یک دیدگاه
با انکه مشخص است دیگر کشوری یک پارچه و مستقل بنام سوریه هیچ وقت وجود نخواهد داشت، اما هنوز مالکان دمشق حل مشکلات را در ادامه جنگ و کشتار و ایجاد نا آرامی در منطقه جستجو می کنند، حامیان دمشق از جمله جمهوری اسلامی پس از چند سال کمک مالی و نظامی و اطلاعاتی به دمشق متوجه شده اند که برگ بازنده ای را در این چند سال حمایت می کردند و با آنکه نیروهای ایرانی در سوریه فرماندهی مستقل و مجزا دارند اما ناچار گرفتار درگیریهای نظامی می شوند که اساساً مایل نیستند کار ناتمام دیگران را تمام کنند، شوربختانه در این درگیریها تلفات جانی هم بوده است، دمشق برای جمهوری اسلامی سالیانه نزدیک به نیم بیلیون دلار خرج برداشته و این سرمایه گذاری بی برگشت همچنان ادامه دارد، در هفته پیش برخی از فرماندهان نظامی و اطلاعاتی حزب الله و روسای ستاد ارتش “دمشق” در تهران بودند تا راهی نوین برای جبران شکست های اخیر نظامیان دمشق در چند شهر نزدیک دمشق و چند پادگان نظامی را بررسی کنند و احتمالاً به چاره جویی بپردازند، گویا تهران پیشنهاد کرده که همکاری بیشتری با حزب الله در مناطق مرزی جولان داشته باشند و از نفوذ حزب الله در میان دروزیهای منطقه برای عملیات خرابکاری استفاده کنند، در ضمن در خبرها بود که پیشروی مخالفان دولت دمشق در میان دولت های حاشیه خلیج فارس مورد توجه قرار گرفته و
اشاراتی شده که ممکن است در مواردی چتر و حمایت نیروی هوایی نیروهای عرب برای مخالفان بشار اسد بکار گرفته شود، باید یادآوری کرد برخی از نیروهای مخالف دمشق در پیروزیهای اخیر از پاره های القاعده بوده اند، مورد دیگری که به نحوی دیگر جمهوری اسلامی هفته پیش مطرح شد ماجرایی بود در خلیج فارس که نیروی دریایی جمهوری اسلامی “پس از سفر و بازگشت بی حاصل” از یمن بدنبال آن بود که جبران مافات کند که قرعه بنام یک کشتی باری افتاد و کشتی را به یکی از بنادر جنوب هدایت کردند، این نوع عملیات که مشخصاً عکس العمل شتابزده می باشد بگونه ای است که پذیرش مسئولیت آن می تواند آسیب پذیر باشد، آنچه پس از ماجرای کشتی باری با پرچم جزایر مارشال صورت گرفت می بینیم کشتی های باری با پرچم امریکا با اسکورت نظامی وارد خلیج فارس می شوند اگر بهتر بیاندیشیم خواهیم دید لزومی ندارد بی جهت کشتی های نظامی را به آبهای جنوب ایران سوق دهیم، و آنچه باید در این روزها کمی بیشتر به آن توجه کنیم اوضاع مرزی جمهوری آذربایجان با ناحیه خود مختار قره باغ است که تنش نظامی در شمال ایران به هیچ وجه نمی تواند برای جمهوری اسلامی مناسب باشد.
***
*رهبر خلیفه گری اسلامی در روز 18 مارچ بر اثر بمباران هواپیماهای امریکایی از ناحیه کمر بگونه ای زخمی شده که ستون فقرات او کاملاً از کار افتاده و با انکه دو پزشک دائم از او مراقب های ویژه می کنند اما همه نشان از آن دارد که کار او در سیاست حداقل در رهبریت خلیفه گری به پایان رسیده است، جانشین او معلم فیزیک از شهر موصل می باشد که بر خلاف البغدادی عربستان را دشمن نخستین خود می داند چون سعودیها در جهان اسلام خلافت را در دست دارند و این از نظر خلیفه گری افراطیون نمی تواند مورد قبول باشد.
*خانم مریم رجوی در مقام مسئولیت خود به عنوان رهبرسازمان مجاهدین خلق ایران به هیئتی از قانونگذاران امریکایی گفت، مسئولان جمهوری اسلامی ایران پدر خوانده واقعی “خلیفه گری اسلامی” می باشند، برخی از ناظران و تحلیل گران، این گفته خانم رجوی را نوعی ابراز اعتراض دانستند تا یک روشنگری سیاسی.
*کشور جدیدی بنام لیبرلند که یک ناحیه کوچک جنگلی بین کروتیا و مجارستان می باشد با داشتن کمتر از 150 شهروند به شمار کشورهای جهان اضافه شده است، این کشور که پرچم ونشان وعلائم “ملی” خود را دارد فعلاً از سوی هیچ کشوری شناسایی نشده است.
*مقامات انگلیسی به مسئولان سازمان ملل خبر دادند که با آنکه ایران در حال گفتگوی هسته ای با کشورهای 5+1 می باشد با این حال وابستگان رژیم بدنبال خرید وسائل تحریم شده هسته ای از بازارهای سیاه جهان هستند، در این گزارش نام شرکت هایی که اجازه معامله با ایران را ندارند اما با وابستگان رژیم در حال گفتگو می باشند ذکر شده است.
*افراد مسلح وابسته به قبائل حوثی یمن به یک نگهبانی مرزبانی عربستان سعودی حمله کردند – در این عملیات که با آتش سنگین مرزبانی سعودی روبرو شدند تعدادی از مهاجمان کشته شدند و بعلت سنگینی آتش بقیه به مناطق امن در داخل خاک یمن عقب نشینی کردند، یک مرزبان سعودی نیز کشته شد، در پنج هفته گذشته که بخش هایی از یمن بوسیله نیروی هوایی سعودی بمباران می شود 14 سرباز سعودی نیز در عملیات متفاوت نظامی کشته شده اند.
*چند سال پیش تنگه هرمز و بستن یا باز نگهداری آن برای بسیاری از هموطنان مشغولیت شده بود و مطبوعات نیز مردم را با دادن اخبار و رویدادهایی از ان منطقه به بازی گرفته بودند – ظاهراً دوباره بوی گران شدن نفت به مشام می رسد لذا نباید تعجب کرد که اهمیت نظامی و اقتصادی تنگه هرمز دوباره برای بسیاری مشغولیت جدیدی را ایجاد کند، منتها این بار همان مسئله با صورت حساب متفاوت دارد مطرح می شود.
*بارونس
رندل، یکی از بهترین و موفقترین داستان نویسان جنایی و پلیسی چند دهه اخیر انگلستان وفات یافت، بارونس رندل بیش از بیست کتاب داستان نوشته که هر کدام در زمان ارائه ان پُر فروشترین بوده اند، خانم رندل در ماه ژانویه پس از یک سکته مغزی به بیمارستان منتقل شد و از آن پس سلامتی کامل بدست نیاورد.
*در روز اول ماه می، روز کارگر ده ها هزار نفر در تظاهرات گسترده و منظم در استانبول به خیابانها امدند و شعارهای ازادی و استقلال و برابری مردمی سر دادند، پلیس ضد شورش ترکیه به دستور اردوغان با تظاهرکندگان با شدت تمام برخورد کرد و تظاهرکندگان را نیروهای نا مردمی خواند، برای مقابله با تظاهر کنندگان ده هزار نیروی پلیس کمکی به نیروهای پلیس ضد شورش پیوستند.
*نور
سلطان نظربایف، دوباره به ریاست جمهوری قزاقستان انتخاب شد، نظر بایف رییس جمهور 74 ساله آن کشور از مردم برای دوبار انتخاب شدن پوزش خواست، در کشورهای ماهوارهای سابق شوروی از جمله فدراسیون روسیه، پس از فروپاشی سیستم شوراها، تمام روسای جمهور ظاهراً مادام العمر انتخاب می شوند و جملگی از اعضاء سابق “ک –جی – بی” هستند، رای مردم گویا تاثیری در انتخابات نشان نمی دهد.
*شمار مهاجران کشورهای خاورمیانه و افریقای شمالی به اروپای غربی بی رویه ادامه دارد، و در این مهاجرت تنش میان تازه واردان و مخالفان محلی هر روز بیشتر می شود، ضمن آنکه چون مهاجرت ها غیر قانونی و از راه های آبی صورت می گیرد، فجایع دردناکی نیز صورت می پذیرد مانند غرق شدن کشتی های که بیش از حد مسافر حمل میکنند.