Frogi

 

 گرچه اين ضرب المثل فعل و فاعل ندارد ولي بي معني نيست!!
 خلايق هر چه لايق
!

  

 
چند روز پيش بانويي درپيامگير من كوتاه و شفاف پيامي گذاشته بود كه…>ميدانم شما سياسي نمي‌نويسيد ولي حداقل راجع به آقاي آرنولد شوارزنيگر كه با داشتن همسر و فرزنداز خدمتكار خانه اش داراي فرزند ديگري شده است بنويسيد و ماهيت  رواني اين گونه افراد را تشريح كنيد و…خيانتجامعههمسنگمن كجا و او كجا؟.خلايق هر چه لايق.<  شما هر طور دلتان  خواست اين چند حرف را براي خودتان ترجمه كنيد ولي بهتر  است به بينيم كه چه عاملي سبب ميشود كه افراد افزون بر نياز به هماهنگي وايجاد تعادل عاطفي از نظر رواني چگونه دست به چنين اعمالي مي‌زنند؟Frogi1.1
پاسخ ساده است.عدم كنترل فشار غريزي…! يعني وقتي نياز غريزي بوجود مي‌آيد فرد نتواند خود را كنترل كند. مثل اينكه شما گرسنه  باشيد و در مغازه اغذيه فروشي عنان اختيار از دست بدهيد و بدون كنترل به غذا حمله ور شويد. و يا ديدهايدكودكاني هستندكه وقتي به اسباب بازي مي‌رسند كاري به اين ندارندكه مادر و پدر پول دارند يا ندارند>ميخواهندغريزهدر مجموع< كنترل كند بهتر است به نكات زير توجه كند:
• كنترل كردن بدليل آن نيست كه فرد قدرتمند است و >مي‌تواند< كنترل كند. برعكس بدليل احساس ناتواني است باين منظور كه مبادا مورد پذيرش قرار نگيرد. كنترل روي پول، رفت وآمد درمنزل وخارج از منزل- ساعات ورود و خروج - حتي تلفن كردن به اين و آن همه ريشه در احساس عدم امنيت فرد دارد. اگر ميخواهيد ازجنبه تعادل خارج نشويد بهتر است بدانيم كه: نيازهاي ما كاملا در اختيار ما هستند... براي ارضاء نيازها بايد كار كرد و زحمت كشيد و بقول معروف هرچه پول بدهي آش ميخوري و بعبارت ديگر نابرده رنج گنج ميسر نمي‌شود، مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد.
درست است كه همه ي ما داراي نياز هستيم.اما بيانديشيم كه ارضاء اين نيازها به چه قيمتي تمام ميشود؟ بانويي كه براي خريد پالتوي مورد نظرش اتومبيلش را در جاي ممنوع پارك كرده و بالاي هزار دلار جريمه و پول جابجايي اتومبيل را پرداخت كرده بود مي‌گفت من طاقت نداشتم اين پالتو را كه قبلا نشان كرده بودم ديگري درحراجي بخرد و صاحب بشود!
مطلب ديگر اينكه افرادي كه به بيماري عدم كنترل فشار دروني مبتلا هستند نياز به ديدن روانشناس دارند، آنها بايد بتوانند به خودشان نه بگويند! ممكن است اين افراد گاه بسادگي به ديگران كلمه نه را بكار ببرند ولي ميخواهند از خودشان هميشه >بله< را بشنوند.
خانمي كه در يكي از ايالات مركزي امريكا زندگي مي‌كند در نامه مفصلي به من نوشته  است كه …> با شوهرم نه سال پيش به امريكا آمديم پس از يكسال دوست همكلاسي من در قرعه كشي گرين كارت برنده شد ولي چون كسي را در امريكا نمي‌شناخت به من زنگ زد و من با شوهرم صحبت كردم و او به منزل ما وارد شد. پس از سه ماه ديدم مرتب به كمك شوهرم ميرود و گاه  بگاه غذاهائي را درست مي‌كند كه شوهرم دوست دارد به او مشكوك شدم و پيش از آنكه ظاهرا كار به جاي باريك بكشد به او گفتم بهتر است كه براي زندگيش فكري بكند. پس از چند روز دوستم به من گفت كه در اينترنت با جواني دركاليفرنيا آشنا شده است و ميخواهد به نزد او برود. دوستم رفت ولي پس از دو سال فهميدم كه با شوهرم مرتب در ارتباط است وقتي با شوهرم حرف زدم ديدم خيلي دستپاچه به من جواب ميدهد گفتم اگرواقعيت را نگويي از تو جدا ميشوم تا جائيكه شوهرم گفت اين خانم را بارها در سفرهائي كه به لاس وگاس و شوهاي مربوط به شغلش داشته است ديده است. من به دوستم تلفن كردم و خيلي شديد به او اعتراض كردم. اين خانم در نهايت نمك نشناسي بمن گفت پس بهتراست بداني كه از شوهرت حامله شدم و چون با تو دوست بودم بچه را كورتاژ كردم…من حالم بد شد و بنزد روانشناس رفتم وچون زبانم از گفتگو كامل ميشود گفت وگو را قطع كردم و فهميدم نبايد اينقدر ساده دل و خوشبين باشم و….<
در اينگونه خيانت ها، ميتوان نياز به ماديات و ايجاد تامين را عامل مهم دانست. مثل خدمتكار آقاي آرنولد كه دررابطه با ارباب ميخواست خود را از سطح يك خدمتكار به سطح بانوي درجه اول كاليفرنيا برساند.اين ويژگيها را ما در بسياري از زنان ديگري كه در خانه ها و يا ادارات ملي مشغول كارند ديده‌ايم. چند روز پيش يك سازمان پژوهشي در امريكا تحقيقات خود را در تلويزيون به آگاهي مردم ميرساند. در اين تحقيق  روشن شد كه چهارده درصد از زناني كه در سازمانهاي گوناگون به كار اشتغال دارند با >همكارانسرگرميهدفي< را دنبال مي‌كنند كه گاه ممكن است به بهاي فروپاشي خانواده منتهي شود. بانويي كه از من خواسته  بود تا درباره جريان آقاي آرنولد دراينجا بنويسم ميتوانم بگويم كه در مجموع اين حادثه همسر آرنولد به شخصيت فاميلي همسرش پي برد، آرنولد اعتبار خود را از نظر سياسي و اجتماعي وحتي شغلي بخطر انداخت. ولي برنده اصلي خدمتكار مكزيكي است كه فرزند دوازده ساله اش را با نام خانوادگي شوارتزنيگر مي‌شناسند واورا بانويي مي‌دانند كه دل فرماندار كاليفرنيا را برده بود... بايد منتظر مصاحبه هاي آينده اين خانم باشيم!