1459-42

1459-45

نگاهی به فوتبال امروز ایران که به قهقرا می رود، می بینیم جملگی شرافتمندان، یکی پس از دیگری خود را از این معرکه دور ساختند و امروز براستی که صحنه خالی از هر چهره سالم و حرفه ای است.
در روزهای اخیر آخرین چهره آشنا که سالها می کوشید تا خود را از دیگر حاضران در این فوتبال متفاوت و متمایز نشان دهد و گفتار و رفتار دیگر را به تماشا بگذارد، او نیز با برخورد هایی بی رحمانه روبرو شده.
امیر حاج رضایی از همان دهه چهل که فوتبال را در باشگاه کیان اغاز کرد جوانی با ادب و خوش رفتار درمحله میدان خراسان به چشم می آمد که بیشتر بنام امیر طاهر شناخته می شد .
طاهر برادر طیب حاج رضایی بود و پدر همین امیر خان که بچه های محل از این رو این جوان رعنا و دوست داشتنی را امیر طاهر صدا می کردند.
امیر خان یکی از شاگردان خلف زنده یاد منصور امیر آصفی به شمار می آمد که علاوه بر رفتاراحترام برانگیز در کوچه و خیابان، در زمین فوتبال نیز با حرکاتی به دوراز نا زیبایی همواره تلاش داشت تا زیبایی را به نمایش بگذارد.
امیر حاج رضایی یا همان امیر طاهر از کیان به برق رفت و چند سالی هم در همین باشگاه و در میانه میدان فوتبالی شسته و رفته و همراه با حرکاتی ظریف و هوشمندانه را ارائه کرد که پس از خداحافظی از زمین بازی، بعد ها در اداره باشگاه برق و سپس به عنوان مدیر این باشگاه در ورزش ماندگار شد.
در پی انقلاب اسلامی، امیر حاج رضایی بکار مربیگری بیش از پیش علاقه نشان داد وسرمربی گری تیم فوتبال سعد آباد را در حالی به عهده گرفت که حاج مهدی اربابی سرپرست سعد آباد بود.
این همراهی را می توان اولین محلی دانست که حاج رضایی در کنار کسی قرار گرفت که به ظاهر سنخیتی میان آن دو دیده نمی شد و فقط برای پذیرفتن این عدم تناسب، بعضی به برادر زادگی امیر خان با «طیب» استناد کردند.
در همه سالهای بعد امیر حاج رضایی تلاش داشت تا همچنان گفتار و رفتار متفاوت و متمایز خود را نسبت به خیلی ها همچنان به تماشا بگذارد و هر چه از شمار چهره های خوشنام و شریف در فوتبال کاسته می شد، امیر خان نیز جلوه ای افزون تر پیدا می کرد.
حاج رضایی همپا با نقد و بررسی رویداد های فوتبال به دنبال آن بود تا در امر مربیگری نیز به جایگاهی بالاتر برسد و سرانجام در مقطعی از دوران سرمربیگری علی پروین در تیم ملی فوتبال، او نیز این فرصت را در اختیار دید تا در کنار پروین روی بالاترین و بزرگترین نیمکت فوتبال ایران بنشیند.
همراهی حاج رضایی با علی پروین بار دیگر نشان داد که او با چهره ای نشست و برخاست میکند که حداقل در گفتار و رفتار کم ترین تناسب را در میان نمی بیند و اینجا نیز یک علامت بزرگ پرسش نقش بست که حاج رضایی و پروین چکونه و با کدام وجه مشترک روی یک نیمکت قرار می گیرند !؟

1459-43

تنها نقطه مشترک می توانست به کیان باز گردد که حاج رضایی و پروین دردهه چهل پیراهن راه راه کیان را بر تن داشتند.
وقتی فوتبال به اصطلاح حرفه ای در جمهوری اسلامی از 15 سال پیش به راه افتاد ، حاج رضایی صلاح خویش را در این تدبیر جستجو کرد که بیشتر بر در سیمای جمهوری اسلامی در نقش کارشناس فوتبال ظاهر شود تا همزمان با آن بتواند به عنوان مشاور در باشگاهی به یاری فوتبال بپردازد.
امیر خان کماکان با همان گفتار و چهره کاملا متمایز با بقیه، پاکیزگی واژه ها را برای نظر هایش پاس میداشت و با بهره گیری از جمله های بعضی بزرگان همواره چاشنی های خوشایندی را به نظر هایش می افزود.
در همان سالهایی که فوتبال حرفه ای یا بهتر بگویم فوتبال پولکی میرفت تا هر کس را دچار آلودگی کند، ناگهان خبر آمد که حاج رضایی در نقش مشاور امیر قلعه نویی در سپاهان به خدمت مشغول شده که این وصلت نیز بازهم از دو وصله ناهمگون حکایت داشت تا این بار نکته بین ها به این باور برسند که میان گفتار و چهره ظاهری حاج رضایی با بعضی پیوند های او هیچگونه تناسب و سنخیتی وجود ندارد !
سالهای فوتبال حرفه ای از یک رقمی گام به دو رقمی گذاشت و در همین احوال همگان به این نتیجه رسیدند که کار فوتبال به آنجا رسیده که دیگر نشانی از احترام در این دوران باقی نمانده است.
گفتند که انسان فرزند اعمال خود است و با تاسف امیر خان حاج رضایی آنقدر بر حضور خود در فوتبال جمهوری اسلامی اصرار ورزید تا این روزها پرده های حرمت برای او فرو افتد و دریغ که امیر خان هم با این سرنوشت تلخ روبرو شد!
حاج رضایی ماندن خود را اینگونه توجیه کرد که نیاز مالی و خرج زندگانی باعث آن است که ناگزیر باشد کار کند و در هفتاد سالگی از آن شهر به آن شهر برود، چرا که پول پسر او را یک نفر خورده است و او چاره ای جز کار کردن ندارد.
اما این توجیه حاج رضایی با انتقاد یک قلم زن و مشاور رسانه ای باشگاه استقلال در سیما روبرو شد که ای کاش امیر خان هرگز اجازه نمیداد تا کارش به این جا بکشد!
حاج رضایی در مورد کی روش هم دچار اشتباه شد و هنگامی که بحث موافق یا مخالف کارلوس کی روش داغ شد و این دو طیف برابر هم صف آرایی کردند، امیر خان حاج رضایی در مقام پشتیبانی سر مربی پرتغالی تیم ملی برامد که حیرت آور اینکه او در کنار شماری ایستاد که سر وظاهری متفاوت با او نشان می دادند.
کی روش حتی در خواب هم نمی دید تا به فوتبالی غیر حرفه ای وآلوده قدم بگذارد که علاوه بر دست مزد دهها میلیاردی، پورسانت های چشمگیر برای راه اندازی اردوها، انتخاب هتل ها، کمپ ها، برند لباس تیم ملی، قرارداد و ترانسفر شماری از بازیکنان و بعضی چیزهای دیگر را به حساب خود واریز کند و همین درآمدهای نجومی و دور از ذهن به او بگوید که کجا بهتر از اینجا!
با همه اینها مگر می توان پذیرفت فردی مثل حاج رضایی بی خبر از این دلال بازی ها و لفت و لیس های همه جوره باشد و حمایت و پشتیبانی از کی روش را در فوتبال ایران در دست بگیرد.
انچه که این روزها حاج رضایی با آن به سختی دست به گریبان است می تواند هشداری باشد برای هر شخصیت با وجدانی که هرگز گمان نکند می توان به دنبال روزنه ای برای روشنایی بود.

1459-44