1464-94

یک دیدگـاه

در فلسفه انسان سالاری، می بینیم آنهایی که آگاهانه به سرچشمه کلام سخنوران برای درک مفاهیم تزریقی در جامعه توجه می کنند، می بینند که قصد سخن پردازان به عمد و مصلحت است که سخن را به گوش شنونده آنگونه که می خواهند می رسانند و این کار را پس از شناسایی از شایستگی اجتماع است که صورت می دهند، پیامبران نیز به همین نحو سخن گفته اند یعنی پس از سنجش توان و قدر و میزان درک جماعت بوده که مطلبی را نقل قول کرده اند و در میان این همه پیامبر نیز “همین مصلحت” سخن برقرار است یعنی پیام گیرنده سخن “پیامبر” از عقل کُل ممکنی است از یک کلام و یک پیام و یک جمله و یا مطالب بسیار دیگر، و بر مبنای همین رازشناسی است به فراخور پیامبران و پیروان آنها که ازهم متمایز می گردند، این مهم برعهده شنوده است که در درون خود به جستجو بپردازند و به مصلحت سخنان تزریقی را بپذیرد، اما اگر این سخنان بر مصلحت و توانایی گیرنده ارائه می گردد می توان نتیجه گرفت در سنجش و ارزش سخن نیز می توان تردید کرد، چون ساخت کلمات و اثر کلمات بر همین اصول ساخته می شود که گیرنده کلام و سخن با هر اندیشه ای که باشد به فکر اعتراض و انقلاب درونی نیندیشد و خداسالاری را استبداد نداند، از دید دیانت بطور کُلی تمام پیامها برای حفظ و پاسداری آدمیان از آلودگی و فساد رنگ آمیزی می گیرند منتها این پیامها استقلال آدمیان را نیز را دگرگون می کند و مفهومی به غیر از حقیقت را شایسته دانستن و باور و سودمند و مصلحت آمیز برای جمهور مردم می پندارند، هر جمهوری اساسی دارد که جمهور مردم هستند که در نوع نظام تصمیم می گیرند، در نظامهای مذهبی جمهور مردم تابع امر وحیانی هستند و نقشی در این تصمیم گیری ندارند، اگر جمهور اسلامی است و یا مسیحی است پس تضاد دو دیدگاه و نظریه مشخص است لذا بدنه مجزا و مستقل دیگری باید توازن و همپشتی در این ترکیب بوجود آورد، این بدنه مستقل و منفرد نه مجلس است و نه سنا بلکه ظاهراً بدنه ای از نخبگان است که باید صلاح ملت و دولت را در جایگاه ها و نهادها نگهدارنده حقوق و قانون حفاظت کند، در امریکا بگونه ای است که نهادهای استواری هستند که بر اساس سالیان تجربه و آموزه سازه نظام کشور و فرهنگ و سنت می باشند که هر کدام به علت درایت و تابع بودن از شرایط و وضع قوانین و مشروطه بودن آن نظام را از آسیب پذیری حفاظت می کنند، در انگلستان نیز مجلس عوام انگلستان این نقش را به علت آنکه نزدیک به هزار سال قوانین بر طبق مشروطیت اجرا می شود و انقلابی صورت نگرفته است تا قانون اساسی شکل دیگری پیدا کند شاهد استواری نهادها هستیم (دوران کوتاهی در زمان الیور کرامول و فرزندش قوانین آسیب دید منتها به علت زمان کوتاه بودن این دوران غوغا، اثر چندانی بر قانون اساسی نداشت) نهادهای سنتی در انگلستان ریشه های عمیقی دارند که نماد های پُر قدرتی هستند که کمتر در باره آنها سخن گفته می شود، رهبریت مذهب انگلیکان، کلیسیای مسیحیت انگلستان ملکه انگلیس است، این بدان معنی نیست که ایشان شب و روز در فکر مسائل مذهبی می باشند، بلکه نشان از آن دارد که بدنه ونهاد رهبری دیانت پیکانی غیر مذهبی دارد و با بدنه و نهاد مذهبی تضادی وجود ندارد و اگر مردم از طریق مجلس عوام لازم بدانند حرف خود را خواهند زد، آدمی اصولاً آن شایستگی را دارد و امکان تکامل سیاسی و مذهبی در نهاد انسان سالاری نهفته است، خلق برده و بنده نیست و نمی تواند باشد، در نظامهای گوناگون تک رهبری آموزه های نهادهای گوناگون بر مبناء و هدف گرفتار کردن جمهور مردم به دردهایی است که اکثر کاذب و افت رشد شخصیت را معماری می کند، آدمی به غنای روحی و خودمختاری و استقلال از فرامین مصلحتی نظام نیازمند است، و حقیقت هم آن است که الزاماً در جامعه همه آگاه و بینشمند نیستند اما درد نان و درد زندگی و زخم های اجتماعی را بر تن و روان خود احساس می کنند، گسستگی ها و ناهمواریها و ناهماهنگی های زندگی عمرانی در تخیلات آدمی برجهای خیال انگیز می سازد که چیزی جز توهمات و بیقراریها و نا آرامی نمی تواند ببار آورد، دیانت اگر به سیاست تبدیل گردد بیقراری و نگرانی عمومی ایجاد خواهد شد، هراس از بی خبری باعث خواهد گردید به دنبال “بلد” ذوق زده و سخت امیدوارانه به دامن آرمانهای بی آرمان به جستجو بپردازیم و دیگران را نیز تشویق کنیم که از راه انتخابی ما پیروی کنند، حاصل این کار تخریب افکار و پایه های اندیشه در جامعه آزاد است نقطه اتکا بقدری سست می گردد که آدمی هیچ وابستگی حقیقی و واقعی نسبت به نظامهایی که ترکیبی از جمهور مردم و خداسالاری و وحیانی هستند احساس نمی کند، سخنان در تاریکی و چهره ها در سایه با مردم گفتگو می کنند و به مرور آدمیان در جامعه احساس بیگانگی می کنند، در این مرحله دیگر روشنفکران در رنج نیستند بلکه جامعه از درون می سوزد، در نظامی که مسمومیت دارد استبداد گوارا، ارام بخش شفا بخش برای دولتمردان حاکم است، پلپوت هنگامی که به پاکسازی کامبوج پرداخت از بالای هرم آغاز کرد نخست اساتید دانشگاه ها، پزشکان و مهندسان و مدیران و مسئولان رسانه ها جمع آوری و به اردوگاه های مرگ فرستاد سپس به سراغ جامعه آسیب پذیر و بی پناه رفت تا آنجائیکه نیمی از مردم کامبوج به دست دولت سلاخی شدند، شاید بتوان گفت شبیه آنچه استالین در دوران صدارت خود انجام می داد، اما با کشتن و زجر و شکنجه مردم هیچ نظامی نمی تواند دوام بیاورد، زخمها بقدری عمیق است که نمی توان آن را فراموش کرد.

***

*روز شنبه 21 سپتامبر1633-20 در مراسم یک رژه نظامی در اهواز، چهار نفر با بر تن داشتن لباس سپاهی به جایگاه خاص ناظران رژه حمله کردند که در نتیجه 29 نفر از افراد سپاه کشته و بیش از 90 نفر به بیمارستان منتقل شدند، گروهی که مسئولیت حمله را بر عهده گرفته اند، اصولاً از مردم بومی اهواز هستند و تشکلی از چند گروه مخالف با نظام جمهوری اسلامی است، اگر باید در این کار مقصری را شناخت بی تردید انگشت اتهام باید بسوی دولت و مسئولان بی لیاقت نشانه رود که با تمام نیرو و توان به ایران ستیزی و مردم ستیزی می پردازند، کارنامه صدارت چهل ساله نظام با شفافیت نشان می دهد که تخریب و چپاول منابع ملی کشور ضربات سنگین بر اساس و قوانین و حقوق مردم، چالشهای بی مورد با مردم و ستیز با ایران و ایرانیت و ایجاد تنش و حمایت نیروهایی که منطقه را نا آرام می کنند روند و روش و پایه این نظام و نگهبان و نگهدارندگان آن می باشد، لذا خفقان و زورگویی و بی قانونی دولت اینگونه نتایجی نیز به بار خواهد آورد. (دولت تعداد کشته شدگان را 24 و زخمی ها را 60 نفر اعلام کرده است).
*یک هواپیمای شنود جاسوسی روسی در سوریه با چهارده سرنشین مورد اصابت موشک روسی اس 200 قرار گرفت و سقوط کرد، موشک از سوی پدافند ارتش دمشق شلیک شد و قصد زدن جنگنده های اسرائیلی بود، منتها مانورهای فرار صورت گرفت و موشک به هواپیمای روسی اصابت کرد، دولت روسیه نیز پس از بررسی تائید کرد که به چه علت هواپیما مورد هدف قرار گرفته است، منتها دو مورد را باید یادآوری کرد نخست آنکه نیروی هوایی اسرائیل تنها یک دقیقه قبل از وارد شدن به حریم هوایی سوریه به روسیه خبر داده بود که در منطقه خواهند بود و ظاهراً هواپیمای روسی را به عمد “مانع” قرار داده بود، روسها در این مورد کوتاه آمدند منتها تصمیم گرفتند پدافند قویتر و متخصصان بیشتری به سوریه بفرستند.
*برخی از مقامات کره شمالی پیشنهاد کرده اند که می خواهند طبق قول و قرار و تعهدی که کرده اند تمام مراکز هسته ای خود را تخریب کنند و شبه جزیره کره را از داشتن نیروی نظامی هسته ای که می تواند برای منطقه خطرناک باشد پاک کنند، منتها این کار را مشروط بر آن می دانند که امریکا نیز متقابلاً این کار را در کشور خود انجام دهد، طبعاً پیشنهاد کره شمالی بی اساس است و با منطق بررسی نشده است.
*حسن نصرالله، رهبر گروه حزب الله لبنان هفته پیش گفت موشک هایی که دقت هدف یابی بالایی دارند هیچ آسیبی ندیده اند و در موقع لزوم بکار گرفته خواهند شد، در پاسخ نتانیاهو نیز گفت به جای دو بار فکر کردن بهتر است حزب الله بیست بار فکر کند سپس از موشکهایی که در اختیار دارد استفاده کند، تنش بین حزب الله لبنان و ارتش دفاعی اسرائیل روز به روز بیشتر می شود.
*فروش موشکهای “اس 300” و جنگنده های شکاری سخوی روسیه به چین، از سوی امریکا نقض اعتماد و تعهد اعلام شد، سخنگوی دولت امریکا گفت، این کار باعث خواهد شد که تحریمهای جدیدی صورت گیرد، روسیه نیز در پاسخ گفته است امریکا قصد دارد بازار فروش اسلحه را در اختیار بگیرد، منتها امریکا به چین اسلحه نمی فروشد و این بیانیه دولت روسیه نادرست می باشد.
*یاران و همکاران “جرمی کوربین” رئیس حزب کارگر انگلستان، خود را آماده می کنند تا احتمالاً جایگزینی مناسب برای مقام ریاست حزب کارگر انتخاب کنند “جرمی کوربین” به طیف افراطی چپ حزب کارگر وابسته است و عقاید و رفتار و گفتار او حزب کارگر را به سوی یک حزب چپ افراطی سوق می دهد، اخیراً هیئت رسیدگی به مخارج حزب متوجه شده اند که “کوربین” از پول حزب برای سفرهای خصوصی خود استفاده کرده و در حقیقت بطور غیر قانونی از سپرده حزب برداشت نموده است، اگر این مطلب ادامه پیدا کند احتمالاً ایشان یا کناره گیری خواهند کرد و یا برکنار خواهند شد.
*سیلویو برلسکونی که چهار دوره نخست وزیر ایتالیا بود، مدتی بود به خاطر کارهای خلاف از مدار و محور سیاستی ایتالیا دور شده بود در هفته پیش در یک گردهمایی اعلام کرد که بزودی فعالیت سیاسی خود را دوباره آغاز خواهد کرد و اتحادی از احزاب طیف راست امور کشور را به دست خواهند گرفت، برلسکونی سیاستمدار با تجربه ای است و ارتباطات گسترده با جامعه ایتالیا دارد، برلسکونی هم چنان با داشتن هشت و نیم بیلیون دلار یکی از پولدارترین مردان اروپا می باشد، تیم فوتبال “آ س میلان” تعلق به او دارد.
*سایتهای خبری دانشجویی اروپا، روز شنبه بیانیه های مختلفی در مورد حوادث روز شنبه اهواز نوشتند و در بررسی و ارزیابی، به دولتمردان ایران اسلامی هشدار دادند که بیش از چهل سال است مردمی که کمک کردند، از جان و مال خود گذاشتند، بیش از یک میلیون کشته دادند تا “شما” بر مصدر قدرت بمانید و “شما” متقابلاً با تهمت، بی احترامی، ضرب و شتم، مردم آزاری، بی قانونی تن و روان ملت را دریدید فراموش نکنید که این بار این ملت با خشم بیشتر و حقانیت دمار از روزگارتان در خواهند آورد (ظاهراً مطلب با نام مستعار وارینگ نوشته شده و مشخصات دیگری در باره نویسنده دیده نمی شود).
*بزودی کنفرانس سالانه حزب کارگر انگلستان آغاز می شود، یکی از مواردی که حزب کارگر قصد دارد در صورت انتخاب شدن به مجلس عوام برده و به آن رسمیت بخشد، اضافه کردن مالیاتهای متفاوت است، از جمله آنها، مالیات بر منبای قیمت خانه ها ارائه خواهد شد اگر این مالیات مورد توافق مجلس قرار گیرد بیشتر مالیاتهایی که امروز برای خانه ها پرداخت می شوند دو برابر خواهد شد.
*رالوینسون جان، مفسر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه می نویسد، عملیاتی که در اهواز صورت گرفت طبعاً عملیاتی است که ترور و وحشت و مرگ آفرید و باید گفت اقدام تروریستی بوده است، اما مقامات ایرانی نیز عملیات مشابه که در کشورهای دیگر انجام می گیرد که منجر به مرگ عابران بی گناه و زن و مرد کودکان می شود عملیات آزادیخواهی می نامند، کمک های نظام ایران به گروه هایی که این گونه عملیات انجام می دهند برای کسی پوشیده نمی باشد، تروریسم به هر شکلی که ارائه گردد محکوم است.