1464-94

یک دیدگـاه

پیداست که تا کجا بود پروازش    مرغی که پریدنش تپیدن باشد

هفته پیش خانم نانسی پلوسی، گفتند تعدادی از مجسمه های شخصیت های تاریخی که با فرهنگ امروزی هماهنگی ندارند باید از میادین و پارکهای واشنگتن برداشته شوند، جمیع دموکراتها نیز فرمایشات خانم پلوسی را تائید کردند، خانم نانسی پلوسی بیش از 30 سال است که در واشنگتن هستند و در این مدت 30 سال یکبار هم اشاره به وجود1577-86 “مجسمه” های تاریخی که دیدنش ایجاد نارحتی می کند حرفی نزده اند، آقای رئیس جمهور سابق امریکا اوباما نیز فرمودند این مجسمه ها نشانه از فرهنگ برده داری هستند و مناسب احوال و اوضاع روزگار نمی باشند، البته ای کاش برای آسودگی روان و روال در همان 8 سال دوران ریاست جمهوری آقای اوباما، خانم پلوسی درخواست می کردند که مجسمه های برخی شخصیت ها برداشته می شدند، ضمن آنکه پایین آوردن مجسمه های شخصیت های نظامی خلاف قوانین مملکت است، این افراد سربازان ومدافعان این کشور بودند که درگیر جنگ های داخلی شدند، در این که بسیاری از این افراد غلام و برده داشتند تردیدی نمی باشد و واقعیت تاریخی است منتها این برده داری در آن زمان بخشی از قوانین مجاز کشور بود، جمهوری خواهان برده داری را خلاف می دانستند و اساس جنگ داخلی از دید سیاسی بین دموکراتهای طرفدار برده داری و جمهوری خواهان مخالف برده داری آغاز و پایان یافت، اما آنهایی که تاریخ را نمی دانند و از روی مجسمه ها تاریخ شناسی می کنند، امروز مجسمه های ابراهام لینکلن و کریستوفر کلمبوس را هم تخریب می کنند، ارسطو نیز هشت برده داشت پس تعجبی ندارد اگر فردا مجسمه های ارسطو را در موزه ها به زباله دانی تاریخ بفرستند، حالا بیچاره همین ارسطو چه زحماتی متحمل شد که بتواند اساس دموکراسی را برای آدمی زادگان توضیح و توجیه کند داستانی دیگر است، کانونهای عقده زا نیاز به روان پالایی دارند و یک درون تکانی و پالایش افکار می تواند آگاهی و بینش مندی جامعه را افزایش دهد، در جنگ دوم جهانی 70 میلیون نفر کشته شدند که نسلهای آینده ابعاد گسترده تری از آزاد زیستی را تجربه کنند، اما ظاهراً نسل نوین دولتمردان جهان نا آگاه از موضوع و تنها در رویا هستند که می توانند بیدار شوند، و در همان بیداری رویا قادر نیستند کالبد شکافی مشکلات را انجام دهند، گله کردن و اتهام که سیاست نمی باشد، رنجهای روانی جامعه سبب شناسی نیاز دارد تا بتوان اصالت درد و رنج را شناسایی کرد، در تمام جنگها یکی برنده می شود و یکی بازنده، در چنین شرایطی بود که مردم آمریکا به جمهوری خواهان رای دادند، سوای مقام ریاست جمهوری، مجلسین و فرمانداران ایالتها بیشتر از طیف جمهوری خواه شدند، طیف چپ که شکست خورده بود هنوز نتوانسته است حزب دموکرات را سر و سامان دهد، لذا تنها کاری که انجام می دهد مخالفت با تمام طرحهایی است که دولت ارائه می دهد، این روال و روش انشعاب در سیاست داخلی و خارجی ایجاد می کند که می تواند عواقب نابسامان کلانی داشته باشد، در مورد سر و صدای مخالفان دولت باید گفت سر و صداهای مخالفان ماجرای طبل تو خالی است، آنکه حراف است کمتر می داند، بهرسان به نظر می رسد از 1960 تا کنون مردم آمریکا تا این حد و اندازه در برابر هم قرار نگرفته بودند، شوربختانه یکی از اثرات ناسالم این برخوردها افول ارزش ژورنالیسم سالم است، اکثر رسانه ها به دروغ پراکنی و انتشار اخبار کذب و نادرست مبادرت می کنند تا بتوانند بینندگان و شنوندگان بیشتری به ایستگاه رسانه ای خود جلب کنند. ولخرجی های بی فکری سیاسی پیامدهایی دارد که اندوه های اجتماعی را به بیماری اجتماعی مبدل می کند.

***

*روز جمعه کره شمالی سه موشک شلیک کرد که توانایی موشکی کشور را به نمایش بگذرد، یکی از موشکها اصلاً در جا منهدم شد و دو موشک دیگر مسیر نامنظم و خارج از کنترل را طی کرده به دریا افتادند، سوای شور و حال و سر و صدای تبلیغاتی، کره شمالی به انگلستان اخطار کرد که در صورت همکاری انگلستان با امریکا در مانورهای نظامی منطقه کره شمالی انگلستان را با خاک یکسان خواهد کرد.
*مردی که با قمه به چند سرباز بلژیکی در بروکسل حمله کرده بود، به ضرب گلوله سربازان کشته شد، بلژیک یکی از کشورهایی است که سازمان تروریستی خلیفه گری اسلامی تیمهای خرابکار و تروریستی دارد، یک قمه کش تروریست دیگر در نزدیکی کاخ باکینگهام به دو افسر پلیس حمله کرد، قمه کش دستگیر شد، ظاهراً تروریست جوان بیست ساله می باشد.
*پروفسور1577-87 آ. برادلی، جامعه شناس و بینشمند علم عمران، نظامهای حکومتی بیست کشور را که فرسوده و فرتوت و در لغزشها گرفتار هستند، بررسی کرده و زمانبندی دوران انحلال آنها را بشکل نمودار تکاملی ترسیم کرده است، کشور ایران اسلامی در این رده بندی جایگاه چهارم را کسب کرده، از دیدگاه پروفسور برادلی، ضعف پایگاه مردمی، نبودن و اجراء نشدن قانون، دروغپراکنی مسئولان در تمام رده های جامعه سرعت بحران را بیشتر کرده است، نا آگاهی عمومی از سازه فکری دولتمردان نظام جامعه را گرفتار بحرانهای درون و برون کشوری دچار کرده، و سکومت مردم باعث شده است که نظام از جوشش و خروش درونی مردم بی خبر باشد، برادلی پیشنهاد می کند در چنین شرایطی اجرای قانون و اقتصاد سالم تنها راه رهایی از این پریشانی است منتها، سازه جامعه بگونه ای است که قانون و اقتصاد سالم نمی تواند در ایران اسلامی اجرا گردد.
*قطر تصمیم گرفت که روابط خود را با ایران اسلامی دوباره برقرار کند، در واقع قطر خود را از خانواده سنتی اعراب سنی جدا کرد و مصلحت دانست که با ایران شیعه دوباره رابطه سیاسی برقرار کند، بسیاری از شیوخ قطر برای استراحت و تفریح به ایران سفر می کردند، و ایران نیز مناطقی خاص در کرمان برای پذیرایی این شیوخ در نظر گرفته بود، اما رویدادهای منطقه خاورمیانه مخصوصاً فرهنگ سیاسی سنی علیه شیعه تنش میان ایران و سعودی کارها را پیچیده کرده بود.
*دولت کره شمالی در سال گذشته دو بار سعی کرده بود که مواد شیمیایی که در بمب های شیمیایی بکار می روند به سوریه ارسال دارد، در هر دو مورد کشتی های حامل این مواد بوسیله نیروهای که از آنها نامی برده نشده است توقیف و مواد شیمیایی آن منهدم گردید، نمایندگان سازمان ملل متحد شاهد توقیف دو کشتی کره شمالی بودند، و در بازجویی هایی که به عمل می آمد ناظر و شاهد قضیه بوده اند، دولت سوریه بارها اعلام کرده بود که از سال 2003 دیگر بمب شیمیایی نمی سازد، اما گرفتار شدن این دو کشتی و مقصد آن به سوریه و مدارک دیگری که به دست آمد نشان می دهد که دولت سوریه، و روسیه حامی و ارباب بشار اسد دروغ می گفتند.
*خانم لوئیز اورتگا، دادستان ونزئلایی که مخالف سیاستهای سوسیالیستی و کمونیستی دولت است، به موقع توانست با یک قایق تندرو از کشور فرار کند، ماموران دولتی به خانه اُورتگا ریختند اما نتوانستند سند و مدرکی پیدا کنند که نشان دهد خانم اوُرتگا با بیگانگان در ارتباط بوده و یا کار خلافی کرده است، لذا اموال خانه را ضبط کردند و اعلام کردند از راه فساد مالی و رشوه اجناس خانه خریداری شده است!
*نتانیاهو،1577-88 به پوتین گلایه کرد که با عقب نشینی نیروهای خلیفه گری اسلامی در سوریه نیروهای ایران اسلامی و نیروهای وابسته به آن جانشین نیروهای خلیفه گری می شوند و به مرور به مرزهای اسرائیل نزدیک می گردند، آقای پوتین نیز در جواب گفته است، نیروهای ایران در منطقه مخصوصاً در سوریه نیروهای سازنده هستند، اما توضیح ندادند که چه چیزی را می سازند!
*آمار رسمی نشان می دهد امروز بیش از 15000 کلاهک اتمی در باشگاه کشورهای1577-89 هسته ای جهان وجود دارد، که بنا می باشد 5000 از آنها به مرور منهدم شود، تعدادی هم بمب های ناقص و تعدادی بمب های هسته ای نیز پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی “گم” شد که تخمین زده می شود تعداد آنها 300 بمب می باشد که ممکن است برخی از کشورهای جهان سوم و چهارم آنها را خریده باشند و یا دست تروریستها افتاده باشد، با این حال باید گفت نگهداری بمب های هسته ای بسیار مشکل است و اگر کلاهک ها و یا بمب ها توسط متخصصان فن نگهداری نشود خیلی زود بمب ها مبدل به دردسر برای دارنده آنها خواهند شد.
*برخی از رهبران کشورهای جهان چند سالی است که در تخیلات خود برای نشان دادن قدرت و یا ترساندن دشمنان خود خط و نشان قرمز می کشند، از جمله چند سال پیش آقای نتانیاهو چنین نمایشی را در سازمان ملل انجام داد، اما می بینیم که مخالفانی که باید از این خط و نشان می ترسیدند گستاخانه و بی توجه به اخطارها به مرزهای اسرائیل نزدیک شده اند و به مرور تمرکز نیرو و پایگاه های نظامی در نقاط استراتژیک مرزی با اسرائیل ایجاد می کنند، امریکا نیز از این خط های قرمز برای سوریه کشید اما با رویدادهایی که در منطقه پیش آمد خط و نشان قرمز نیز فراموش گردید.
*در ده سال گذشته، سنت شده است که دولتمردان جهان سیاستهای کشور را بصورت کلی و باز با رسانه ها در میان میگذارند و مطابق عکس العملی که دریافت می کنند سیاستهای دولت را با آن هماهنگ می کنند، و اساسا این بیچارگی و ضعف دولتمردان جهان مشخصاً نشان می دهد که دولتمردان با جو موجود سیاسی و حاکم اقدام می کنند و تنها قصد آنها دوباره انتخاب شدن و یا محبوب بودن در میان مردم و به چشم و سیاست رسانه ها، این خامی و بی تجربگی را نشان میدهد و فاقد ارزش واقعی سیاسی است.