1691-76

یک دیدگـاه

چهل سال پس از انقلاب اسلامی در ایران، هنوز طرفداران نظام سلطنتی بحث هایی را مطرح می کنند که در مورد چگونگی سقوط نظام سلطنتی می بوده است، برخی اعتقاد دارند که آمریکا مانند 1953 باید اقدام می کرد و با ضربه حکومتی به کمک شاه فقید می آمد، برخی باور دارند که آمدن “هویزر” تنها پیام پنتاگون برای سران ارتش نبود که ارتشیان بهتر است از دولت حمایت کنند، بلکه سفرش به ایران برای مانع انجام عملیات ارتشیان علیه یاغی گران و غوغاسالاران بود، عده ای از مردم سقوط سلطنت را به رشد فرهنگ عمومی و آزاد زیستی سیاسی و اجتماعی می دانند که در شرایط آن روز به علت غیر دموکراتیک بودن جامعه چاره ای جز انقلاب نبود، آنالیستهای غربی نیز می پندارند بیماری پادشاه توانایی تصمیم گیری سیاسی ایشان را مختل کرده بود، و هستند دیگرانی که می گویند پیامهایی که از آمریکا به ایران داده می شد مشخص نبود، وزیر داخله وقت امریکا “سایروس ونس” پیشنهاد مدارا می کرد، مسئول شورای امنیت ملی “برژنسکی” نشان دادن مشت آهنی را الزامی می دانست، وزارت خارجه انگلستان مجزا از دولت انگلستان می اندیشید و 1691-77عمل می کرد، بهرسان در آن شرایط بحرانی پادشاه در 27 دسامبر 1978 “شاپور بختیار” را دعوت کرد که دولت تشکیل دهد، دکتر بختیار از طرفداران مصدق و از همکاران جوان ایشان در جبهه ملی بودند، در دوران کوتاه نخست وزیری عملاً کاری سازنده نتوانستند انجام دهند و کشور را ترک کردند، آقای خمینی نیز وقتی به ایران آمد آنچه از جبهه ملی دوران مصدق باقی مانده بود … بازرگان، فروهر، سنجابی، مدنی و چند نفر دیگر را تشویق و کمک کرد که دولت تشکیل دهند منتها این دولت اراده و شجاعت نداشت، کارابزار بود و خیلی زود پودر شد و نابود گشت “کرن برینتون” استاد تاریخ دانشگاه هاروارد در سال 1938 رساله ای نوشت بنام “کالبد شناسی انقلاب” در این کتاب “برینتون” توضیح می دهد که چگونه هنگامی که دولت و حکومت “هویت حقوقی و مردمی” خود را از دست می دهد و در زمانی که چرخهای اقتصادی خوب و مناسب و مطلوب برای جامعه می چرخند، روشنفکران دیگر بهانه ای ندارند که بتوانند از بیچارگی طبقات مردم شکایت کنند، و اگر سخن از رفورمها می باشد در همان چارچوب موجود دولت است، لذا افراطیون به راحتی با سپر قرار دادن طبقه روشنفکر و مهُره های سیاسی شناخته شده ولی بی اثر به میدان می آیند و دولت خسته و آسوده خیال را کنار می زنند و انقلاب چرخشی فکری پیش می اورند گاهی این چرخشها خشونت آمیز است و گاهی ضرب و شتم خشونت آن کم رنگ می باشد، و در چنین شرایطی می بود که شعار انقلابی وقت “آب و برق” مجانی برای عوام مستی انقلابی آورد، و این شعار بی خاصیت سکویی شد که جمهوری اسلامی پایه ریزی گردد، طبعاً واژه جمهوری اسلامی زیاد واژه مشخص نمی باشد، اگر “اسلامی” است پس “جمهوری” نمی تواند باشد، چون جمهور را مردم انتخاب می کنند، و مورد اول الهی و آسمانی است، برای همین هم اگر مجلس با موردی مخالفت کند بدنه هایی از فقها را تعیین کرده اند که رای نمایندگان مجلس را تائید و یا تکذیب کند، در هر صورت هر انقلابی هیچگاه همه مردم را شامل نمی باشد، مخالفان جمهوری اسلامی نیز در داخل و خارج کشور در رده های متفاوت وجود دارند، هنوز دادگاه های انقلاب پس از چهل سال همچنان فعال هستند یعنی انقلاب اسلامی ایران همچنان ادامه دارد، طرفداران نظام پیشین نیز پس از چهل سال امیدوارند که نظام سلطنتی دوباره در ایران به قدرت برسد. در این بین چند وقتی است که از خانواده قاجار نیز کاندیدایی برای سلطنت پیدا شده است و چند مصاحبه نیز در این زمینه انجام داده است و در یکی از این مصاحبه ها خانواده قاجار را وارث واقعی تخت کیان معرفی کرده است، و البته اکثر مردم ایران گرفتار درد نان هستند و هر روز ضربات سنگین اجتماعی و اقتصادی را تحمل می کنند و آنهایی که سنی دارند با خاطرات گذشته غرق افکار خود هستند و در مستی و رویا روزگار را سپری می کنند.

***

*روبرت لوینسون،1691-78 مامور سابق سازمان “اف بی ای” که برای یک شرکت تولید سیگار کار می کرد هشت سال پیش به ایران رفت و در جزیره کیش دستگیر شد، و پس از انتقال او به تهران رد پای ایشان گم شد، در هشت سال گذشته نیز مقامات ایرانی از بودن ایشان در ایران اظهار بی اطلاعی کرده اند، اما روز یکشنبه دهم نوامبر مقامات ایرانی اعلام کردند که پرونده “ایشان باز است” یعنی ممکن است ایشان در زندان باشند و دارند “محاکمه” می شوند، نتیجه محاکمه چه خواهد بود مشخص نیست منتها اعلام زنده بودن او تنها به این دلیل است که به امریکا گفته شود ما یک شهروند شما را گروگان داریم، و می توانیم او را “به قیمت مناسب بفروشیم” ضمن آنکه یکبار دیگر مشخص می شود که هشت سال است مقامات رسمی ایران به جهانیان در مورد بی خبری از “رابرت لوینسون” حقیقت را نمی گفتند.
*آقای روحانی رئیس جمهور ایران روز شنبه نهم اکتبر به خبرنگاران گفت در مناطق نفتی خوزستان یک منبع زیرزمینی که شاید تا پنجاه بیلیون بشکه نفت دارد شناسایی شده است، اگر احتمالاً رقم درست باشد، این کشف برکت بزرگ مالی برای کشور خواهد بود، و اگر درآمد از فروش نفت برای کشور و نیازهای مردم بکار گرفته گردد نعمت بزرگی محسوب می شود، اما ظاهراً درآمدهای نفتی بیشتر برای منافع سیاسی بکار گرفته می شود تا رفاه و عمران کشور، برخی کشورهای عرب مانند سوریه و یمن و نیروهای حزب الله نیز از این کشف حوضچه بزرگ نفتی خوشحال به نظر می رسند.
*سرلشکر شکارچی، از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در بیانیه ای هشدار داد که نیروهای موشکی سپاه در هنگام لازم پادگانها و مراکز آمریکایها را در هر کجا که بخواهند هدف موشک قرار خواهند داد “عقل از نظر زمینه انفعالی و واکنش عاطفی و سابقه عاطفی گاهی سوای مشروط بودن بیراهه نیز می اندیشد و آدمی را به کج بینی سوق می دهد”.
*نیروگاه بی مصرف و از رده خارج بوشهر که بیش از سی سال است در حال تکمیل می باشد، و برای جمهوری اسلامی بیلیونها دلار خرج داشته است همچنان بی مصرف و بیهوده به زندگی ناقص خود ادامه می دهد و همچنان بی ارزش می باشد، روز یکشنبه دهم نوامبر روسها دوباره توانستند قول و قراری با جمهوری اسلامی ببندند تا یک نیروگاه اتمی دیگر برای ایران اسلامی بسازند، ناظران این گونه مسائل بر این باور هستند که این نیروگاه فرجامی مثبت نخواهد داشت و تنها باعث سرازیر شدن پول نفت ایران به روسیه خواهد بود، بسیاری از ایرانیان داخل کشور با آنکه جرئت ابرازعقیده ندارند اما به نوعی نارضایتی خود را در رابطه با این پروژه بی مصرف اعلام داشته اند.
*طبقه میانه جامعه در ایران که طبقه نگهدارنده اقتصاد و گروه اصلی جامعه است که باعث چرخش و گردش پول در جامعه می باشد، عملاً دیگر وجود ندارد، اکثر طبقه میانه به طبقه فقر و مصرف کننده پیوسته و دیگر تولید کننده نمی باشد، در بررسی کلاسیک چنین جامعه ای محکوم به ورشکستگی و سقوط اقتصادی است حالا چه تحریمی وجود داشته باشد و یا نباشد فرقی نمی کند.
*خبر صعود “قدرت” اقتصادی انگلستان به بالاترین درجه خود در هفت سال گذشته نه تنها سلامت و قدرت اقتصادی را نشان می دهد بلکه نشان و خبر از قدرت دولت حاکم، سیاست خروج از اتحادیه اروپا و آینده بهتر و روشن مالی و اقتصادی انگلستان در آینده می باشد، برآورد می شود تا اواخر ماه جولای “دو دهم” درصد نیز درآمد سالانه رو به افزایش باشد یعنی از آغاز سال جمعاً هشت درصد افزایش و بهبود اقتصادی در تولیدات و برابری و هماهنگی و موازنه در واردات و صادرات، این خبر در سیاست کشور مخصوصاً برای حزب حاکم و نخست وزیر “بوریس جانسون” خبر خوبی می باشد.
*فرانسه، آلمان و چند کشور دیگر اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی هشدار دادند که راه اندازی مراکز اتمی و بازنگری و بازسازی سانتریفیوژها (تزریق گاز اورانیوم به سانتریفیوژها) به وضع امروزین ایران در محافل جهانی کمک نمی کند و موقعیت فعلی ایران را بیشتر در انزوا قرار می دهد.
*هفته پیش پادشاه اردن در یک برنامه رادیو تلویزیونی اعلام نمود که زمینهایی که پیش از این اردن به صورت رهن به اسرائیل واگذار کرده بود یکجا پس می گیرد، اقوام دولت اردن که نیمی از جمعیت آن فلسطینی هستند و اصولاً روابط بسیار حسنه ای با دولت اردن ندارند اقدام دولت اردن را تقدیر کردند و از پادشاه اردن حمایت و جانبداری نمودند.
*”اوو -مورالز” رئیس جمهور 1691-7960 ساله بولیوی که به طیف چپ گرایش داشت از مقام خود کناره گیری کرد، پس از آن رئیس ستاد ارتش بولیوی در تلویزیون دولتی حاضر شد و از سوی ارتش و مردم خواست که رئیس جمهور به علت دخالت های غیر قانونی در انتخاب باید از مقام خود کناره گیری کند. مورالز نیز که چند مدتی است شاهد اعتراضات مردم و نارضایتی اکثریت اتحادیه ها، کانونهای کارگری، دانشجویان و کارمندان دولت می باشد، پس از اخطار رئیس ستاد ارتش، روز یک شنبه دهم نوامبر از کار کناره گیری کرد.
*سازمان پیمان “آتلانتیک شمالی – ناتو” مبدل به یک بدنه با چند سر تصمیم گیرنده شده است، در ابتدا این سازمان سیاسی نظامی، در برابر پیمان “ورشو” تاسیس گردید اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ورود برخی از کشورهای سابق ماهواره ای شوروی به پیمان ناتو عملکرد و وظیفه و ساختار این سازمان دیگر شکل سابق خود را ندارد، ترکیه یکی از هم پیمانان این سازمان یاغی گری می کند، فرانسه می خواهد در تصمیم گیریها سهم بیشتری داشته باشد، آلمان دیدگاه فرانسه را نمی پسندد و مهمتر آنکه امریکا بیش از هر کشور دیگر در این سازمان مخارج هنگفت آن را تامین می کند.
*آقای روحانی، رئیس جمهور اسلامی می گوید، تنها در 14 پرونده دادگستری 6 بیلیون و 300 میلیون دلار فساد و دزدی وجود دارد، مردم نیز در کوچه و بازار بهم دیگر می گویند، نخست باید نام این افراد و مقام این دزدان فاسد معرفی شوند، دوم آنکه این ارقامی که آقای رئیس جمهور می گویند بی تردید مربوط به کسانی است که صدر نشین اند و قدرت دخالت در همه امور را دارند، مشخص است که این نوع دزدیها مربوط به راننده تاکسی و لبنیاتی سر کوچه که نمی تواند باشد، لذا “دزدان” رجالی هستند که در ایران از مردم برده کشی می کنند و کشور را تاراج می کنند، ایشان باید این دزدان و فاسدان را بنام معرفی و در دادگاه های علنی این دجالان را محکوم کند.