1510-67

پدر بزرگ متلک گو!!

1510-73

پدر بزرگ ما که تازه از ایران آمده، مردی بسیار مهربان، فداکار، دلسوز ومسئول است که نه تنها در مرتب کردن خانه و گلها و باغچه ها، تهیه غذا، بردن و آوردن همه ما به مدرسه و خانه کمک می کند بلکه در قصه گفتن از گذشته ها وبازگویی خاطرات شیرین و گاه تلخ و گاه خنده دار گذشته و بالاخره پذیرایی از میهمانان آشنا و غریبه معرکه می کند.
این پدر بزرگ کامل و ظاهرا بدون نقص، یک عیب بزرگ دارد و آنهم متلک گوئی هایش است، پدر بزرگ جلوی خانه می ایستد و به هر زن و دختری که رد میشود یک متلک نثار می کند، بعضی ها خوششان می آید، اما بعضی ها عصبی شده و بد و بیراه می گویند.
پدر بزرگ که انگار بیماری و سادیسم متلک دارد دیروز مورد حمله یک مکزیکی قرار گرفت و مشتی نوش جان کرد! و وقتی مادرم گفت چرا پدرجان کاری می کنی که این چنین صدمه ببینی؟ پدر بزرگ گفت دست خودم نیست، ولی حداقل این را فهمیدم که اسپانیش زبانان هم مثل ما غیرتی هستند و باید مراقب موسیاه ها باشم… ولی از متلک گفتن دست نخواهم کشید چون بدون متلک، زندگیم صفائی ندارد!

شیلا- کالیفرنیا

پای زنم درد می کند!!

1510-72

شوهر من در نوع خود عجیب و در ضمن در میان خودخواه ها و خودپرست ها، نمونه است! این حضرت آقا که ماشاءالله به مرز 75 سالگی نزدیک میشود ولی سرحال و سرزنده است در هر مجلسی که پا می گذاریم به بهانه های مختلف با دخترها وخانمهای خوشگل می رقصد و به حساب این می گذارد که او مردی سرد و گرم چشیده و پدرمآب است!
در این میان من که هنوز در دهه پنجاه زندگی، زیبایی چهره و اندام خود را حفظ کرده ام، دلم می خواهد من هم در مجالس دوستانه برقصم ولی شوهرم هربار که من به این مجالس میروم از همان ابتدا مرا گوشه ای می کشاند و میگوید خانم پایش درد می کند، تازه عمل کرده! این حرف سبب میشود همه با احتیاط از کنارم رد شوند، در هیچ شرایطی مرا به رقص دعوت نکنند و حتی گاهی اوقات زیر بغل مرا هم بگیرند تا مبادا روی زمین بیفتم!
نظیر شوهر من درجمع ایرانیان زیاد هستند، مردانی که فقط بخود می اندیشند و زنان خود را به بهانه های مختلف زمین گیر و منزوی و مریض و علیل جلوه میدهند.
حقیقت را بخواهید من با این حرفهای شوهرم می ترسم حتی بخود تکانی هم بدهم چون اطرافیان در دل خواهند گفت زن حسابی! مگر مجبوری بعد از این عمل پا برقصی؟!
سوسن -نیویورک

چانه زدن در رودئو درایو

1510-71

ایرانی جماعت، به چانه زدن عادت دارد، خصوصا ایرانیانی که بیشتر با جامعه همزبان خود سرو کار داشته و یا سر راه خود از ایران به ایتالیا و ترکیه و بعضی کشورهای مشابه سری زده است.
نمونه چنین ایرانیانی باجناق بنده و همسرشان می باشد که همین هفته گذشته در Rodeo Drive «ردئودرایو» یعنی گرانترین محله لوس آنجلس هیاهویی بر پا ساخته و کم مانده بود با دو سه فروشنده دست به گریبان شوند.
ایندو به یکی دو بوتیک رفته و بر سر خریدن مثلا یک لباس 1500 دلاری شروع به چانه زدن کرده و ابتدا قیمت 150 دلار را پیشنهاد دادند و همین سبب شد به فروشنده ها بر بخورد و این پیشنهاد را توهین به حساب آورند و خلاصه کار به جر و بحث و دعوای لفظی کشیده و اگر من به کمک نیامده بودم دست به یقه می شدند!
در آخرین فروشگاه فروشنده مدیر و صاحب بوتیک را خبر کرده و حتی دیگر همکاران را نیز به این جمع دعوت نمود تا ببینند چگونه این خانم و آقا یک جنس دو هزار دلاری را میخواهند با قسم و آیه و التماس و خواهش و شگردهای ویژه به 200 دلار بخرند!! در این فروشگاه خواهر زن من حتی یک کت سیلک را به صورت فروشنده کوبید و گفت توی سرت بخورد که معنای چانه زدن را نمی فهمی، یعنی فرهنگش را نداری… و من از ترس در آخرین مرحله فرار کردم!
حمید- لوس آنجلس