1700-15

1700-17

1700-18

فیروزه خطیبی
روز یکشنبه 2 فوریه 2020 به دعوت “بنیاد هنر” لس آنجلس، ایرانیان ساکن این شهر فرصتی خواهند یافت تا در این روز از ساعت 4 بعد از ظهر تا هشت شب در سالن سینمای “هارمونی گلد” واقع در7655 خیابان “Sunset” به تماشای دو فیلم ارزشمند از ساخته های دکتر بهمن مقصودلو، نویسنده، پژوهشگر و فیلمساز ساکن نیویورک در رابطه با سینمای ایران باشند و هم چنین درجلسه پرسش و پاسخ پس از این دواکران شرکت کنند.
در این برنامه ابتدا مستندبلند و برنده جایزه ” لبه تیغ، میراث زنان بازیگر ایران”– قصه پرغصه زنان هنرمند سینمای ایران به نمایش درخواهد آمد و پس از آن تازه ترین اثر آقای مقصودلو بنام “موزائیک استعاره ها” درباره بهرام بیضائی و تفکر و نگرش این کارگردان سرشناس سینمای ایران ساکن شمال کالیفرنیا.
آقای بهمن فتحی، مدیراجرایی بنیاد هنرمند، یک نهاد غیرانتفاعی و غیرسیاسی ایرانی که به منظور پیشبرد اهداف اجتماعی و فرهنگی ایرانیان به همت خسروسمنانی و با همکاری مرتضی برجسته، اندی مددیان وبهمن فتحی تاسیس شده می گوید: ” این نهاد حامی هنرمندان ایرانی مفتخر است که می تواند با شعار حمایت از پیشکسوتان قلم و هنرآفرین، این دو اثر مستند ساز برجسته، دکتر بهمن مقصودلو از جمله اثر تازه او در ارتباط با سینماگر مولف و کارگردان برجسته میهنمان بهرام بیضایی را به نمایش عموم بگذارد.”
آقای مقصودلو که فیلم “لبه تیغ، میراث زنان بازیگر ایرانی” او با موضوع چالش های زنان سینماگرایران برای ورود به سینما در جامعه ای مردسالار و تحت نفوذ مذهب درجوامع سینمایی و فستیوال های جهانی مورد توجه قرار گرفت، یک بار دیگر از طریق کلیپ های سینمایی کمیاب و پرسش های به دقت انتخاب شده با مستند 68 دقیقه ای “موزائیک استعاره ها” درباره یکی از مهم ترین سینماگران تاریخ سینمای ایران قدم به میدان گذاشته است.
بهمن مقصودلو که از سال های پیش از انقلاب برای تحصیل در رشته مطالعات سینما در دانشگاه نیویورک به آمریکا آمد با دریافت دکترا از دانشگاه کلمبیا و عضویت در انجمن قلم آمریکا، بیش از ۴۰ سال است که در عرصه سینمای جهانی به عنوان ژوری، سخنران، تهیه‌کننده و فیلمساز فعالیت و در بسیاری از جشنواره‌های معتبر جهانی حضور داشته است. او در ایران هم علاوه برسردبیری نشریه “ستاره سینما”، تهیه بسیاری از برنامه های هنری تلویزیون ملی ایران را برعهده داشت ودر سال 1353به عنوان نویسنده، منتقد وسردبیر برای انتشار کتاب های ویژه سینما و تئاتر، جایزهٔ فروغ فرخزاد را از آن خود ساخت. در آمریکا، نخستین کتاب او با عنوان «سینمای ایران» در سال ۱۹۸۷ توسط انتشارات دانشگاه نیویورک به زبان انگلیسی منتشر شد و برای نخستین بار توجه جهانیان را به تاریخ سینمای ایران جلب کرد.

1700-19

او تهیه کننده نخستین فیلم امیرنادری در خارج از ایران با عنوان “منهتن به روایت ارقام” و فیلم برنده جایزه “زندگی درمه” بهمن قبادی، مستند «احمد شاملو: شاعر بزرگ آزادی» (۱۹۹۹) و تهیه کننده و کارگردان مستند های بلند «احمد محمود نویسنده انسان‌گرا» (۲۰۰۴)، «ایران درودی: نقاش لحظات اثیری» (۲۰۱۰)، «اردشیر محصص: هنرمند سرکش» (۲۰۱۲) و مستند بلند «کیارستمی: یک گزارش» (۲۰۱۳)است ودرمجموع بیش از 19 فیلم و 10 کتاب پژوهشی در رابطه با سینمای ایران وجهان در کارنامه خود دارد.
در مستند موزائیک استعاره ها، با روایتگری خود بهمن مقصودلو، سینمای متافوریک و پر رمز و راز بهرام بیضایی از طریق گفت و شنودی صمیمی، شخصی و بی پرده با این فیلمساز، نویسنده و پژوهشگر برجسته و بازیگران زن فیلم هایش، از جمله پروانه معصومی، سوسن تسلیمی و مژده شمسائی، دوست قدیمی او اسماعیل نوری علاء و چند تن از منتقدین سینمایی مطرح در سطح بین المللی بررسی می شود.
سینمای بیضایی، سینمایی است درونی و پیچیده که خود فیلمساز در این مستند تازه آن را “نوعی زندگی بین رویا، کابوس و واقعیت” می خواند. مستندی که با مونتاژی از درخشان ترین لحظه های سینمای بیضایی و “کلوزآپی” از خود فیلمساز که به ما می گوید از کابوس هایش فیلم می سازد از همان دقایق اول در ذهن تماشاگر اثری کوبنده بجای می گذارد.
در فیلم با روایتهایی از اسماعیل نوری علاء دوست و همکلاس دوران دبیرستان بیضایی، به نبوغ زودرس این هنرمند پی می بریم که با رشد و نمو در خانواده ای ادیب پرور از همان دوران نوجوانی به پژوهش و نویسندگی علاقمند می شود. با این حال بهرام جوان به خاطر”بهایی” بودن همواره فاصله ای بین خود و دیگران احساس می کند و با وجود آنکه فردی مذهبی نیست اما تعصب و پیشداوری ها او را به نوجوانی گوشه گیر، منزوی و درونگرا تبدیل می کند. او درفیلم از “این فضای نفرت انگیز بیرون” که “آدم ها را متفاوت می دید” می گوید و از این که چگونه با پول ناهارمدرسه به فضای امن سینماهای آن زمان، “پردیس” و “مایاک” پناه می برده است: ” احساس می کردم در تاریکی سالن سینما آن بی عدالتی ها وجود ندارد و اینجا همه با هم یکسان اند.”
به این صورت بیضایی با تماشای فیلم هایی چون “طلسم شده” آلفردهیچکاک با هنرفیلمسازی آشنا می شود وبا یکی از عاشقانه های کلاسیک و ماندگار سینمای جهان، “نامه های یک زن ناشناس” ماکس افولس بنا برگفته خودش ” میخکوب” می شود.

1700-20

این فیلم به گفته بهرام بیضایی او را برای نخستین بار با نقش زن بر روی پرده سینما آشنا می سازد. در این بخش ازمستند “موزائیک استعاره ها”، بهمن مقصودلو،کلام بیضایی را با چیدمانی ظریف از صحنه هایی از فیلم “نامه های یک زن ناشناس” همراه می کند: “فیلم مرا واداشت که نگاهی دیگری به سینما پیدا کنم. میزانسن جزء جزء و لحظه به لحظه و زندگی این دخترجوان از کودکی تا به پایان و این که زمان چگونه پیش می رفت و در فیلم کار می کرد. روانشناسی، نورپردازی وهمه این چیزها برایم اعجاب انگیز بود. “
چندی بعد با تماشای فیلم “هفت سامورایی” آکیراکوروساوا است که بیضایی متوجه وجود سینمایی غیر از سینمای غرب می شود. سینمایی که ریشه در سنت ها و به ویژه تئاتر دارد :” چهار بار فیلم را تماشا کردم. آن را نمی فهمیدم. همه چیزآن را دوست داشتم اما نمی دانستم چرا؟” همین آغازگر پژوهش های گسترده بهرام بیضایی در زمینه تئاتر مشرق زمین و شروع نویسندگی حرفه ای اوست که چندی بعد به صورت کتاب “آرش، اژدهاک و کارنامه بنداربیدخش”تدوین و منتشر می شود.
مقصودلودر”موزائیک استعاره ها” به ما نشان می دهد که چگونه عدم دسترسی به امکانات فیلمسازی، بهرام بیضایی را به سوی تئاترو نمایشنامه نویسی سوق می دهد. اما بیضایی تئاترمدرن آن دوران ایران را دوست ندارد و با بازگشت به سوی سنت و تئاترهای تاریخی، از جمله نمایش های روحوضی و تعزیه که او آن را به عنوان فورم تازه ای ازتئاترهای باستانی ایران پس از هجوم اسلام می شناسد به یافته های تازه ای می رسد. نتیجه این یافته ها نوشتن کتاب بی بدیل”تاریخ نمایش درایران” و چندی بعد هم نخستین نمایش بیضایی بنام “پهلوان اکبر می میرد” است.
درطول مدت تماشای “موزائیک استعاره ها” جسته و گریخته از زبان فیلمساز، بهرام بیضایی می شنویم که او از سیاست نفرت دارد. با این حال مقصودلو با با گزینش دقیق کلیپ های برگزیده ای ازفیلم های این کارگردان، حضور پیام های سیاسی را -هرچند به گفته خود بیضایی ناخودآگاه – به نمایش می گذارد تا تماشاگر یک بار دیگر به خود بیاید و بیاندیشد که نبودن بیضایی در سینمای ایران امروز چه جای خالی بزرگی است.

1700-21

این مسئله که از آغاز انقلاب تا هنگام خروج بیضایی از ایران، حتی در اوج دوران فیلم سازی، نظارت، سانسور و اخلال درکارهای حرفه ای، او را منصرف نکرده است خود موضوعی است که این سینماگردر دهه 60 در گفتگویی با زاون قوکاسیان، منتقد سینمایی فقیدبه آن اینگونه اشاره کرده بود:” فکرش را بکنید اگر فیلم نمی‌ساختم، زندگی آن‌ها که از راه جلوگیری از کار من زندگی می‌کند، چقدر کسالت‌بار می‌شد. من فیلم می‌سازم، همان‌طور که انسان غارنشین بر دیوار نقش می‌کشید. آن روزها البته هنوز نظارت اختراع نشده بود و دنیا مرز نداشت.”

1700-22

این آزارها، تصویب نکردن طرح ها، ندادن مجوز اکران و سنگ انداختن های جمهوری اسلامی جلوی پای فیلمسازی که در مملکت خودش به نام “غریبه بزرگ” شناخته می شود در آن زمان با فیلم “باشو، غریبه کوچک” و 74 مورد سانسور به اوج می رسد. درفیلم “موزائیک استعاره ها” برای نخستین بار از زبان خود بیضایی می شنویم که سوژه اصلی فیلم که  در آن زمان فرار “باشو” از مناطق جنگ زده جنوب به شمال مملکت است، از دیدگاه سانسورچیان ” فرار از دشمن” و برخلاف قوانین اسلام محسوب می شده و همین یکی از دلایل اصلی توقیف فیلم بوده است: ” گفتم این بچه مهاجر است و هجرت کرده وآیا مگر خود پیغمبراسلام شبانه از مکه به مدینه مهاجرت نکرد؟ فکر کردم دستور اعدامم را همانجا صادر می کنند اما آنها گفتند: “عجب. پس هجرت کرده؟” همین شد که “باشو” پنج سال پس از توقیف، یک بار دیگر اجازه اکران پیدا کرد.

گفتگو با بهمن مقصودلو

1700-23

• چطور شد که اسم موزائیک استعاره ها را برای این فیلم انتخاب کردید؟
– سینمای بهرام بیضایی سینمایی مملو از رمزو راز، سمبل و متافوراست. شاید به این دلیل که بیضایی محقق و پژوهشگری است که از ادبیات و تئاتر به سینما آمده و کوله بار دانش اش سنگین است و هربار می خواهد مقداری از آن را درفیلمهایش که همیشه فکرکرده آخرین فیلم اش است پیاده کند. به زبان دیگر درهر فریم فیلم سینمائی بیضایی شما می توانید حرفی، گوشه یا اشاره ای را رمزگشایی کنید.
• شما در فیلم به فعالیت های تئاتری بیضایی هم از دیدگاهی سینمایی نگاه کرده اید. تمرکزبیشتر بر روی سینمای بیضایی بجای تئاتر او چه چالش هایی به همراه داشت و اصولا چرا سینمای بیضایی را محور کار خود قرار دادید؟
– همانطور که می دانید بهرام بیضایی یک هنرمند چند وجهی است. محقق است و کتاب “تاریخ نمایش در ایران” او کتابی بی نظیراست. اونه تنها نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر بلکه محقق زبان پارسی هم هست و پژوهش های زیادی در این زمینه داشته است. از طرفی دیگر فیلمنامه نویس و کارگردان سینما، ادیتورو تهیه کننده است و ازعکاسی و فیلمبرداری هم بهره زیادی برده ودرواقع می توان او را یک استثناء دانست که کارش را از نقد فیلم آغاز کرده و بسیاری از فیلم های مهم تاریخ سینما را در حافظه دارد و از داستان تا موسیقی متن یک فیلم را می تواند بنوازد و یا تفسیرکند. مسلما امکان پرداختن به همه این موارد دریک فیلم یک ساعته یا کمی بیشتربه هیچوجه امکان پذیرنبود. دیگر این که من تئاتری نیستم وفکرمی کنم یک کارشناس تئاتر بهتر می تواند به این موضوع بپردازد. درمورد آثار ادبی او هم همینطور. من در این فیلم سعی کرده ام با تمرکز برخط سینمایی بیضایی مواردی را که او در فیلم هایش به آن پرداخته تجزیه و تحلیل کنم.
• با درنظر گرفتن دشواری های ساخت یک مستند به عنوان تهیه کننده و کارگردانی مستقل، ساختن فیلمی درباره بهرام بیضایی برای شما چه چالش هایی به همراه داشت؟
– من معمولااز پیش برای خودم مشخص می کنم که برای ساختن هر فیلم مستند به چه چیزهایی احتیاج دارم. در مورد بیضایی که بیش از نیم قرن است که در فرهنگ و هنر ایران همه جا حضور داشته، بزرگ ترین چالش من بدست آوردن11 فیلم بلند و 3 فیلم کوتاه او با کیفیت خوب بود. هم چنین عکس هایی که لازم داشتم. در این راه با درنظر گرفتن شرایط مملکت و عدم دسترسی به بسیاری از این فیلم ها، ازهرگونه سرمایه گذاری هم هیچگونه ابائی نداشته ام. بعد مسئله فیلمبرداری از بازیگران اول فیلم های آقای بیضایی که سه زن برجسته بوده اند واین که بتوانم آن ها را جلوی دوربینم بنشانم و با آن ها گفتگو کنم بود. یافتن و تهیه نمایشنامه تلویزیونی “عروسک ها” که تنها برای چند دقیقه در فیلم از آن استفاده شده و یا فیلم های خبری و بیضایی درحین کار، پشت صحنه و غیره … آسان نبوده است. ضمن فیلمبرداری متوجه شدم که برای استفاده از پوستر خاصی از فیلم ها می بایست رضایت بیضایی را هم جلب کنم. بهرام بیضایی آدمی کمال گراست و همه چیز باید در بهترین شکل و حالت آن باشد و من هم سعی کردم چنین باشد. البته نوشتن سناریوی این فیلم هم کار آسانی نبود و از این رو تصمیم گرفتم از دوست دیرین و فرهیخته ام دکتر اسماعیل نوری علاء کمک بگیرم.
• آشنایی و ارتباط شما با آقای بیضایی تا چه حد در بی پرده صحبت کردن او درمقابل دوربین تاثیر داشته؟
– من با بیضایی از اواخر دهه چهل که منتقد فیلم بودم آشنا شدم. زمانی که سردبیر مجله ماهانه ستاره سینما بودم. او بتازگی فیلم رگبار را تمام کرده بود. تلفنی از او خواستم مطلبی کوتاه در باره ساختن رگبار برای چاپ در مجله بنویسد. او مطلبی تحت عنوان “رگبار ساخته شد” را نوشت و به دفتر مجله ارسال کرد. در بخش تئاتر مجله – ویژه تئاتر وسینما هم چند پیس او را چاپ کردم. در طول این سال ها همیشه با هم در تماس بوده ایم. از اینرو وقتی در سال 2002 در تهران پروژه تاریخ سینمای ایران را شروع کردم و با تعدادی از بزرگان سینمای پیش از انقلاب گفتگوهایی انجام دادم، بهرام هم با کمال میل قبول کرد و دوساعتی با هم گپ زدیم که درآرشیو قرار گرفت. بعد از فیلم “لبه تیغ” و با فرصتی که با خروج بیضایی از ایران برای تدریس در دانشگاه استنفورد پیش آمد، احساس کردم لازم است فیلمی در باره سینمای او ساخته بشود. یک بار دیگر در سال 2017 در ادامه سئوال های گفتگوی قبلی نزد او رفتم و فیلم برداری کردیم. ضمن آن که با همسرش، بازیگر برجسته سینما و تئاتر ایران، خانم مژده شمسائی هم در همین فرصت گفتگو کردم و بخش سه زن بازیگر فیلم های او هم به این صورت تکمیل شد.
• آیا این سئوال و جواب ها فی البداهه بوده و یا از پیش تعیین شده است؟
– مقداری از سئوال و جواب ها از پیش نوشته شده بود و بسیاری هم حین سئوال و جواب پدید می آمد و دنبال جواب او را من می گرفتم و سئوال دیگری خلق می شد و ایشان هم با علاقه و حسن نیت به همه جواب می داد.
• درفیلم شما آقای بیضایی نسبت به سیاست ابراز تنفر می کند اما تماشای کلیپ های خاصی که شما درلابلای سخنان او گنجانده اید، به تماشاگر نشان می دهد که خودآگاه یا ناخودآگاه، سیاست در اغلب این آثار موج می زند. این مسئله را خود شما چگونه توجیه کنید؟
– خیلی ساده است. بیان هنری هر هنرمندی از خودآگاه و ناخودآگاه او سرچشمه می گیرد. بیضایی هرچند همیشه گفته که آدم سیاسی نیست اما عکس العمل او نسبت به مسائل جامعه ای که در آن زندگی می کند در آثارش شکل سیاسی پیدا می کند. من سعی کرده ام در این فیلم با انتخاب لحظه های خوب بازیگری و دیالوگ های پیچیده و پرمعنی نقطه نظرهای او را منعکس کنم. این انعکاس گاه سیاسی است و گاهی هم سیاسی نیست.
• در این مقطع از زمان و با درنظرگرفتن شرایط موجود ازجمله مهاجرت و دوری کارگردانی چون بیضایی از ایران، با این فیلم چه پیامی به تماشاگر می دهید؟
– من سعی کرده ام در این فیلم نشان بدهم که به یک هنرمند، پژوهشگر، فیلمساز ونویسنده کشور که تعدادشان هم زیاد نیست چه گذشته است؟ چگونه بزرگان ایران آواره شده یا به تبعید خودخواسته یا اجباری تن در داده اند تا بتوانند به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. این جای بسی تاسف است که هنرمندی چون بهرام بیضایی امروز دور از وطن و درغربت زندگی می کند.
فیلم “موزائیک استعاره ها” تاکنون در شهر تورنتو و در دانشگاه های “ییل” و جورج واشنگتن در شرق آمریکا با موفقیت به نمایش درآمده، در ماه ژانویه 2020 درلس آنجلس، اورنج کانتی و سن فرانسیسکو -محل زندگی آقای بیضایی- هم اکران خواهد شد. برای تهیه بلیت با شماره تلفن و سامانه زیرتماس بگیرید:

310-437-9772
08tickets.com

 1700-24