1464-94

یک دیدگـاه

هفته پیش رهبر دیکتاتور کره شمالی با رئیس جمهور آمریکا در ویتنام دیدار و گفتگو داشتند، هر چند این گفتگوها نتیجه شفافی نداشت و توافقی صورت نگرفت، اما پیام واضحی در بین خطوط دیده می شد که خبرنگاران به عمد و یا بی خبر از آن عبور کردند و پرسشی صورت نگرفت،1655-45 محل دیدار را دولت آمریکا به خواست رئیس جمهور امریکا ویتنام انتخاب کرده بود، ویتنام یک کشور کمونیست و دشمن سابق آمریکا مهماندار گفتگوها بود، در پیامی که دیده نشد با انتخاب ویتنام برای گفتگوها آمریکا به رهبر کره شمالی پیام دادند که ببینید روزی ویتنام دشمن ما بود و مشکل را با جنگ مطرح کرده بودیم و سالها با هم جنگیدیم اما نهایتاً قبول کردیم که جنگ به هر صورتی که انجام بگیرد شکوفایی و شادی برای مردم آن کشور ندارد، لذا تصمیم گرفتیم که جنگ را به پایان برسانیم و بر سر میز مذاکره بنشینیم و پس از گفتگوهای پاریس راهی معقول را انتخاب کردیم که سازندگی و کمک بود تا ویتنام بتواند بر اساس مقدورات و توانایی با داشتن استقلال زندگی عمرانی بهتری را برای مردم خود پدید آورد، طی سالها، تجارت را با ویتنام رونق دادیم و امروز یکی از دوستان آن کشور محسوب می شویم بگونه ای که کشور چین ناچار از منطقه و صحنه حیات سیاسی ویتنام خارج شده و هنگامی که اوضاع منطقه را نابسامان می کند اولین کشوری که ویتنام از او کمک می خواهد آمریکا است، پیام “نانوشته” آمریکا برای دیکتاتور خام کره شمالی و دیگرعوامل خرده آن نظام روشن نبود دلیل و دلایل زیاد است اما همان خامی و خود بزرگ بینی می تواند در صدر جدول نادانی رهبر کره شمالی و کادر رهبران آن کشور قرار بگیرد، یکی از بیماریهای تک رهبری در عالم دیکتاتورها در آن است که از بس همه اطرافیان اراجیف تک رهبران را تائید می کنند خود دیکتاتور گرفتار باور توهومات خود می شود، عقلانیت و منطق در اندیشه بکار نمی رود لذا حد و حدود آگاهی تک رهبر تکیه بر تجربه دیگر تک رهبران است، به ناممکن ها توسل می کنند و شیفته سخنان و رفتار خود می شود، آرایش ذهن تک رهبر بر پایه مفلس بودن و بی لیاقتی استوار است، لذا از آگاهی و روشن شدن اذهان مردم در جامعه وحشت دارند، حجم اطلاعات سیاسی، تاریخی و اجتماعی تک رهبران و حکومتهای زر و زور تنها بر مبنای تسلط بر مردم و برده کشی از جامعه و چپاول و غارت کشور برنامه ریزی می شود، در جوامع بی حرکت قانون وجود ندارد به قول ایرج میرزا “حرف آخر قانون بود نون”، آرمانهای دولی که تنها بنام دولت هستند و در عمل کشور را به صورت “شرکت خصوصی” اداره می کنند اصولاً سرگشتگی و نابسامانی ایجاد می کند حتی اگر مساله به عمد نباشد. چند روز پیش آقای ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران “ظاهرا” استعفا داد اما دو روز بعد دوباره بر سر کار برگشت، بی تردید نه آمدن و رفتن ایشان به میل خودش بوده و اگر هم بنا باشد روزی از کار کنار گذاشته شود باز روند و روش و برنامه حکومت هر چه باشد ایشان باید اجرا کنند، محاسبات و تدبیر و برداشتها حقیقی سیاسی امروز دیگر به مانند پنجاه سال پیش نمی باشد و سازه نظام نیز تحملی محدود دارد و کارابزار آن و سازواره آن بافت خاص خود را دارد که با جامعه هیچ ارتباط خو گرفته ای ندارد، لذا رفتن و یا ماندن آقای ظریف در وزارت خارجه جمهوری اسلامی همانقدر بی اهمیت است که دیکتاتور کره شمالی بودن و نبودنش درویتنام ارزش دارد.

***

*در دوران جنگ جهانی دوم هنگامی که متفقین وارد ایران شدند در پاسخ یکی از نمایندگان مجلس از نخست وزیر فروغی، که دشمن در کشور ما چکار می کند؟ فروغی پاسخ داد “دشمن می آید و می رود و کسی با ما کاری ندارد”، حالا در یک نمایش سبُک اقای ظریف از منصب وزارت خارجه استعفا میدهند و روز پس از آن دوباره بر سرکار میروند! آمدن و رفتن این مُهره ها دردی را درمان نمی کند، نه بودنشان و نه از نبودشان سودی به مردم و کشور نمی رسد، تا آنکه خداحافظی و رفتن واقعی باشد.
*تنش میان پاکستان و هند در هفته گذشته به اوج رسید، برخوردهای مرزی بین دو کشور 70 سالی است که قطع نشده منتها به جز سه جنگ بزرگ که در هر سه جنگ پاکستان شکست خورد تیراندازی پراکنده بین مرزبانان هند و پاکستان ادامه دارد، اما هفته پیش سقوط یک جت جنگنده هندی در داخل خاک پاکستان دو کشور را دوباره به حالت آمادگی جنگی در آورد و هنوز تنش ها ادامه دارد، منتها پاکستان خلبان هندی را به مقامات مرزبانی هند تحویل داد و لذا امیدی هست که شاید پرونده ماجرا در همین جا بسته شود هر دو کشور اتمی هستند و در صورت جنگ ممکن است کارها پیچیده گردد.
*بشار اسد1655-46 به تهران رفت و دیداری با رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور داشت، کوشنر به ترکیه رفت و دیداری با اردوغان داشت و هم زمان نتانیاهو نیز به روسیه رفت و با پوتین دیدار و گفتگو کرد، حاصل جمع همه این دیدارها مخرج مشترک دارند و شاید آنچه پس از دیدار پوتین و نتانیاهو اعلام شد موضوع را کمی روشنتر می کند “بیانیه خروج نیروهای بیگانه از سوریه می باشد” نخست انکه آمریکا نیروهای خود را در سوریه از 2000 به 200 نفر تقلیل می دهد، ارتش داعش تقریباً تار و مار شده است، جمهوری اسلامی گرفتاری مالی دارد و به دنبال بهانه است که خرجهای برون مرزی را کمتر کند، اسرائیل نیز امنیت مرزی در مناطق مرز مشترک لبنان و سوریه می خواهد، روسها نیز اگر کسی خرجشان را ندهد از منطقه خارج خواهند شد، در ضمن می بینیم دولت انگلستان اعلام می کند شاخه سیاسی حزب الله نیز یک سازمان تروریستی است و محدودیتهایی را برای حزب الله ایجاد می کنند، حزب الله نیز با پول ایران جمهوری اسلامی زندگی می کند، ظاهر معادله زیاد پیچیده نمی باشد اما تاچه حد ممکن است این معادلات چند مجهولی به واقعیت بپیوندد روشن نیست.
*دانشجویان1655-47 در الجزیره در محافل دانشگاهی به اعتراض و تظاهرات پرداخته اند و می خواهند ریس جمهور “بوتفلیقه” نام خود را از کاندیداتوری انتخابات آینده کشور خارج کند، بسیاری از مردم می پندارند 20 سال ریاست جمهوری “بوتفلیقه” کافی است، و وقت آن رسیده که نسلی دیگر با انرژی بیشتر به امور کشوری الجزیره بپردازد، رفتار خشونت آمیز پلیس با تظاهرکنندگان باعث شده طبقات دیگر کشور، بازاریان و طبقه میانه اجتماع نیز از حکومت کنونی گله و شکایت کند.
*پس از فروپاشی دیوار برلین که آلمان را به دو کشور شرقی و غربی تقسیم کرده بود، امروز می بینیم شرایط جهانی بگونه ای است که 70 کشور در مرزهای خود دیوار امنیتی بر پا کرده اند، در روزی که دیوار برلین فروریخت تنها 7 کشور در جهان دیوار امنیتی داشتند امروز رقم به 77 کشور رسیده است، و اگر دیوار بین مرز آمریکا و مکزیک بر پا شود تعداد کشورها که دیوار امنیتی دارند به 78 کشور خواهد رسید.
*دولت غیر مردمی “مادورو” در ونزئلا به مرز سقوط نزدیک می شود، دولتمران کشور از جمله خود “مادورو” دارایهای شخصی و پشتوانه طلای ارزی کشور را به شکل غیر قانونی از کشور خارج می کنند، مرزها را بسته اند تا کمک دارو و غذا به مردم نرسد، 70 کشور دنیا دولت “مادورو” را غیر قانونی و غیر انسانی شناسایی کرده اند، آخرین امید دولت “مادورو” روسیه می باشد، روز یکشنبه وزیر خارجه روسیه “سرگئی لاوروف” خبر داد که برای حل بحران یک نشست سه جانبه در مسکو صورت گیرد، اما بعید به نظر می رسد که چنین نشستی نتیجه ثمربخشی داشته باشد.
*در یک چرخش فکری نیروهای نظامی کره جنوبی و ارتش آمریکا تصمیم گرفتند که امسال مانور مشترک نظامی انجام ندهند، دلیل این تصمیم مهم نشان دادن حسن نیت به کره شمالی است که گفتگوها و دیدارها برای رفع بحران و بر طرف کردن مشکلات راه درست تری است تا آنکه حل بحران با قدرت نظامی و توانایی زر و زور باشد.
*پیامهای و دیدگاه های افراطی “کوربین” رهبر حزب کارگر انگلستان که از مارکس و لنین هم افراطی تر می باشد باعث شده بسیاری از اعضای حزب کارگر و تعدادی از نمایندگان حزب در مجلس عوام انگلستان که به “سرخ” بودن شناسایی می شدند از “پدیده نوین حزب، جرومی کوربین” جدا شوند، و راه میانه را انتخاب کنند، حزب کارگر در چند سال گذشته چند پاره شده و تنها نامی از حزب کارگر را یدک می کشد در عمل به صورت یک حزب کمونیست در آمده است.