1465-43

1465-47

فرزادحسنی

یکشنبه 28 جون 2015 را احتمالا باید بعد از این در حافظه تاریخ هنر در مهاجرت ثبت و ضبط کرد. روزی که با فقدان یک هنرمند و در مراسم یادبود هنری او اغلب هنرمندان حوزه تئاتر و سینمای فعال در مهاجرت گرد هم آمدند تا ضمن یاد آوری نام و یاد محسن مرزبان و گرامیداشت خاطره او ،مروری داشته باشند به فعالیت های هنری خود در طول دوره مهاجرت.
این برنامه فرصت مناسبی بود تا بسیاری از هنرمندان ضمن حضور در این برنامه برای گرامیداشت هنرمند و همکار تازه سفر کرده ،نگاهی داشته باشند به فعالیت های هنری خود در طول سه دهه اخیر.
هنرمندان بسیاری در این برنامه حضور داشتند و تعدادی از هنرمندان که امکان حضور در این برنامه را نداشتند با ارسال پیام تصویری در این برنامه مشارکت داشتند . این برنامه به ابتکار و همت هوشنگ توزیع از بنیانگذاران کارگاه نمایش 79 و یاری تعدادی از علاقمندان به فرهنگ و هنر در محل خانه فرهنگ و هنر ایران(لس آنجلس) برگزار شد .
آنچه در ادامه می آید گزارشی است از برگزاری این برنامه.در متن این گزارش کوشش شده تا حد امکان سخنان دوستان و همراهان محسن مرزبان دقیقا مطابق شیوه روایت،پیاده و بازنویسی شود :

درباره فعالیت های محسن مرزبان
محسن مرزبان کار خود را از «گروه تئاتر دیگر» و نمایش «آسیدکاظم» نوشته محمود استاد محمد در تهران آغاز کرد و تا پیش از مهاجرت همکاری هایی با گروه های تئاتری مختلف و به ویژه با محمود استاد محمد، فرهاد مجد آبادی و هوشنگ توزیع داشت .
مرزبان همچنین در نخستین اجرای «شهر قصه» در خارج از ایران به کارگردانی بیژن مفید نیز به عنوان بازیگر مشارکت داشت و نقشی را که محمود استاد محمد در اولین اجرای شهر قصه ایفا کرده بود، به صورت تاثیر گذاری بازی کرد.
وی در طول سه دهه بعد از مهاجرت در تئاترهای مختلفی ایفای نقش کرد و همچنین در یک فیلم سینمایی نیز بازی داشت .
از مهمترین فعالیت های هنری او در طول دوره مهاجرت می توان به همکاری او با کارگاه نمایش 79 و هوشنگ توزیع و نیز همکاری با رضا ژیان و زویا زاکاریان در چند نمایش اشاره کرد. مهاجرت و دغدغه های بعد از مهاجرت دستمایه بسیاری از کارهای هنری شکل گرفته توسط هنرمندان خارج از کشور بوده و هست. محسن مرزبان نیز به عنوان بازیگر در تعدادی از کارهایی که به موضوع مهاجرت نگاه ویژه ای داشتند،همکاری داشت.
فیلم «مهمانان هتل آستوریا» اثر رضا علامه زاده، درباره شرایط پناهندگان ایرانی در ترکیه و کارهای تئاتری چون «کافه اکبرآقا نوستالژی»، نوشته هوشنگ توزیع، و «آن سفرکرده» نوشته زویازاکاریان، با چنین مضمون هایی شکل گرفته بود و مرزبان در آنها نقش مهمی ایفا کرد . مرزبان این اواخر در دو نمایش کمدی «فرار بزرگ» و «سورپرایز پارتی» اثر هوشنگ توزیع درخشیده بود و درمیان تماشاگران تئاتر محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد.

شهره آغداشلو آغازگر مراسم
مراسم بعد از نمایش اسلایدی از تصاویر فعالیت های هنری محسن مرزبان در طول بیش از سه دهه فعالیت آغاز شد. شهره آغداشلو هنرمند بین المللی تئاتر و سینما و کاندید نقش مکمل در اسکار و برنده جایزه امی، به عنوان اولین سخنران روی صحنه رفت و گفت:«هدف ما از برگزاری این مراسم سوگواری برای محسن مرزبان نیست. گاهی وقت ها فقدان یک دوست تا سال های سال فراموش شدنی نیست اما ما امروز اینجا جمع شده ایم تا به یاد محسن مرزبان و فعالیت هایش، زندگی هنری او را جشن بگیریم و به همین جهت هست که امروز صحنه را در این مراسم به صورت تئاتری چیده ایم تا خاطره هایمان را با محسن مرزبان مرور کنیم. به جشن خاطره هامان با محسن مرزبان خوش آمده اید.»
شهره آغداشلو پس از چند جمله کوتاه از پرویز کاردان برای حضور در صحنه دعوت کرد.

پرویز کاردان،تئاتری های عاشق
کاردان با حضور در صحنه گفت:«وقتی شب ها به آسمان نگاه می کنیم ستاره های بسیاری می بینیم که فقط نوری از آنها سو سو می زند غافل از اینکه هر کدام آنها از خورشید ما هزاران بار بزرگتر و پر نور تر هستند. در میان هنرمندان نیز همینطور است. بسیاری هستند که شاید به نظر کم سوتر بیایند اما مسلما می توانند پربار تر، مفید تر و با دانش تر باشند. خوشحالم که هنرمندان تئاتر به خاطر اینکه عاشقانه کارشان را دوست دارند بر خلاف دیگر هنرمندان همیشه رابطه ای صمیمانه و دوستانه با یکدیگر دارند و به یکدیگر عشق می ورزند.مرزبان شخصیت ویژه ای داشت . من فرصت همکاری با او را نداشتم اما همواره تحت تاثیر شخصیت خاص او بودم چون ارتباط ما در جامعه تئاتری نزدیک بوده و هست.
به اعتقاد من مرزبان سفرش را شروع کرده و دارد زندگی تازه ای را تجربه می کند و به خاطر فعالیت های هنریش هرگز از یاد نخواهد رفت .»
در ادامه بخشی از تئاتر شهر قصه به کارگردانی بیژن مفید که در لس آنجلس روی صحنه رفته بود ،پخش شد.

1465-44

مری آپیک ،صدا و تصویر ماندگار
مری آپیک با حضور در صحنه گفت تنها صدا و تصویر است که می ماند.او افزود:«با تمام کوشش هایی که با خوردن خاک صحنه سالیان سال می کنیم در واقع صدای دنیا را به نوعی باز می گردانیم و احساس های متفاوت و شخصیت های متفاوت را ایفا می کنیم. مرزبان نیز از همین صداها و تصاویر ماندگار بود که متاسفانه خیلی زود و جوان سفر کرد.
من تجربه همکاری صحنه ای با مرزبان نداشتم اما در دهه هشتاد در تعدادی سریال تلوزیونی به کوشش صیاد با او همکاری داشتم . چیزی که برای من مهم است این است که او انسان خوبی بود و به همین جهت است که معتقدم هنرمند خوبی هم بود و ماندگار خواهد بود چون انسان های خوب هستند که می توانند اثر هنری خوب را خلق کنند.او همیشه متانت خاصی داشت و بسیار متواضع بود و در هر مجلس و جایی که او را می دیدم این متانت و تواضع را کاملا حس می کردم.همه ما یک به یک می رویم اما این هنرمند است که صدا و تصویر خودش را ماندگار می کند و از بین نمی رود.»

علی پورتاش،مرور خاطرات خنده دار
علی پورتاش در ابتدا از هوشنگ توزیع و کارگاه نمایش 79 به خاطر برگزاری این مراسم تشکر کرد و به ذکر خاطره ای خنده دار پرداخت .
او گفت:«محسن امروز با ما نیست ولی واقعا هست. من فقدانش را باور ندارم و دلیلش هم این هست که حس می کنم هنوز هم با ماست .او انسانی آرام بود که کم و به جا حرف می زد و وقتی روی صحنه بازی می کرد به راحتی توسط تماشاگر در نقشش باور می شد. به عنوان بازیگر حرفه ای می گویم که محسن در دو تئاتر اخیرش یعنی «فرار بزرگ» و «سورپرایز پارتی» فوق العاده بود.»

پیام های تصویری برای محسن مرزبان
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی ساخته فرزاد حسنی مستند ساز، درباره دوستان محسن مرزبان پخش شد. در این فیلم پرویز صیاد از اولین تجربه همکاریش با مرزبان گفت. وی گفت:«در اولین کار نقش چندانی برای مرزبان نداشتم ولی او با اینکه سابقه تئاتری داشت اما با مناعت طبع و خاکی بودن این نقش کوچک را قبول کرد و به خوبی نیز ایفا کرد.من همان موقع متوجه شدم که نه تنها با یک بازیگر خوب، بلکه با یک انسان وارسته مواجه هستم.»
علی فخرالدین گفت:«من از سال های اولیه 1980 محسن را می شناسم. ما توسط آقای صیاد دور هم جمع شدیم برای دور خوانی نمایش. او انسانی با شعور و با تفکر و با احساس بود. او شاعر و نویسنده و بازیگر خوبی بود و فقدانش برای جامعه هنری خارج از ایران سنگین است.»
ماشا منش نیز گفت:« از سال 1977 او را می شناسم. او جزو اولین بازیگران تئاتر در خارج از کشور بود. او با آقایان بیژن مفید، پرویز صیاد و رضا ژیان و هوشنگ توزیع همکاری های خوبی داشت و در فیلم مهمانان هتل آستوریا نیز بازی کرد. او با کارهایی که کرده زنده است و از یاد نخواهد رفت.»
شیلا وثوق که در دو نمایش آخر محسن مرزبان با او همبازی بوده است نیز گفت: «درجلسه تمرین نمایش فرار بزرگ با محسن مرزبان آشنا شدم. من در آن زمان تازه از مدرسه بازیگری جان راسکین فارغ التحصیل شده بودم. قرار بود علاوه برنقش اول زن نمایش، دستیار کارگردان هم باشم. فکر می کنم کمی بیش از اندازه اعتماد به نفس داشتم چون همان جا شروع کردم به یاد دادن نرمش های بدنی، فن بیان و بازیگری روی صحنه به این بازیگر کارکشته و قدیمی. فقط زمانی که با او روی صحنه سالن پرجمعیت نمایش فرار بزرگ قدم گذاشتم بود فهمیدم محسن مرزبان تا چه اندازه دربازیگری مسلط و ورزیده است. او یک تئاتری واقعی بود و من افتخار می کنم این فرصت را پیدا کردم تا با او کار کنم.»
کامبیز قائم مقام گفت:«سال های ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ شرایط عجیبی بود. ایرانیان مهاجر تازه از راه رسیده هنوز فکر می کردند ماندنشان دراین دیار موقتی است و به زودی به خانه و کاشانه شان برمی گردند. با محسن ضمن تمرین های نمایش بیژن مفید آشنا شدم .اولین نمایشی بود که دور آمریکا اجرا شد. محسن که از ایران کار تئاتر را شروع کرده بود یکی از مهم ترین نقش های نمایش، یعنی شخصیت«خر» را بازی می کرد. این نقش را قبلا برادر همسرش، محمود استاد محمد در ایران بازی کرده بود. محسن دقت عجیبی در انجام کار داشت. درعین حال مواظب کار دیگران هم بود.»
داوود غلامحسینی نیز گفت:«در دهه 90 با محسن مرزبان از طریق رضا ژیان آشنا شدم و نمایشنامه «خانه ما آن سوی مرز» به وجود آمد . او یک تئاتری واقعی بود.»

1465-46

عباس صفاری،نام رفتگان
عباس صفاری(شاعر) پیش از سخنرانی خودش پیامی نوشتاری از دوست مشترکش با محسن مرزبان، علی کامرانی بازیگر تئاتر و ترانه سرای ساکن آلمان را خواند. وی در ادامه شعر کوتاهی از خودش را به یاد مرزبان خواند:
«نام رفتگان را دلم نمی آید از دفتر نازک تلفنم خط بزنم….»
او گفت محسن مرزبان قدیمی ترین دوست من در لس آنجلس بود.او بازتابی از شخصیت خود من بود.من چیزهایی را که خودم جرئت تجربه اش را نداشتم در وجود محسن می دیدم.

زویا زاکاریان،فشفشه بازی ها
فرهاد زانیچ خواه(طراح صحنه) پیام نوشتاری زویا زاکاریان را خواند. زویا زاکاریان نوشته بود: «هیجان وشور کودکانه اش کاری به تقویم، سن و سال و تاریخ دیروز و امروز نداشت.او همیشه جوان بود و مانند خود زندگی می جوشید. کافی بود موضوعی نظرش را جلب کند،آنوقت مثل بچه ها چهارشنبه سوری راه می انداخت و بعد فشفشه پشت فشفشه.بعضی ها را نمی شود به خاک سپرد .صد سال هم که از رفتنشان بگذرد همچنان حی و حاضرند.محسن در وجود تک تک یارانش به حیات پرشورش ادامه خواهد داد. او در کارنامه تئاتری من سهمی مهم دارد.»
در ادامه بخش هایی از کارهای محسن مرزبان در همکاری با زویا زاکاریان و رضا ژیان پخش شد.

خاطراتی از میهمانان هتل آستوریا
شهره آغداشلو پیش از پخش دقایقی کوتاه از فیلم میهمانان هتل آستوریا، از تجربه و خاطراتش با محسن مرزبان در این فیلم گفت:«فیلم میهمانان هتل آستوریا در نیویورک ،هلند،لس آنجلس و ترکیه فیلمبرداری شد. در بخش ترکیه و استانبول ما اجازه فیلمبرداری نداشتیم و کارگردان(رضا علامه زاده) هم نمی توانست به ترکیه بیاید و ما با حضور دستیار کارگردان فیلم را در فرودگاه ترکیه گرفتیم. این کار بسیار سخت و پر از استرس بود ولی در تمام طول کار محسن مرزبان با آرامش خاصی در کار حضور داشت. در انتها برای خروج فیلم از ترکیه مجبور شدیم فیلم ها را با خودمان ببریم که برای این کار استرس زیادی داشتیم ولی مرزبان با شوخی سعی می کرد استرس من را کم کند و در نهایت توانستیم این فیلم ها را بدون دردسر خارج کنیم. محسن مرزبان همیشه لبخند می زد چون انسان مثبت اندیشی بود و باور داشت اگر مثبت بیندیشد همه درها به رویش باز می شود.»

ناصر شاهین پر،حمایت از تئاتر
ناصر شاهین پر( نویسنده) سخنران بعدی مراسم بود. او گفت:« یکی از بدی های سن بالا این است که شاهد فقدان دوستانش است. مرگ برای محسن از بالای دیوار پریدن و به نظرم برای او خیلی زود بود.»
او درباره تئاتر و فعالیت های هنری در خارج از کشور صحبت کرد. او گفت:« ما هنرمند مهمی را در خارج از کشور از دست داده ایم . چه خوب است که دور هم جمع شویم و همت کنیم و موسسه ای داشته باشیم برای حمایت از تئاتر.»

مجید روشنگر، مرزبان یک انسان فروتن و علاقمند به ادبیات
روشنگر سردبیر نشریه بررسی کتاب نیز پیامی تصویری برای برنامه فرستاده بود. او گفت:« محسن مرزبان خیلی زود از میان ما رفت. من در امریکا با او آشنا شدم و همه کارهای او را روی صحنه دیدم . او انسان فروتنی بود. او با صمیمیت درکاراکتری که به او واگذار می شد فرو می رفت. من علاوه بر عشق او در کار تئاتر و سینما می دیدم به موضوع ادبیات نیز بسیار علاقمند است. او همیشه بعد از دریافت نشریه بررسی کتاب برای من نامه می نوشت و راجع به مطالب نشریه اظهار نظر می کرد.»

خصوصیات حرفه ای محسن مرزبان از نگاه هوشنگ توزیع
هوشنگ توزیع در ادامه این برنامه به روی صحنه آمد. او ابتدا از دوستداران تئاتر و دوستان تئاتری خودش برای حضور در این برنامه تشکر کرد و دقایقی کوتاه با خانواده مرزبان گفتگو کرد .او گفت:« به قول شهره آغداشلو و مجید روشنگر ما امروز آمده ایم تا خاطراتمان را با محسن مرزبان مرور کنیم و زندگی هنری او را جشن بگیریم.»
وی افزود:«هنرمند واقعی باید در دنیا سهم داشته باشد.باید دنیا را نسبت به آنچه در هنگام ورودش به دنیا یافت،کمی زیباتر سازد. باید دنیا را کمی مسرت بخش سازد و کمی بیشتر عطر آگینش کند و همسازش کند. این قرار است سهم او باشد و محسن مرزبان در چشم من چنین کسی بود، بی آنکه خواسته باشم درباره او غلوی کنم.»

1465-45

او ادامه داد:«کار هنرمند نوعی عبادت است.خنده بی نفسی است. درخشش محسن مرزبان در کار کمدی نه آسان به دست آمد و نه کار هر کسی بود.خوشحالم که بگویم محسن مرزبان اولین کار نمایشی خود را در ایران با من انجام داد و در آخرین کارش در اینجا در نمایشی از من روی صحنه رفت.»
در ادامه بخش هایی از نمایش «فرار بزرگ» با بازی درخشان مرزبان در چندین نقش برای حاضرین پخش شد. توزیع پس از پخش این بخش های فرار بزرگ با اشاره به نقش های متعدد مرزبان در این کار و به ویژه ایفای نقش زن در این نمایش گفت:«او در بازی شهامت زیادی داشت و به خاطر نقش تمام تلاش خودش را می کرد.»
در ادامه بخش هایی از آخرین فعالیت تئاتری محسن مرزبان به نام «سورپرایز پارتی»پخش شد.
هوشنگ توزیع به مرور خاطرات گذشته و آغازین سال های شروع فعالیت های تئاتری در لس آنجلس اشاره کرد و افزود:«من در سال ۱۹۸4 برای شرکت در افتتاحیه فیلم «فرستاده» به لس آنجلس آمدم و ماندگار شدم. در آن موقع درست رو به روی خانه محسن در «اورلند» زندگی می کردم. تئاتر در آن روزها به شکل امروزی نبود و امکان اطلاع رسانی زیادی فراهم نبود. پیش از من آقای بیژن مفید،آقای کاردان، آقای صیاد و آقای خطیبی تئاترهایی را روی صحنه برده بودند. من همیشه به یاد دارم که این جاده هایی را که ما رفتیم، به همت این بزرگان و دوستان هموار شد .محسن مرزبان زودتر از من به لس آنجلس آمده بود.
من پس از ورودم به لس آنجلس در سال 1985 یک گروه تئاتری به نام «کارگاه نمایش ۷۹» به احترام کارگاه نمایش تهران که همان سال تعطیل شده بود، راه انداختم. بعد از «همه پسران ایران خانم» که اولین کارم در لس آنجلس بود، درسال ۱۹۸۶« کافه اکبرآقا نوستالژی» را با بازی شهره آغداشلو، حسن خیاط‌باشی، رضا ژیان و محسن مرزبان به روی صحنه بردیم. و بعد هم «گمشده در باد» را با محسن کار کردیم. بعدها او در دو نمایش از زویا زاکاریان با کارگردانی رضا ژیان هم بازی کرد.»

فقدانی تلخ
توزیع همچنین گفت: «من محسن مرزبان را خیلی خوب می شناسم. هم با او دوست بودم و هم با محمود استاد محمد. ما رابطه ای خاص داشتیم و غم و غصه و خاطرات بسیار زیادی با هم داریم. فقط ما می دانیم که چه زجرها و غم ها و دردهایی را برای تئاتر تحمل و تجربه کردیم.
هوشنگ توزیع یادآوری می کند که این اواخر والدینم و فرهاد مجد آبادی، محمود و آرش استاد محمد را از دست دادم و همه این ها برای من اتفاقی تلخ و ناگوار بود با این وجود از دست دادن محسن تاثیر عمیق و خاصی روی من گذاشت و این فقدان برای من سنگین بود چون معتقد بودم این سفر برای محسن بسیار زود و بی موقع اتفاق افتاد.

وجود حاضرِ غایب
در انتهای برنامه هوشنگ توزیع با ایفای یک نقش جالب و بداهه همه حاضرین را غافل گیر کرد. او در حال سخنرانی بود که تلفن دستی اش زنگ خورد. نگاهی به گوشی کرد و دید شماره ای روی گوشی نیفتاده است. صحبتهایش را قطع کرد و پشت تریبون به تلفن جواب داد. تماشاگر از اینجا به بعد شاهد مکالمات توزیع با آن سوی خط است .از مکالماتی که از توزیع شنیده می شود اینگونه بر می آید که فردی از آن سوی خط می خواهد ارتباط تلفنی توزیع را به شخصی وصل کند. آن سوی خط محسن مرزبان است که می گوید از آن بالا شاهد و ناظر همه برنامه است و به همه سلام می رساند.
این اجرا با استقبال بسیار زیادی از طرف میهمانان مواجه شد و بعد از پایان اجرا میهمانان دقایقی به تشویق او پرداختند.
در انتهای برنامه فرهاد زانیچ خواه به نمایندگی از خانواده مرزبان از میهمانان تشکر کرد و فیلمی از آخرین جشن تولد محسن مرزبان و حضور او با خانواده اش پخش شد.