مصاحبه اختصاصی با ژاک شاریه Jacques Charrior
بازیگر معروف فرانسوی و دومین شوهر بریژیت باردو
ضمن سپاس از تشویق ومهر فراوان استاد ر. اعتمادی عزیز واساتید پیشکسوتم در مورد خاطراتم وتشکر از لطف بی پایان خوانندگان عزیز مجله جوانان میکوشم توصیه استادم یعنی جسارت وصداقت روزنامه نگاری را آویزه گوشم کنم
با ژاک شاریه بازیگر سرشناس فرانسوی که بقولی دومین آلن دلون سینمای فرانسه به حساب می آمد در سفری به ایران برای حضور در فستیوال فیلم، مصاحبه ای اختصاصی داشتم. استادم ر- اعتمادی ژاک شاریه را خوب می شناخت و اطلاعات خوبی در موردش به من داد، ولی خیلی ازخبرنگاران داخل نمیدانستند که او دومین شوهر بریژیت باردو است و در فیلم های فرانسوی، آثار مشترک فرانسه و آمریکا بازی کرده است. درجریان فستیوال، فرصت خوبی بود تا در دیداری مشترک با ژاک شاریه و ناصرملک مطیعی بازیگر برجسته سینمای خودمان گفتگو کنم.
* ابتدا درباره رابطه اش با بریژیت باردو، ازدواج و طلاق اش پرسیدم.
گفت: من زمان بازی در فیلم Babette Goes To War با بریژیت آشنا شدم. آن فیلم درواقع اولین فیلم او بدون عریان شدن بحساب می آمد، تجربه زیادی در بازیگری نداشت، او قبلا با کارگردان معروف روژه وادیم در 17 سالگی ازدواج کرده و در فیلم او ظاهر شده بود، ولی درواقع بجز عریان شدن، هنری نشان نداده بود من شیفته اش شدم، بریژیت یک زن کامل سکسی اغواگر بود، براستی گربه وحشی و اولین سرمایه هنری زنانه فرانسه بحساب می آمد، سال 1959 قبل ازآنکه فیلم پایان یابد من با او ازدواج کردم ولی نکته ای که مهم بود اینکه او اصرار داشت هرچه زودتر بچه دار شود، می گفت باید برای یکبار هم شده من صاحب فرزند شوم، که البته ما صاحب پسری بنام نیکلاس ژاک شاریه شدیم، یکسال ونیم بریژیت با آن بچه سرگرم بود، بعد پیشنهادات بازی ار هرسویی می آمد، من زیاد با عریان شدن اش موافقت نداشتم چون عقیده داشتم او هنری هم بجز عریانی دارد، ولی هم فیلمسازان و هم مردم در پی تن عریان او بودند. بدلیل زن و شوهر بودن، دیگر پیشنهاد فیلم مشترک نداشتیم و بعد هم هر دو سرگرم بازی در فیلم ها بودیم و بعد از 4 سال احساس کردیم ادامه این زندگی بی ثمر است و جدا شدیم اما بعد از این جدایی، من هیچگاه دیگر عاشق نشدم و در زندگی مشترک راضی نبودم، ازدواج دیگر و فرزند دیگر هم داشتم ولی خاطره زندگی با بریژیت برای همیشه در ذهنم ماند چون ازدواج با لوئیز دریفوس از یک خانواده معروف در سال 1964، بیش از 3 سال طول نکشید، من آنروزها پرکار بودم مرتب در سفر بودم و خیلی از فیلمسازان اصرار داشتند از من یک دلون دیگر بسازند که من خوشحال نبودم. جالب است بدانید سال 1959 برای من یک سال پربار بود، در فیلم Les Draqueurs با شارل آزناوور همبازی شدم و فیلم هایم به سایرکشورها هم رفت و با استقبال روبروشد.
ناصرملک مطیعی مثل ژان گابن فرانسوی است
* پرسیدم دوستی ات با بریژیت باردو ادامه داشت؟
گفت من و بریژیت بخاطر پسرمان همچنان همدیگر را می بینیم. پسرم با نقش های مادرش مخالف است چند بار هم برسر این نقش ها با هم درگیر شده اند ولی من آنها را آشتی دادم.
* ناصرملک مطیعی که تا حدی به زبان فرانسه آشنا بود از ژاک درباره ایران پرسید.
ژاک گفت: اولاً من فیلم های شما را دیده ام، چون سه روز پیش که همدیگر را دیدیم، فهمیدم که شما درواقع مثل ژان گابن ایرانی، هنرمند محبوبی هستید، حتی در فیلم های مشترک ترکی هم بازی کردید. دیشب قسمت هایی از یکی از فیلم هایتان را دیدم خیلی برایم جالب بود اما در مورد ایران باید بگویم دیدار کوتاهی از اصفهان و گردشی در تهران بمن فهماند که شما کشور زیبا و پیشرفته ای دارید. تهران بنظر می آید پاریس آسیاست، همه نوع توریست در تهران دیده میشود، اصفهان هم شبیه رم است آثار تاریخی ومردم مهمان نواز دارد دلم می خواهد یک زمانی برای 2 هفته به ایران بیایم و با حوصله این سرزمین را ببینم.
البته قرار است دربهار آینده برای صحنه هایی برای یک فیلم جدید فرانسوی، ایتالیایی به ایران بیائیم، خیلی دلم میخواهد شما را به کارگردان فیلم معرفی کنم، چون ما برای نقش هایی به بازیگران ایرانی نیاز داریم.
بنظر من تهران، پاریس آسیا و اصفهان رم آسیاست
* پرسیدم درجمع خانواده های ایرانی هم رفته اید؟
گفت با دو دوست ایرانی که در فرانسه تحصیل کرده اند، به یک رستوران ایرانی رفتیم، آقای رقابی صاحب رستوران از ما پذیرایی خوبی کرد، در آنجا با خیلی از بازیگران آمریکایی برخوردیم، انگار این رستوران پاتوق چهره های معروف بین المللی است. آقای ملک مطیعی هم مرا به یک رستوران سنتی در بازارتهران دعوت کرده و در ضمن دو شب پیش هم مهمان همان خانواده ایرانی بودیم که حداقل 100 مهمان داشت و مرا یاد پارتی های هالیوودی انداخت.