1666-85

یک دیدگـاه

ترویج آدمیت، اولین شرط احیای ملت است، ترویج آدمیت دو راه دارد، یکی تاریک و بی انتها، و یکی دیگر روشن و بسیار سهل، راه تاریک این است که آدمی همین طور که نشسته بنشیند تا همه مردم آدم شوند و آنوقت اگر ما نیز میل کردیم محض مرحمت قبول آدمیت می کنیم، راه دیگر، یعنی راه روشن این است که جملگی بدون انتظار دیگران همین “الان” در همین جا به خانواده و جرگه آدمیت بپیوندیم، این پیام کم و بیش در دوران پیش از مشروطیت در ایران هنگامی که بین مشروعه خواهان و مشروطه خواهان بحث و جدل کلامی در می گرفت مطرح می گردید، و در اواخر بحث نتیجه گرفته می شد که حیوانات از روی غریزه و بی حسی راه اولی که انتظار است در پیش می گیرند، و راه بهتری برای رسیدن به آدمیت می دانند، اما اگر کمی به صفای باطن رجوع کنند و با بینشمندی به درون خود گوش فرا دهند و در نظر بگیرند که ذلتهای بزرگ بر ملت وارد شده و بار سنگین ننگ آوری را ملت ناچار است حمل کند در آن زمان این همه بی حسی و کور ذهنی را غیر قابل تحمل دانسته در یک تراکش همگانی برای رهایی از این وضع قبیح، آزادگی را تکلیف و با شرافت و غرور به سوی جامعه آدمیت و انسان بودن و ترویج حقانیت آزاد زیستی و آزاد اندیشی با همپشتی و همبستگی مراحل آدمیت را مستحکم خواهند پیمود، اما اگر باید دائم “تلفن” در دست از حوادث و رخداد های غیر انسانی فیلم بگیرند و در رسانه های مجازی قرار دهند و نسخه مبارزه را وارونه به پیچند، چیزی جز در تاریکی زیستن بی انتها اقدامی نکرده اند، نفس آدمی سرچشمه فکر است و محل ادراک، اگر در شرایط بحران به جای رجوع به نفس خود به گفتار و نصایح دیگران باید گوش کنیم بی گمان از عالیترین مرتبت آدمی “اندیشیدن” خودمان را محروم کرده ایم، صنفی که به نام نظام و با بهره گیری از اعتبار دیانت، در ایران طی چهل سال دوران حکومت خود، کشور را از نظر اقتصادی ورشکست کرده، نظام اجتماعی و خانوادگی را در کشور متلاشی نموده، طبقه میانه و مولد را بطور کُلی حذف کرده، فقر را جایگزین زندگی رفاهی کرده، اندوخته مالی، مدنی و طبیعی کشور را از بین برده، آسایش و آرامش ایرانیان را بطور کامل نابود و بدون برنامه شعار های مسلسل وار بی مایه تزریق جامعه کرده و کارنامه ناموفق دارد. دولت امروزین ایران هیچ تفاوتی با دیگر دولتهای پیشین ندارد، شعار و تهدید و کمک رسانی به نیروهای نا آرام منطقه ایجاد تنش و بحران اساس سیاست دولت آقای روحانی می باشد، بلندگوی نظام نیز آقای ظریف پیامهای مترادف را تائید و تکذیب می کند، در افکار خود دشمن می سازد و دوست پیدا می کند، مدینه صالحه و ضاله درست می کند و دوباره از نو می سازد و در تخیلات و بافتار کلاف ناشناخته به دنبال سر کلاف می گردد، و حاصل آنکه پریشانی و تحریم و دشواری اقتصادی و اجتماعی بی هیچ نتیجه مثبت ادامه دارد، از آنجائی که از سیاست بی خبرم و واقعاً نمی دانم وزیر خارجه ایران تا چه حد در تنفس سیاسی آزادی دارد، اما آنچه که می بینیم مسلماً زیاد هم شایسته نمی باشد، شاید رئیس جمهور آقای روحانی باید فرد دیگری را برای حل بحران انتخاب کند تا حاجت عموم آدمیان را در ایران در داشتن زندگی آرام و آسوده بتواند برآورده کند، غفلت و عقده های باطل در جامعه سعادتی برای مردمان نمی تواند داشته باشد.

***

*ناظران سیاسی منطقه خاورمیانه باور دارند که با آغاز تنشها بین جمهوری اسلامی و امریکا و سفرهای مقامات این دو کشور به دیگر کشورها جهت مشورت و پیشنهاد در واقع آغاز گفتگوهای کم رنگ بوده که به مرور دارد رنگ مشخص پیدا می کند، کشورهای عراق و قطر پایگاه دیدارهای پشت پرده برای نمایندگان و پیک های متفاوت سیاسی ایران اسلامی و امریکا در آمده است.
*روز یکشنبه1666-81 نوزدهم ماه می، انتخابات پارلمانی استرالیا بود “اسکات موریسون” نخست وزیر استرالیا از حزب محافظه کار همچنان قدرت خود را حفظ کرد و بر عکس آنچه در چند ماه گذشته اکثر آمار و ارقام و مطبوعات پیشبینی می کردند که حزب کارگر پیروز خواهد شد، مردم از ترس سوسیالیزم و قدرت گرفتن طیف چپ به نماینده حزب محافظه کار “اسکات موریسون” رای اعتماد دادند.
*چندی پیش آقای خاتمی رئیس جمهور سابق ایران1666-82 در نطقی فرمودند که بهترین نوع حکومت برای ایران “فدراتیو” بودن است، بیانات ایشان از دو حال خارج نمی باشد نخست آنکه ایشان نمیدانند “فدراتیو” چیست؟ که باید در این مورد گفت ایشان به دلیل آنکه گرایش و کرنش به سوسیالیزم و لیبرالیزم طیف چپ دارند، پس بی تردید می دانند که معنی فدراتیو چه می باشد، دوم آنکه برای آنکه مردم ساده را از تقسیم شدن کشور بترسانند، از واژه “فدراتیو” استفاده کرده اند، در هر دو صورت آقای خاتمی در دوران خدمت خود عملاً ثابت کردند که با آقای احمدی نژاد یا آقای روحانی و دیگران هیچ تفاوتی در اجرای سیاست کشور ندارند.
*نظام جمهوری اسلامی ایران فریاد می زند، که ما خواهان جنگ نیستیم، تنها نابودی امریکا و اسرائیل را می خواهیم، و البته نیروهای هدایتی دارد که در عراق، سوریه، لبنان و یمن و چند کشور افریقایی نا آرامی ایجاد می کنند، روز یکشنبه هم یک موشک به سوی سفارت امریکا در بغداد پرتاب کرد و هم زمان باز فریاد برآورد ما خواهان جنگ نمی باشیم…
*مقامات شهرداری در ایران اعلام کردند،1666-83 که از این پس سگهایی را که بگیرند خواهند کُشت، واقعاً این روند طرز فکر نارسایی عقلانی را می رساند و به هیچ چیز دیگری مربوط نیست، در داستان اصحاب کهف نقش سگ نگهبان ارجمند شناسایی می شود، و سگهای گله و شکاری نیز مورد تائید هستند، کشتن حیوانات زبان بسته و زجر دادن حیوانات از سوی مقامات شهرداری، نیاز جدی به بررسی روانی تصمیم گیرندگان چنین طرحها را الزامی می کند.
*سیاستهای نامشخص خانم “ترزا می”1666-84 نخست وزیر انگلستان در مورد خروج و یا خروج مشروط از اتحادیه اروپا باعث نگرانی اعضای حزب محافظه کار و اکثر مردم بریتانیا شده است، روز یکشنبه وزیر بهداری انگلستان به خبرنگار دیلی تلگراف گفت اگر وضع به همین صورت ادامه یابد، حزب کارگر به رهبری “جرومی کوربین” که یک سوسیالیست افراطی است به قدرت خواهد رسید.
*مجله “انعکاس” وابسته به لیبرالهای دانشگاهی بریتانیا می نویسد، سیل بی سابقه چند ماه پیش در ایران که اکثر استانها را در بر گرفت، خسارات سنگین جانی و مالی ببار آورد و در این مدت دولت عملاً نشان داد که هیچ توانایی برخورد با بحران را ندارد، فرمانداران و شهرداران محل خدمت را ترک کردند و به مناطق امن سفر کردند، مردم به کمک مردم رسیدند و دولت سعی کرد امداد های مردمی را به حساب خود بگذارد، تنش با دولت امریکا و تهدیدهای بچگانه نظام باعث گردید که امریکا حضور نظامی خود را در منطقه بطور چشمگیر افزایش دهد و این مورد باز باعث گردید مسئولان نظام سکوت کنند و عقب نشینی کنند، فرصت طلایی و یگانه برای مردم ایران پیش آمده است که بتوانند به آزاد زیستی و آزاد اندیشی مناسب احوال اجتماعی خود برسند، اما هنوز آن جهش و چرخش را انجام نداده اند …
*روبرت کوچاریان، رئیس جمهور پیشین ارمنستان که از سوی مقامات جدید دولت انقلابی ارمنستان زندانی شده بود، پس از آنکه روسای جمهور فعلی و پیشین قره باغ تعهد او را کردند، قاضی گریگوریان یک ساعت پس از دریافت تعهد نامه ایشان و دو متهم دیگر را از زندان “موقتاً” آزاد کرد تا آنکه دادگاه دوباره تشکیل جلسه دهد.
*وزیر خارجه بریتانیا به همتای ایرانی خود آقای ظریف هشدار دادند، که با تحریک و مظلوم نمایی بی جهت با آمریکا درگیری ایجاد نکند، چون به شدت عکس العمل نشان داده خواهد شد، روز یکشنبه نیز آقای ظریف به خبرنگاران شکایت کرد که امریکا می خواهد نسل کشی کند! سخنان پراکنده، بی محتوا و بی رویه وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران سرگشتگی و ناتوانی سیاسی را نشان می دهد.