1464-83

پسرم بالغ شده؟!

1464-84

ما وقتی در ایران بودیم انگار همه چیز با اینجا فرق میکرد، از جمله اینکه پسر من بالغ شده، درست 15 ساله است و به همین سبب من و شوهرم با بن بست هایی روبرو شده ایم.
اولا که مدعی است چون از مرز بلوغ گذشته نباید حتی بگوئیم بالای چشمت ابروست! و در ضمن هرچه میخواهد برایش فراهم سازیم، دیگر سرش داد نزده و هیچ انتقادی نکنیم. از او نپرسم چرا دیر میائی وچرا دیر میروی؟
دوم اینکه هر روز با یک دختر خانم از پله های خانه بالا میرود ووقتی ما می پرسیم دخترخانم کی باشند؟ میگوید همکلاسی ام… داریم روی یک پروژه کار می کنیم!
شوهرم میگوید ولش کن، وقتی پسرت در دخترها غرق است دیگر غصه ای ندارد، خدا را شکر کن انحراف دیگری ندارد! من کنجکاو مرتب او را زیر نظر دارم، همین هفته قبل رفتم پشت در اتاقش دیدم سر وصداهایی شبیه به فیلم های عاشقانه می آید و در ضمن بوی سیگار همه جا پیچیده! خواستم بروم داخل اتاق که شوهرم از راه رسید و گفت ولشان کن، کار را خراب تر نکن…!
من تقریبا ولش کرده بودم تا دیشب وقتی پسرم میخواست برود بیرون، شوهرم گفت پسرجان دست پدرت را هم بگیر ! پسرم گفت ددی! فردا شب یک پارتی داریم میایی؟!
و من تازه فهمیدم ولش کن ولش کن شوهرم… درواقع برای خودش بوده… و حالا من با دو تا آدم تازه بالغ طرفم!!
سوسن. الف .آلمان

اطلاعیه انجمن زنان مظلوم ایرانی!؟

1464-85

ما زنان مظلوم ایرانی که اغلب اوقات مثل کوه پشت شوهرانمان ایستاده ایم و شوهرانمان هم اغلب اوقات پشت همان کوه سر و گوششان می جنبد، اعلامیه زیر را جهت روشن شدن ذهن بعضی بانوان که چشم و گوشی بسته دارند و دربست حرفها و سخنان شوهرانشان را باور میکنند صادر کرده ایم:
1- زنان مظلوم ایرانی آگاه باشید که اینروزها بسیار از مردهای هموطن به بهانه دیدار خانواده و یا بررسی اوضاع زندگی وکار به ایران می روند و در آنجا با صیغه های کم سن و سال وگاه زیر 15 سال بقول خودشان دلی از عزا در میاورند که تا حد امکان آنها را تنها نفرستید.
2- چون دختران و زنان اروپائی وامریکایی به مردان میانسال و دارای موهای جوگندمی خیلی توجه نشان داده و آنها را مورد اطمینان میدانند، خیلی از مردان ایرانی حتی با رنگ کردن موهای خود را جوگندمی می کنند و به شکار می پردازند، مراقب اینگونه مردها باشید و به بهانه اینکه میخواهند با وقار باشند اجازه ندهید موهای خود را جوگندمی کنند!
3- اگر شوهرتان اصرار دارد که شما را برای استراحت وتمدید اعصاب روانه ایران و یا کشور و یا ایالت دیگری بکند زیر بار نروید مگر اینکه خودش نیز بیاید، چرا که کاسه ای زیر نیم کاسه است!
… خداحافظ تا اطلاعیه های دیگر.
انجمن زنان مظلوم ایرانی درخارج

مشتری خوب ومشتری بد ایرانی !

1464-86

من در یک بوتیک امریکایی کار میکنم،خود بخود مشتریان ایرانی بسیاری هم دارم که در اصل دو دسته هستند، دسته اول بسیار مودب و دقیق و آبرودار وحسابگرند، بطوری که نه تنها هیچ مشکلی با آنهاندارم، بلکه گاه به وجودشان افتخار می کنم.
اما دسته دوم گروهی هستند که مرتب بهانه می گیرند، بعد از خرید جنس، آنرا پس می آورند و مثلا دکمه، سوراخ کوچک، تغییر رنگ وغیره را بهانه قرار میدهند و مسئله مهم اینکه اغلب این لباس ها را هم یکی دو بار به تن می کنند و یا بقولی به عروسی و مهمانی های خود میروند و بعد پس می آورند! برای نمونه من خودم در یک میهمانی خانمی را با لباسی که از بوتیک ما خریده بود دیدم وفردایش آنرا پس آورد. و من وقتی ماجرا را برایش گفتم مرا به گوشه ای کشید و گفت ما ایرانی هستیم باید هوای هم را داشته باشیم تو بجای جانبداری از من، از صاحب بوتیک حمایت می کنی؟! وقتی به او فهماندم که من وجدان کاری دارم و از اینها گذشته شما دیگر شورش را در آوردید، خانم قهر کرده و به خانه رفت و از آنجا دوستانش را تحریک کرد که به صاحب بوتیک زنگ بزنند و با دروغ های شاخدار از جمله اینکه من لباس ها را به ایرانیان ظاهرا می فروشم تا برای یک عروسی و جشن استفاده کرده و بعد پس بیاورند و درعوض بابت آن هر بار 50 دلار می گیرم!!
خوشبختانه صاحب بوتیک مرا خوب می شناسد ولی با حیرت از من پرسید شما بعضی از ایرانیان چرا اینگونه با هم دشمنی می کنید؟! و من ساکت فقط نگاهش میکردم.
کتی.ن- لوس آنجلس