1449-69

زنان و حضور در ورزشگاه ها!

روز ۲۰ بهمن 1393 خورشیدی ،خبرگزاریها گزارش دادند که دو تن از کنشگران مدنی و دو بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران به فدراسیون بین المللی فوتبال- فیفا، نامه‌ای نوشته و خواستار آن شده‌اند که عضویت فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی را در این نهاد بین‌المللی تا رفع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌های ایران به تعویق در آورند. این چهار تن عبارت بودند از نازنین افشین جم مک‌کی، دریا صفایی، مصطفی عرب کاپیتان تیم ملی دردهه چهل خورشیدی و محمد بیاتی بازیکن و مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران. و سپس اسامی ۱۹۰ تن از کنشگران مدنی و سیاسی در پشتیبانی از این نامه منتشر شد.
به دنبال این نامه که خواستاراجازه ورود بانوان ایرانی را به ورزشگاه ها بودند، هفته گذشته نوشته ای از سوی سپ بلاتر رئیس فیفا روی سایت این فدارسیون جهانی قرار گرفت و بلاتر در این نوشته از فدراسیون فوتبال خواسته بود تا هر چه زودتر به بانوان ایرانی اجازه ورود به ورزشگاه ها برای تماشای فوتبال داده شود. با انتشار نوشته سپ بلاتر، بلافاصله علی کفاشیان رئیس فدارسیون فوتبال اعلام کرد که زنان خارجی می تواند به ورزشگاه های فوتبال ایران بروند. البته ایشان در بخشی از صحبت هایش، تصریح کرد: برای برگزاری جام ملتها معیارها و ملاک‌های زیادی وجود دارد که تنها یکی از آنها بحث حضور بانوان است و این بحث بسیار کوچکی در برابر معیارهای دیگر دارد.
پیرامون بحث حضور بانوان در ورزشگاه ها، باید بگویم که این حکومت باز هم به شکل اشکار به همه اعلام میکند که زن ایرانی از هیچ حقوقی برخودار نیست و این زنان خارجی هستند که حق ورود به ورزشگاه ها و تماشای فوتبال در ایران را دارند .
وقتی نوشته سپ بلاتر و تقاضای او را از جمهوری اسلامی دیدیم بی درنگ دریافتیم که یک بازی تازه در راه است تا همراه با مذاکرات اتمی میان گروه 5+1 با جمهوری اسلامی، با اجازه دادن به ورود زنان به ورزشگاه ها فوتبال، امتیازی هم در افکار عمومی جهانیان به حساب حکومت واریز شود که بدون شک نقش اصلاح طلبها و بهتربگویم همان جااندازها در این بازی دارای رده اول است. حضور زنان در ورزشگاه های فوتبال می تواند فقط و فقط به عنوان اولین قدم برای دست یابی به حق و حقوق کامل زنان ایرانی قلمداد شود و در همین شرایط فعلی باید همیشه به هوش باشیم که خواسته اول زنان ایران برچیدن حجاب اجباری و آزادی بدون قید و شرط برای انتخاب پوشش است.
سالهاست که ورزشگاه های فوتبال در ایران روز به روز از تماشاگر خالی تر می شود و حتی مردان هم رغبت چندانی برای رفتن را ندارند. حال در چنین اوضاعی اجازه ورود زنان به ورزشگاه ها هرگز نمی تواند ان خواسته بزرگ را که حقوق تمام و کمال زنان باشد مهیا سازد و در زمانی که مردان ایرانی از این فوتبال سرخورده شده اند، دیگر حضور زنان چندان از انگیزه و جاذبه برخوردار نیست.
به یاد داریم که سال پیش رئیس فیفا سفری به ایران داشت که حتی به ملاقات حسن روحانی رفت و از او تقاضا کرد تا ترتیبی بدهد تا زنان بتواند به ورزشگاه بروند، انگار کلید این بازی با همان سفر و با همان ملاقات خورده است و 36 سال بلا هایی بر سر ما امده است که به واقع باید به همه چیز و هر حرکت با شک و تردید نگاه کنیم که معامله گران در همه حال هر حقی را به باد می دهند.
همین که به نظر میرسد در این بازی تازه قرار است تا حقوق و آزادی زنان ایرانی به اندازه ورود به ورزشگاه محدود و خلاصه شود رنگ بیداری و هوشیاری را برای هر ایرانی به صدا در میاورد تا بازهم گول نخوریم.
پیرامون این نامه نگاری و تقاضا از فیفا برای اجازه حضور زنان ایرانی در ورزشگاه ها اما واقعیت و حقیقت دیگری نیز وجود دارد که نباید بر ان چشم ببندیم. وقتی ملتی به هر دلیلی نمی تواند یا نمی خواهد به دنبال احقاق حقوق خود باشد و از یک سازمان و تشکیلات جهانی تقاضا میکند تا حقوق او را برآورده سازد ، واقعیت و حقیقت تلخ این است این ملت بدون تعارف زنده نیست و به قولی وجود خارجی ندارد !
باور نگارنده این است که باید به خویشتن خویش بازگردیم و همیشه و در همه جا بدانیم که دیگران در تمام دنیا به دنبال منافع خود هستند که یقینا منطق و عقل نیز ان را تائید می کند و ما نیز هیچ چاره ای نداریم که با دستهای خود و با پیوند ملی در پی احقاق حقوق مسلم و طبیعی خود باشیم…

1449-70

1449-71