1557-24

با سلام به هم میهنان عزیزم و آقای ذکائی .
امیدوارم حال همگی خوب باشد. در رابطه با کنسل شدن کنسرت دالاس حقایق را با بی میلی در رابطه با این موضوع توضیح میدهم و قبل از هر چیز از تمام هم میهنان عزیزم که دراین ماجرا ناراحت شدند پوزش میطلبم.
دفعه آخری که من با شهرابی کار کردم ۱۰ سال پیش در توری بود که با داریوش عزیز داشتیم. طی این ۱۰ سال شهرابی با خانم گوگوش کار میکرد و با ارتباط دوستانه ای که از کنسرتهای سابق با هم داشتیم هر از گاهی یک پیغامک میفرستاد و احوالپرسی میکرد. البته اخیرا متوجه حقیقت این داستانها شدم که ۲-۳ سال پیش شهرابی با به نمایش گذاشتن حمله قلبی دروغی در لاس وگاس از پرداخت کردن دستمزد ابی عزیز شانه خالی میکرده و خودش را به بیمارستان لاس وگاس معرفی میکند که از رو در رویی با سرمایه گذاران آن کنسرت که آقای امیر کلانتری و شریکش آقای امیر بودند حذر کند.
بعد از همکاری با مدیر سابقم تصمیم گرفتم که خودم بیشتر کارهای خودم را مدیریت کنم. در این میان شهرابی با من تماس گرفت و طرح تعدادی کنسرت با بیژن عزیز را با من مطرح کرد. مدیران سابق من و بیژن در گذشته صحبت این رو کرده بودند که با هم همکاری داشته باشیم ولی قسمت این بود که امسال این همکاری اتفاق بیافتد.
شهرابی از من خواست که از ارکستر خودم بخواهم که در این تور با بیژن عزیز همکاری کنند و دستمزد اجراء با بیژن را جداگانه دریافت کنند. من هم از این درخواست استقبال کردم.
بد حسابی شهرابی از پرداخت بیعانه دوم قراردادش شروع شد و در این میان که تبلیغات شروع شده بود من در موقعیتی قرار گرفتم که با وجود نگرانی سعی کردم بیشتر به بهتر شدن برنامه ها توجه کنم .
مدتی بعد از شروع تبلیغات آقای مهدی عجبشیر که تاجریست در ایالات فلوریدا با من و بیژن تماس گرفتند و هشدار دادند که مواظب شهرابی باشید. عجبشیر یک کپی از حکم دادگاهی که از سال ۲۰۱۱ از شهرابی داشت را به من و بیژن تکست کرد و گفت تصمیم دارد به کنسرت ما در آتلانتا بیاید و طلب خود را با کمک کلانتر محلی از شهرابی وصول کند. وقتی در این مورد از شهرابی جواب خواستم خندید و گفت “آره بگو بیاد”.
در سفر اولین کنسرت به واشنگتن متوجه شدم که موزیسینها ی من در موقع تمرینات با بیژن به دلیل تعارف در مورد دستمزدشان صحبت نکرده اند. هیچ کدام از موزیسینها تکلیف پرداختشان برای اجرا با بیژن مشخص نبود.
اگر موزیسینی به خواننده ای برای پیشکسوت بودنش احترام میگذارد و قبل از برنامه صحبت مالی را با خواننده در میان نمیگذارد آیا باید از حقش بگذرد؟ آیا نباید خواننده ای که کارش با زحمت موزیسین به نتیجه میرسد مسئولیت دستمزدش را هم به عهده بگیرد؟ یا باید آن موزیسین یک هفته دنبال پولش بدود؟
بعد از برنامه اول در واشنگتن شهرابی در مورد دستمزد موزیسینها گفت “حالا بهشون نفری ۲۰۰-۳۰۰ دلار برای اجرا با بیژن میپردازیم” ولی مقررات محیط کاری موزیک ایرانی و دستمزد عادلانه موزیسینها برای اجرایشان با بیژن بیشتر از انتظاری بود که شهرابی داشت. من هم به شهرابی گفتم حالا که گروه ارکستر من برای بیژن مینوازند درست نیست که آنها را در فشار بگذاری و نرخ تحمیلی به آنها بدهی. با آنها صحبت کن و به نتیجه برسید.
شهرابی با پرداخت نیمه کاره همان گفته خودش را انجام داد و موزیسینها در یک فضای بلاتکلیف و گیج قرار گرفتند. برنامه دوم در شیکاگو هم نه پرداختی به من شد و نه به موزیسینها. شهرابى به من قول داد که از سالن کنسرت شیکاگو بخواهد که فروش گیشه را مستقیما به حساب من واریز کنند.
در اين حال از شهرابى قول گرفتم كه در ونكوور كمبود دستمزد ارکستر برای برنامه اول و دوم را جبران کند.
رسيديم ونكوور به شريك شهرابى، محمد كاظميان گوشزد كردم كه شهرابى قول داده حساب موزیسینها را در ونكوور تسویه كند. كاظميان و شهرابى درخواست من را جدى نگرفتند. مبلغى كه در ونكوور پرداخت كردند دستمزد من و اركستر را جبران نميكرد و تا به آن زمان شهرابی بیش از نیمی از تعهدات مالیش را به من انجام نداده بود. فصل نوروز برای درآمد موزیسینها فصل مهمیست و روی درآمدش حساب ميكنند و اين كمبود پرداختها و بی توجهی شهرابی خیلی من را آزرده بود و مسئولیت و ناراحتی موزیسینها هم از طرفی بر روی من سنگینی میکرد. وقتی به شهرابی خیلی جدی گفتم من اینجوری کار نمیکنم به من گفت “بابا بیژن بیچاره حتی با ما قرارداد هم نبسته حالا فوقش هم ما برنامه ای فلان مبلغ بهش میدیم” . اگر کسی در مورد همکار من همچنین حرفی بزند حتمآ در مورد من هم به دیگری اینچنین خواهد گفت. ولی حاضر نبودم تنشی را بین بیژن و شهرابی به وجود بیارم که به برنامه ها لطمه ای وارد بشود.
قبل از سفر به دالاس و آتلانتا با کنسرت گذاران محلی دالاس “اشکان” و آتلانتا “شهرام پیرعلی” که به شهرابی کمک میکردند تماس گرفتم.
داستان را به هر دو توضیح دادم و ۲ راه را به آنها توصیه کردم که یا کنسرت را کنسل کنیم و یا پرداخت به موزیسینها را به عهده بگیرند. هم من هم بیژن حاضر بودیم این ۲ برنامه را به رایگان اجرا کنیم که اولا به برنامه ریزی نوروزی مردم لطمه ای نخورد و ثانیا کنسرت گذار محلی که گناه زیادی ندارد آسیب نبیند. اشکان گفت که خیلی از همکاری شما در این رابطه متشکرم و اینکه برای موقعیتش در دالاس کنسل کردن آبرو ریزی خواهد بود و بهتر هست برنامه اجرا شود و با همفکری با همکارش احسان با یک سری توضیحات و حساب کتاب خودش به ما گفت “حالا با یک دو هزار دلار پایینتر حساب موزیسینها را تسویه خواهد کرد. به اشکان و احسان توصیه کردم به مدیریت سالن هتل رجوع کنند و با توضیح دادن در مورد بی مسئولیتی کنسرت گذار و مشکل مالی که دارند مبلغی را تخفیف بگیرند که به کیفیت برنامه لطمه ای نخورد. چون با نبودن تخفیف لازم از هتل بودجه کرایه نور و صدا به مشکل میخورد. بیژن هم با ما روی خط تلفن در جریان همه این مسائل بود و همگی با هم همفکری میکردیم.
شهرام پیرعلی از آتلانتا هم که چندین سال است در آتلانتا کنسرتهای ایرانی تهیه میکند و بارها با او همکاری داشته ام با برخوردی دوستانه به من گفت کنسل کردن صلاح نیست و از عهده مخارج ارکستر بر خواهد آمد.
برای کنسل نشدن کنسرت و رضایت مردم من و بیژن تصمیم گرفتیم بدون چشم داشت مالی و دستمزدمان و فقط با گارانتی دستمزد موزیسینها راهی دالاس شویم.
وقتی به هتل در دالاس رسیدیم متوجه شدم که شهرابی نیامده. از دوست اشکان احسان پرسیدم اشکان کجاست و به من گفت با کاظمیان (شریک شهرابی) در دفتر هتل مشغول به درخواست تخفیف هستند. من هم به دفتر هتل رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی با یک برخورد دوستانه به مدیران گفتم این برنامه یک برنامه فرهنگیست و من هم امشب دارم به رایگان برنامه اجرا میکنم و هر نوع تخفیفی که شما به این برنامه گذاران بدهید به انجام پذیری این برنامه کمک خواهد کرد. به نظر میرسید که مدیران هتل تصمیم مثبت داشتند و نهایتا قبول کردند.
من رفتم سراغ تمرینهای قبل از برنامه. کمی بعد اشکان را دیدم و گفتم لطفا حساب ارکستر رو تسویه کن و جوابش به من این بود که کاظمیان گفته “به تو ربطی نداره و دخالت نکن” به همین راحتی اشکان از قولی که تلفنی به من و بیژن داده بود خودش را کنار کشید. من هم بعد از تمرین به اشکان گفتم موزیسینها گفته اند اگر دستمزد خودشان را نگیرند اجرا نخواهند کرد و بهتر هست که این مساله را جدی بگیرد.
متوجه شدیم که درب سالن رو باز کردند و شروع به فروش بلیط و راه دادن مردم در سالن هستند. پدر اشکان به همراه یکی از دوستانش به اتاق من آمدند و گفتند حالا یک چک به مبلغ ۴-۵ هزار دلار از ما بگیر.
من به ایشان گفتم اولا موزیسینها چک قبول نمیکنند و دومآ طلبشان بیش از ۲ برابر این مبلغ هست.
خلاصه نارضایتی مردم به جایی رسید که با تماس با پلیس و آمدنشان به هتل پلیس دالاس برای جلوگیری از هیچ نوع تنشی برنامه را کنسل کرد.
متوجه شدم که شهرابی و کاظمیان قید همکاری رو زده اند و از نارضایتی های بیشتر مردم باید جلوگیری کنم. با شهرام پیرعلی تماس گرفتم و به او تمام داستان را توضیح دادم. با این که پیرعلی هزینه بلیتها را به شهرابی پرداخت کرده بود دوباره مجبور شد بلیطهای جدید برای همه گروه خریداری کند و وقتی ما به آتلانتا رسیدیم قولی که برای پرداخت موزیسینها داده بود را با کم و کاستیهائی انجام داد و برنامه به خوبی انجام شد.
دو روز بعد از کنسل شدن کنسرت دالاس روز یکشنبه اشکان از دالاس با من تماس گرفت و گفت خواهشا بگو چه کار کنم؟ آبروی من در شهر رفته است.
به اشکان توصیه کردم یک برنامه رایگان برای جبران نارضایتی مردم تهیه کند و من حاضرم بدون هیچ دستمزدی برنامه را اجرا کنم و مطمئنم بیژن عزیز هم از این پیشنهاد استقبال خواهد کرد. گفت خیلی ممنون و قرار شد بررسیهای لازم را انجام بده و به من اطلاع بده. برای بیژن هم پیغام گذاشتم و این موضوع را در پیغامم توضیح دادم.
مطلب چند هفته پیش جوانان را که خواندم متوجه شدم که بیژن عزیز هم با همین توصیه من موافق بوده.
واقعا این اتفاقهای کم نظیر هم برای هنرمند و هم برای مردم آزار دهنده است و از این به بعد با مو شکافی بیشتر و همکاری فقط با کنسرت گذاران خوشنام از این جور اتفاقات پیشگیری خواهم کرد. امیدوارم این توضیحات درست و کامل برای عزیزانی که در این اتفاق اذیت شدند روشن کننده حقایق باشد.

1557-25

توضیح هوشنگ دانیال، مدیر فروشگـاه شهرزاد دالاس  در مورد کنسـرت نوروزی

شبی که فراموش نخواهد
وتوهینی که از یاد نخواهد رفت
با درود به هموطنان و عزیزانی که هرگز منطق را فدای احساسات نمی‌کنندو در گردباد حوداث خود را محکم و استوار نگه می‌دارند و همیشه هم آنند که می‌نمایند و آنگونه می‌نمایندکه هستند،از همه این عزیزان سپاسگزاریم.
حادثه‌ی کنسرت دالاس، تراژدی ادعای دست اندرکاران اسیرِ پول و به خطر افتادنِ حیثیت و اتلاف وقت اهالی دالاس در شب برای عیدِ امسال، بار دیگر عدم مسئولیت برخی‌ هنرمندان و کنسرت‌گذاران را به میان می‌کشد. اما مهم‌تر از همه، حیثیتِ به خطر افتاده‌ی جامعه‌ی ایرانی‌ است. در دیارِ غربت، زمان در قوت‌بخشی یا تضیف حوادث نقشی‌ مهم بازی می‌کند. ایرانیِ در غربت اینک بیشتر از هر زمانی اسیرِ کشاکش‌های سیاسی است و نه تنها از درون یک فرهنگ آسیب دیده، بلکه از منظرِ بین‌المللی نیز دچار التهابات فراوان می‌شود که در نهایت تصویر ایرانی‌ را مخدوش‌تر می‌کند. حالا که همه شمشیر بر داشته‌اند تا جامعه‌ی ایرانی‌ را دچار وحشت و نابسامانی کنند،چرا برخی ناجوانمردان گاه در قالب برگزاریِ کنسرت، به خیل این شمشیر‌کشان نپیوندند؟ دشمنان مردم ایران بسیار خوشحال میشوند و بدین صورت که با دخالت در مسائل مختلف حیثیت ایرانی‌‌ها را در خارج از کشور مخدوش می‌نمایند اما مساله در این است که برخی‌ از دست اندرکاران کنسرت‌ها با پشت کردن به مردم، سودجوییِ نامناسب و فرصت‌طلبی،خواسته یا ناخواسته، در لشگر دشمن می‌‌ایستند. اینان با حرکات و اشارات سودجویانه تنها چیزی را که مد نظر دارند، کسب درآمد به هر صورت است و بر خلاف گذشته‌های دور حتی ادعای شرف و ملت دوستی‌ را به عمد از یاد می‌برند.
حکایت و حادثه‌ی برگزار نکردن کنسرت توسط آقایان شهرابی و کاظمیان و عدم حضور هنرمندانی چون بیژن مرتضوی و منصور بر صحنه‌ی کنسرت دالاس نمونه غیر اخلاقی و ناپسندی از این دست را پیش چشم ایرانیان و مردم آمریکا می‌گذارد. رسيدن به اهداف در زندگی امكان پذير است، در صورتی كه برای رسيدن به آن‌ها جديت، صداقت، متانت و بردباری را اصل قرار بدهيم. اما گاهي منطق فداي احساسات مي‌شود كه متاسفانه نتيجه‌ی آن واضح است. مستحضر هستيد كه اخيرا برخی رفتاري ناجوانمردانه از خود نشان دادند. صد البته به تحريك كساني كه از اين آب گل آلود مي‌خواستند ماهي بگيرند. بايد عوامل اصلی را تا آن‌سوی دنيا دنبال كرد و خواهيم كرد و حيرتا كه اينان با روشي غیر معقولانه چون مي‌بينند سنبه‌ي مردم پر زور است با مصاحبه و تماس با مردم دالاس و مجله‌ی جوانان خود را بي‌گناه جلوه می‌دهند و اين‌گونه وانمود مي‌كنند كه خواستار اجراي كنسرت مجاني براي مردم هستند. زهي خیال باطل! زماني كه همه‌ي امكانات برايتان مهیا بود حاضر نشديد نزد مردم برويد و پوزش بخواهيد، حالا انگشت اتهام را به سمت پليس مي‌گيريد. رخداد كنسرت ٢٤ مارچ نشان داد كه هنوز هم كساني زرنگ، اين‌گونه دل‌هاي هم‌وطنان شرافتمند ما را می آزارند. اينان بايد مطمئن باشند كه اينبار درس ديگري خواهند گرفت و بهاي سنگيني پرداخت خواهند كرد. ما همچنان برآنيم تا باهم بودن را تجربه كنيم و در اين راه همراه و ياور هم باشيم. زيراكه با اتحاد و همبستگي ديگر ضربه ايي از اينان نخواهيم خورد و با قامتي راست با آرزو و اميد، استوارتر و پيوسته‌تر تابه آخر مي‌رويم. اين اشخاص فراموش كرده‌اند كه اين هزينه‌ها و حمايت مردم بوده كه آن‌ها را به شهرت رسانده و بدون حمايت مردم هيچ نيستند. اگر هنر و حقيقت كنار هم نباشند همان به كه هنر نباشد. روي سخنم با شما آقاياني است كه آن شبِ كنسرت مردم را ناديده گرفتيد؛ از جوانان و مادران و پدران تا پدر و مادربزرگ‌های مان، آن‌ها، كساني كه از دالاس و شهرهاي اطراف براي ديدن و حضور در کنسرت آمده بودند. عده‌ايي از هم‌وطنان اهل دالاس از آقاي منصور خواستند كه به سالن بيايند و ايشان مدعي شدند كه تا زماني كه پولي دريافت نكنند به روي صحنه نخواهند رفت. اين را درحالي بيان مي‌كنم كه عده‌ايي از طرفداران ايشان سعي در توجيه عملكرد آن شب ايشان دارند.
بسیاری چشم انتظارِ كنسرت و پاسخگويي ماندند و شما شب آنان را تيره كرديد و حتا كسي از شما نگفت كه كنسرت برگزار نمي‌شود و تا ساعت ١٢ شب مردم به انتظار نشستند. شما اگر حتي براي چند دقيقه به خودتان زحمت مي‌داديد و به روي سن مي‌رفتيد و بعد از يك آهنگ با مردم حرف مي‌زديد و اين تراژدي را به وجود نمیآوردید و پليس هم وارد این مسئله‌ي ايرانيان نمي‌شد. پليس از شما خواست بياييد پايين. آن شب در تاریخ و در خاطره اذهان به يادگار خواهد ماند. بنابراين اين داستان پيگيري مي‌شود و روزي بايد در پشت ميز محاكمه جواب بدهيد كه گناه اين مردم چه بود كه باز هم بذر بي‌اعتمادي را در دلها افشانديد.
هموطنان، ما همان شب به بانك و اف‌بی‌آی اين توهين بزرگ را گزارش كرديم تا از طريق قانون اين عملكرد زشت پيگيري شود. اولين نتیجه‌ی آن برگشت چك به حسابمان بود، بنابراين ما با همه‌ي عزيزاني كه اسم و شماره تماس آن‌ها را داشتيم تماس گرفتيم و پول بليط آنان را تقديم‌شان كرديم. به‌رحال اين رويكرد ناپسند دنبال مي‌شود.
از هموطنان انتظار داريم لطفا ما را در اين امر مهم ياري دهند.
با ايمان به پيروزی و شكوفایی غنچه هاي اعتماد و اميد در دلهای همه عاشقان مهر و آسايش.