقمندان ورزش و ورزشکاران قرار گرفت.
صدرالدین الهی پس از پایان تحصیلات دردانشگاه تهران به فرانسه رفت و ضمن کار با روزنامه ی ورزشی فرانسه در دانشگاه تور- اورلئان به تهیه تز دکترای خود مشغول شد و باین ترتیب صدرالدین الهی از اولین کسانی است که تحصیلات جامعه شناسی ورزشی را در ایران به پایان برده و دکترای ورزشی خود را در فرانسه دریافت کرده است و همزمان با تحصیل و کار وی بعنوان خبرنگار ورزشی در بازیهای آسیایی و المپیک شرکت داشت و گزارش های متفاوتی از این بازیها در کیهان ورزشی به چاپ رسانده است.

1430-75

در زمان ریاست کامبیز آتابای و هوشنگ دیده بان دبیر فدراسیون فوتبال ایران، این دو کلاس مربیگری فیفا را برای اولین بار در ایران برگزار کردند. در این کلاس داود نصیری بعنوان سرپرست و محمود بیاتی بعنوان استاد و مسئول کلاس های مربیگری با کمک پرویز ابوطالب که سال قبل در آلمان با مربیگری کرامر در آلمان این دوره را گذرانده بود و با استادانی در رشته های مختلف کلاس مربیگری فیفا در ایران شروع بکار کرد. دکتر صدرالدین الهی در این کلاس در مورد روانشناسی ورزش مشغول تدریس شد. کلاس استاد الهی بسیار با حال و با نشاط بود و شاگردان با علاقه فراوانی به حرفهای استاد گوش میدادند، چون برای اولین بار بود که در کلاس روانشناسی شرکت کرده بودند وتمام صحبت ها و حرفهای دکتر برای همگان جدید بود و بویژه هنگامی که استاد در مورد سکس در ورزش شروع کرد به سخن گفتن، اکثر شاگردان اصلا در این مورد آگاهی نداشتند فقط عشق و عاشقی و گاهی هم نزدیکی، چیز دیگری از سکس نمی دانستند واصولا در ایران و در مدارس و منزل از سکس صحبت کردن تابو بود و هیچ جوانی حق نداشت در این مورد از پدر یا مادر یا معلم و حتی در دانشگاه از استاد در این مورد سئوالی کند و یا مطلبی گفته شود. هرچه بود در پنهان و دور از چشم دیگران انجام می گرفت دکتر می گفت بعضی از کشتی گیران و پهلوانان برای اینکه در مسابقات با تمام زور و بازو بتوانند با حریف خود روبرو شوند و پشت حریف را بخاک برسانند از چند روز قبل به هیچ زیبارویی نگاه نمی کردند و مواظب بودند که قبل از مسابقه حتی بفکر این قبیل مسائل نپردازند و برای اینکه در نیمه های شب بقول معروف حالی به حالی نشوند و خوابهای طلائی زیبارویان را اگر دیدند و ناخودآگاه با آنها تماسی برقرار کردند زور وبازو را از دست ندهند عقیده داشتند که باید با نخ اعضای خود را محکم ببندند چون تمام زورشان به آن بستگی دارد. و اگر پهلوانی شب مسابقه باین گرفتاری دچار میشد از لحاظ روحی و روانی  خود را ضعیف تصور میکرد و نمی توانست در مقابل حریف پیروز شود و اگر بهر شکلی شکست میخورد  گاه آنرا به گردن فکر کج می انداختند. در بعضی افراد قضیه برعکس بود عقیده داشتند که باید شب قبل از مسابقه کاری انجام دهند تا بتوانند بهتر با حریف خود روبرو شوند. نمونه بارز این افراد محمود نامجو بود که می بایستی قبل از وزنه برداری در مسابقات جهانی رضایتی بدست می آورد و اگر چنین نمی شد در مسابقه شرکت نمیکرد در یکی از مسابقات جهانی که تیمسار سپهبد جهانبانی رئیس کمیته المپیک سرپرست تیم اعزامی بود به ایشان گفتند نامجو میگوید تا آن شب سکس نداشته باشد نمی تواند مقام قهرمانی را کسب کند و از ایشان درخواست داشتند که اگر موافقت دارند هزینه آنرا کمیته المپیک بپردازد! تیمسار عصبانی فریاد زد خودتان بروید هرجور که صلاح می دانید انجام دهید. وقتی دکتر الهی دراین مورد صحبت میکرد، من متوجه حرف های استاد بودم چون یکی ازبازیکنان بسیار معروف تیم تاج و تیم ملی یکی دو روز قبل از مسابقه نخ بندی ها را انجام می داد تا بتواند در مسابقات چون بقیه دوستانش و پا به پای آنها فعالیت داشته باشد و جالب این بودکه این بازیکن با غیرت از میدان ژاله تا امجدیه  را با دوچرخه طی می کرد وبقول خودش برای اینکه انرژی بیشتری داشته باشد ناهار هم آبگوشت می خورد و هنگامی که به امجدیه می رسید در آنجا هم میرفت مغازه روبروی امجدیه 150 گرم خرما می خرید و نوش جان می کرد که با انرژی بیشتر بتواند همچنان بهترین نفر در تیم تاج یا تیم ملی باشد و هرچه دوستان می گفتند آن اقدام بستن اعضای بدن هیچ تاثیری در زوروبازوی تو ندارد بخرجش نمی رفت. کار بجایی رسید که مربیان او را بردند پیش دکتر روان شناس ولی او همچنان براین عقیده پافشاری می کرد و تا آخرین روزی که بازی میکرد دست از این باور بیهوده برنداشت.
یاد این دوست عزیز گرامی باد.